برده‌ی‌ غم.


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


متواری بی‌نام‌و نشانی که برده‌ی غم شده ؛

https://t.me/BiChatBot?start=sc-7996-HSz4TyP

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: For my dreams ..
گاهی وقتا حتی حوصله‌ی اینو ندارم جلوی خودمو برای رفتن بگیرم، چه برسه بخوام کسی رو نگه دارم!


تا به حال پیش خودت بهم حق دادی ؟ به خودت گفتی که چرا اینکارو باهاش کردم ؟ به این فکر کردی که تموم این مدت چی میخواستم ازت ؟ خواسته ی من چی بود ؟ میدونی ؟ چی میدونی ؟ تو از من چی میدونی ؟ من کیم ؟ ماهیتم چیه ؟ چی میخوام ؟
اصلا هیچ‌وقت از خودت پرسیدی که چرا همیشه این همه سوال تو ذهنش جا خوش کرده بود ؟
تو همه ی سوالام رو میدونستی ، ولی هیچ‌وقت نخواستی بهشون جواب بدی.
و این منم که همیشه بین کلی کلمه تنها میمونم.


Репост из: مآه کوچولوم!
من حتی دور بودن تورو با نزدیک بودن هزار تا آدم دیگه عوض نمیکنم.


Репост из: 『 𝓛𝘦𝘮𝘰𝘯𝘪𝘤 』🍋
ولی دستامون چی؟
رد دستامون روی تمام چیزایی
که لمس کردیم چی؟
اونا رو چیکار میکنن؟
#رویلت


ازت نخواستم برام کاری کنی. دل بسوزونی ، کمکم کنی یا حتی بهم فکر کنی. من هیچ انتظاری ازت ندارم. انتظارم ازت حتی کمتر و پوچ تر از این کلمه ی هیچه. پس دست از سرم بردار. چون با حرفات‌و کارات فقط یه درد به دردایی که دارم اضافه میکنی، نه هیچ چیز دیگه ای.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
| دربینِ‌شیار‌های‌مَغزم. |


خدای قشنگم ؛
درسته که یه سری از بنده هات زیادی قوی ان ، ولی این دلیل نمیشه که دردا و بدبختیا بهشون حمله ور شن‌و اونا حتی ندونن "با حال خوب زندگی کردن" یعنی چی .


هر چی میگردم نیست. حتی یه نفرم نیست که من از حرف زدن با اون حس خوبی داشته باشم یا حداقل بخوام برای حرف زدن اون‌و انتخاب کنم. انگاری هیچ‌کسی رو ندارم که یه شنونده باشه برام ؛ چیزی که همیشه بهش نیاز داشتم‌و هیچ‌وقتم نداشتم. اینکه یکی بشینه و بدون اینکه چیزی ازت بخواد ، بهت گوش بده. قضاوتت نکنه و فقط و فقط گوش بده. پایان حرفاتم همه چی تموم شه براش. یجوری که انگار هیچی نشنیده.
شاید دلیل تنفرم از حرف زدنم همینه. چیزی که همیشه میخواستمش ولی نداشتم.
یعنی یه شنونده مثل "خودم".


تا به الان، هنوز موفق به پیدا کردن موجودی مزخرف تر ، منفور تر ، حال بهم زن تر و کثیف تر از " آدم " نشدم. شما چطور ؟




یجورایی مسخرست. حال بهم زنه. اینکه یکی ناراحتت کنه ، و بدونه که ناراحتی ، ولی بازم بیاد باهات حرف بزنه‌و یه جوری رفتار کنه که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده !


تهش چی میشه ؟ میتونی بهم بگی ؟
لابد متوجه اتفاقات میشی‌و میای یه عذرخواهی تحویل من میدی. ولی میدونی ؟ اون عذرخواهی به درد من نمیخوره. اون اصلا کاربردی نداره. هیچ چیزی رو بهتر نمیکنه. و منم نمیتونم با یه عذرخواهی خشک و خالی همه چیو فراموش کنم.
در واقع اشتباه گفتم. تو هیچوقت متوجه اتفاقات نمیشی. تو متوجه هیچی نمیشی. تو هیچوقت متوجه نبودی. و خب سوالی که اینجا به وجود میاد اینه که ، پس چرا باید بخشیده شی ؟!


کی میدونه ؟ شاید یه روزی توی تنهاییمون مردیم‌و هیچ‌کسم بوی مردارمون به مشامش نخورد.


از تنهایی گریزان بود و پایان تمام گریزهایش، به تنهایی پناه می‌آورد.




همیشه بیزار بودم از اینکه بقیه متوجه غمگین بودنم شن. چون هیچوقت میلی برای توضیح دادن دلیلش نداشتم. در واقع حالم بهم میخوره از حرف زدن. گفتن از دردایی که توی وجودم جا خشک کردن‌و قصد رفتنم ندارن.


قسمت غمگین ماجرا اونجاییه که تو از دست کسایی ناراحتی که حتی نمیدونن چه بلایی سرت آوردن.


کی مجبورت کرده که انقدر عوضی باشی ؟


مگه چیز دیگه ایم جز غم دارید که بخواید بهم هدیه بدید ؟



Показано 20 последних публикаций.

18

подписчиков
Статистика канала