گذشته ای که از تو به یاد میارم نا واضحه...
اما خیلی قشنگه،
میدونی اوژنی؟!
هنوزم که میبینمت سردته ،ولی این بار آغوش من برای گرم کردنت نیست.
هست ولی تو اونو نمیخوای.
وقتی حاضری از سرما بمیری تا فقط منو بغل نکنی،
وقتی حاضری بسوزی ولی آغوش آب تحمل نکنی ..
-تحملش برای منم یکم سخته؛
اما خیلی قشنگه،
میدونی اوژنی؟!
هنوزم که میبینمت سردته ،ولی این بار آغوش من برای گرم کردنت نیست.
هست ولی تو اونو نمیخوای.
وقتی حاضری از سرما بمیری تا فقط منو بغل نکنی،
وقتی حاضری بسوزی ولی آغوش آب تحمل نکنی ..
-تحملش برای منم یکم سخته؛