پیشنهاد رمان
رمانهای نشر اگر
مردی که همهچیز را میدید
ابیرُد، لندن، ۱۹۸۸، روی خط عابر پياده نزديک استوديوی معروفی كه بيتلها آخرين آلبومشان را آنجا ضبط كردهاند با سال ادلر، تاريخدان جوان، خودشيفته و بیملاحظهای كه همهچيز را میبيند و هيچچيز را نمیبيند، آشنا میشويم و چيزی نمیگذرد كه خود را در ميانهی ميدان بازی ديدن و نديدن / ديدهشدن و ديدهنشدن میيابيم. بازی به لندن و لندننشينان محدود نمیماند. همراه سال به برلين شرقی ۱۹۸۸ كه زير سايهی سنگين ديوار و اشتازی بهسختی نفس میكشد میرويم و بهواسطهی روايت نهچندان قابلاعتماد او با بازيكنان ديگری آشنا میشويم. مردی كه همهچيز را میديد دربارهی دشواری واضح ديدن خود و ديگران است. در اينجا، لوی از دامنههای وسيع تخيل انسان عبور میكند و درعينحال هنرمندانه دوتايیهای جنسی و سياسی را محو میكند تا طيف كامل دنيايمان را آشكار كند.
دختری با صدای رسا
این کتاب روایتگر داستان زندگی دختری چهاردهساله یه نام آدونی در یکی از روستاهای نیجریه است. عشق و هدف زندگی آدونی در کتاب و آموختن خلاصه میشود، اما به اجبار پدر و از سر بیپولی، مجبور به ازدواج با مردی مسن میشود. اوضاع به آسانی نمیگذرد و وقایع ناگوار دست به دست هم میدهند تا درنهایت آدونی از آنجا فرار میکند و به شهری دیگر پناه میبرد و در خانهای اربابی خدمتکار میشود، به امید اینکه روزی به مدرسه برود و معلم شود. اوضاع آنجا هم بر وفق مرادش نیست و تنها ملجأ آرامش آدونی کتابخانهی بزرگ عمارت است. زندگی آدونی از اینجا شروع به تغییر میکند.
@agarpub
پیشنهاد رمان
رمانهای نشر اگر
مردی که همهچیز را میدید
ابیرُد، لندن، ۱۹۸۸، روی خط عابر پياده نزديک استوديوی معروفی كه بيتلها آخرين آلبومشان را آنجا ضبط كردهاند با سال ادلر، تاريخدان جوان، خودشيفته و بیملاحظهای كه همهچيز را میبيند و هيچچيز را نمیبيند، آشنا میشويم و چيزی نمیگذرد كه خود را در ميانهی ميدان بازی ديدن و نديدن / ديدهشدن و ديدهنشدن میيابيم. بازی به لندن و لندننشينان محدود نمیماند. همراه سال به برلين شرقی ۱۹۸۸ كه زير سايهی سنگين ديوار و اشتازی بهسختی نفس میكشد میرويم و بهواسطهی روايت نهچندان قابلاعتماد او با بازيكنان ديگری آشنا میشويم. مردی كه همهچيز را میديد دربارهی دشواری واضح ديدن خود و ديگران است. در اينجا، لوی از دامنههای وسيع تخيل انسان عبور میكند و درعينحال هنرمندانه دوتايیهای جنسی و سياسی را محو میكند تا طيف كامل دنيايمان را آشكار كند.
دختری با صدای رسا
این کتاب روایتگر داستان زندگی دختری چهاردهساله یه نام آدونی در یکی از روستاهای نیجریه است. عشق و هدف زندگی آدونی در کتاب و آموختن خلاصه میشود، اما به اجبار پدر و از سر بیپولی، مجبور به ازدواج با مردی مسن میشود. اوضاع به آسانی نمیگذرد و وقایع ناگوار دست به دست هم میدهند تا درنهایت آدونی از آنجا فرار میکند و به شهری دیگر پناه میبرد و در خانهای اربابی خدمتکار میشود، به امید اینکه روزی به مدرسه برود و معلم شود. اوضاع آنجا هم بر وفق مرادش نیست و تنها ملجأ آرامش آدونی کتابخانهی بزرگ عمارت است. زندگی آدونی از اینجا شروع به تغییر میکند.
@agarpub