Репост из: زيتون | Zeitoons@
تسلیتنامهی جمعی از نواندیشان دینی ایرانی
به مناسبت درگذشت داود فیرحی
هو الحیّ الذی لایموت
آن را غمِ دار است که دور از رخِ یار است
ما را چه غم از دار که رخ در رخ یاریم
دی لعل روانبخشِ تو میگفت که خواجو
خوش باش که ما رنج تو ضایع نگذاریم
هنگامی که خبر درگذشت برادر عزیزمان جناب حجة الاسلام دکتر داود فیرحی منتشر شد، بسیاری از نحلههای مختلف فکری، اجتماعی و فرهنگی غمگین شدند و این مصیبت را تسلیت گفتند؛ زیرا موافقاناش رفیقی دانا و توانا را در اوج شکوفایی و ثمردهی فکری و اجتماعی از دست داده بودند و مخالفان منصفاش جای رقیبی آراسته به تسامح، تواضع و گشودگی را خالی مییافتند. چنین اتفاقی در این روزگار که صفآراییهای سیاسی و اجتماعی آلوده به انواع کدورتها و خشونتها است در حکم کیمیا است!
آنچه داود فیرحی را از دیگران متمایز میکرد نه فقط مقال پرثمر او که مرام پرمهرش نیز بود؛ مرام و ادبی که ایران ما بیش از همیشه بدان محتاج است. او از یکسو جهان و زبان حوزه و دانشگاه را به خوبی میشناخت زیرا دانشآموخته و مدرّس هر دو حیطه بود و از سوی دیگر اندیشهاش را به آبرویاش نمیآمیخت تا مبادا هر جا که نقدی میشنود برای حفظ آبرو بر نظر خود اصرار باطل کند و از پیرایش و پالایش رأی خویش محروم بماند. همین ویژگیها بر محبت و معرفت جمع و جامعهای که او را میشناختند افزود و فقداناش را بسا سنگینتر کرد.
کارنامهی فکری فیرحی در عمر کوتاه اما پرثمرش ۱۰ کتاب، بیش از ۶۰ مقاله و دهها مباحثهی بیپرده و بیپروا با صاحبنظرانی بود که از مخالفان جدی آرای او بودند و با همهی اختلافاتی که با دیگر نواندیشان دینی ـــ به ویژه در تعریف، تبیین و کاراییِ «فقه سیاسی» داشت ـــ در یک نقطه با آنها اشتراک نظر داشت: او اصالت درخت دین را در انسانی بودن میوهاش جستجو میکرد و پیوسته به گرههای کور نسبت میان دین و آزادی و نیز نسبت میان سنّت، مدرنیّت و مدنیّت میاندیشید.
زندهیاد فیرحی در سالهای اخیر دلمشغول نقد و واکاوی آفت و ظرفیّت جریانهای کهن اسلامگرا از جمله اخوانالمسلمین مصر بود و از چرخهی باطل استبداد و انقلاب سخن میگفت. بازخوانی تجربهی مشروطه و بازاندیشی در مفهوم وکالت و ولایت و نیز نقد اصول حکمرانی و چارهجویی برای آمیختگیِ فقاهت و سلطنت از نقطههای برجستهی نقدها و تأمّلات اوست، نقاطی که میراث گرانبهایی برای دانشپژوهان الهیات سیاسی، فقه مشروطه و اندیشهی سیاسی اسلام به جای میگذارد.
ما اکنون سوگوار فقدان آن انسان صدیق و ژرفکاو هستیم. از خداوند برای خانواده و شاگردان آن مرحوم شکیبایی آرزو داریم و برای جان زلال و روح بزرگ آن دانشیمرد افتادهمنش رحمت و غفران الهی میطلبیم و از سویدای دل آرزو میکنیم که آیندهی ایران از این مرام و منش تهی نمانَد.
و یبقیٰ وجهُ ربک ذوالجلال و الإکرام
حسن یوسفی اشکوری
محمّدجواد اکبرین
میثم بادامچی
محمّد برقعی
رضا بهشتی معزّ
سروش دبّاغ
علیرضا رجایی
احمد صدری
محمود صدری
علی طهماسبی
رضا علیجانی
حسین کمالی
محسن کمالیان
داریوش محمّدپور
محمّدمهدی مجاهدی
مهدی ممکن
یاسر میردامادی
به مناسبت درگذشت داود فیرحی
هو الحیّ الذی لایموت
آن را غمِ دار است که دور از رخِ یار است
ما را چه غم از دار که رخ در رخ یاریم
دی لعل روانبخشِ تو میگفت که خواجو
خوش باش که ما رنج تو ضایع نگذاریم
هنگامی که خبر درگذشت برادر عزیزمان جناب حجة الاسلام دکتر داود فیرحی منتشر شد، بسیاری از نحلههای مختلف فکری، اجتماعی و فرهنگی غمگین شدند و این مصیبت را تسلیت گفتند؛ زیرا موافقاناش رفیقی دانا و توانا را در اوج شکوفایی و ثمردهی فکری و اجتماعی از دست داده بودند و مخالفان منصفاش جای رقیبی آراسته به تسامح، تواضع و گشودگی را خالی مییافتند. چنین اتفاقی در این روزگار که صفآراییهای سیاسی و اجتماعی آلوده به انواع کدورتها و خشونتها است در حکم کیمیا است!
آنچه داود فیرحی را از دیگران متمایز میکرد نه فقط مقال پرثمر او که مرام پرمهرش نیز بود؛ مرام و ادبی که ایران ما بیش از همیشه بدان محتاج است. او از یکسو جهان و زبان حوزه و دانشگاه را به خوبی میشناخت زیرا دانشآموخته و مدرّس هر دو حیطه بود و از سوی دیگر اندیشهاش را به آبرویاش نمیآمیخت تا مبادا هر جا که نقدی میشنود برای حفظ آبرو بر نظر خود اصرار باطل کند و از پیرایش و پالایش رأی خویش محروم بماند. همین ویژگیها بر محبت و معرفت جمع و جامعهای که او را میشناختند افزود و فقداناش را بسا سنگینتر کرد.
کارنامهی فکری فیرحی در عمر کوتاه اما پرثمرش ۱۰ کتاب، بیش از ۶۰ مقاله و دهها مباحثهی بیپرده و بیپروا با صاحبنظرانی بود که از مخالفان جدی آرای او بودند و با همهی اختلافاتی که با دیگر نواندیشان دینی ـــ به ویژه در تعریف، تبیین و کاراییِ «فقه سیاسی» داشت ـــ در یک نقطه با آنها اشتراک نظر داشت: او اصالت درخت دین را در انسانی بودن میوهاش جستجو میکرد و پیوسته به گرههای کور نسبت میان دین و آزادی و نیز نسبت میان سنّت، مدرنیّت و مدنیّت میاندیشید.
زندهیاد فیرحی در سالهای اخیر دلمشغول نقد و واکاوی آفت و ظرفیّت جریانهای کهن اسلامگرا از جمله اخوانالمسلمین مصر بود و از چرخهی باطل استبداد و انقلاب سخن میگفت. بازخوانی تجربهی مشروطه و بازاندیشی در مفهوم وکالت و ولایت و نیز نقد اصول حکمرانی و چارهجویی برای آمیختگیِ فقاهت و سلطنت از نقطههای برجستهی نقدها و تأمّلات اوست، نقاطی که میراث گرانبهایی برای دانشپژوهان الهیات سیاسی، فقه مشروطه و اندیشهی سیاسی اسلام به جای میگذارد.
ما اکنون سوگوار فقدان آن انسان صدیق و ژرفکاو هستیم. از خداوند برای خانواده و شاگردان آن مرحوم شکیبایی آرزو داریم و برای جان زلال و روح بزرگ آن دانشیمرد افتادهمنش رحمت و غفران الهی میطلبیم و از سویدای دل آرزو میکنیم که آیندهی ایران از این مرام و منش تهی نمانَد.
و یبقیٰ وجهُ ربک ذوالجلال و الإکرام
حسن یوسفی اشکوری
محمّدجواد اکبرین
میثم بادامچی
محمّد برقعی
رضا بهشتی معزّ
سروش دبّاغ
علیرضا رجایی
احمد صدری
محمود صدری
علی طهماسبی
رضا علیجانی
حسین کمالی
محسن کمالیان
داریوش محمّدپور
محمّدمهدی مجاهدی
مهدی ممکن
یاسر میردامادی