کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی ته کلاس ما مینشست، که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود، آن هم به ۳دلیل:
اول اینکه کچل بود!
دوم اینکه سیگار میکشید
وسوم اینکه در آن سن و سال زن داشت! که برای من از همه تهوع آور تر بود
سالها گذشت، یک روز با همسرم از خیابان میگذشتیم، به طور اتفاقی آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم...
در حالی که من زن داشتم!
سیگار میکشیدم!
و کچل شده بودم!
دکتر علی شریعتی
@ancientir