اُمید


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


اگر حرفی با امید بود...
https://t.me/harfmanbot?start=1858277003

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


آخرش می میری!
آخرش هیچ کس بهت توجه نمی کنه
حتی اونایی که کل وقتتو می ذاری براشون
تک تک کسایی که به پای حرفاشون می شینی
آخرش می رن
آدما مال موندن نیستن!
منتی نیستا!
خوشحالم از اینکه می تونم مفید باشم
ولی کم کم دارم خودم رو به فراموشی می سپارم ..
راستی
من مهم ترم یا چندین نفر دیگه که بتونم حالشونو خوب کنم؟

_امید


تو مثل رقصیدن زیر بارونی
تو مثل اواز خوندن کنار دریایی
تو مثل خندیدن وسط گریه ای
تو مثل پناهگاه تو تنهایی ای
تو مثل کتاب خوندن تو جنگلی
تو مثل بوسه ی وسط میدون جنگی
تو مثل بغل کردن وسط شلوغ ترین خیابون شهری
تو مثل دیوونگی تو پاییزی
تو مثل عشق که نه
خود عشقی!❤️

_امید


Репост из: لبخندِ ژرف`
تو مثلِ هوای خوب بعد بارونی، تو مثل بوی خاک بارون خورده‌ای.
تو مثل یه لبوی داغ تو‌ اوج ‌زمستونی.
تو مثل یه بستنی سرد توی تابستونی.
تو مثل نون خامه‌ای نرم و شیرین هستی.
تو مثل یه ستاره‌ی براق چشمک زنی.
تو متفاوتی...
تو بغلی‌ترین آدم جهانی...
تو.
_متین


اما اصلش این بود که خودتون برید بخونید


اگر نمی دونید آلن کیه ..

داستان مغازه ی خودکشی این بود که همه ناراحت بودن و به فکر خودکشی
آلن پسری بود که برخلاف همه شاد بود
و در نهایت همه رو به زندگی امیدوار کرد و یک شهر رو نجات داد
ولی درست لحظه ای که همه حالشون خوب شد، مُرد :)))
ماموریتش تموم شد!


و امید، آلن مغازه ی خودکشیه!
شاید از این بعد خیلی بیشتر آلن بشه!
آلن .. امید ..
هر دو بقیه رو خوشحال می کردن
هر دو ظاهرا خوب بودن
همین خوبه!
همیشه که نباید همه چیو گفت!
ولی آخرش ماموریت امید هم مثل آلن تموم می شه :))
آخرش امید هم مثل آلن می ره ...
(پاره ای از حقیقت)

_امید


می دونی
من توقع ندارم علم غیب داشته باشی و خودت بفهمی
می دونم نباید توقع داشته باشم که سعی کنی بفهمی و پیگیر باشی
ولی دلم چی؟


من خیلی دوست دارما!
خیلی زیاد
تو همیشه میگی خیلی مهربونم ..
میگی وقتی حالت بده حالتو خوب میکنم
خب
اره! من به زورم که شده بهت زنگ میزنم
باهات حرف میزنم
میگم بیا با من تنها باش!
من .. هرکاری از دستم بر بیاد و بر نیاد رو برای خوب شدنت میکنم
من هر لحظه حالتو میپرسم
نمیذارم چیزی تو دلت بمونه
خب ..
خوشحالم!
ولی تو هیچوقت وقتی حالم بد بود نبودی ..
من همیشه تنهایی خوب شدم :)

_امید




ما میان ترس ها زندگی می کنیم ..
ترس از قضاوت شدن
ترس از طرد شدن
ترس از بی توجهی
از آینده، از آدم ها،
از تنها شدن!
(در جریان هستم که تنهایی برای خیلی از ما لذت بخشه ..)
و ما هر لحظه مان را با ترس می گذرانیم ..
بیایید بپذیریم
ما یک مشت ترسو هستیم!
ما از اینکه خودمان باشیم، می ترسیم
از اینکه حرف بزنیم هراس داریم
و از بیان احساساتمان، وحشت!

_امید


بارون که می زنه بگو تو هم میوفتی یادم :))


من هر کاری می کنم فقط،
شکل خنده بگیرن لبات:))


مثل این می مونه که امید هم ترکم کرده باشه
همین قدر عجیب
همین قدر ترسناک

_امید


مثلا وقتی برای بغل کردنش خم می شی :))


نیستی ببینی با خاطرات و با یادت دارم چه عشقی می کنم
دونه دونه موهای سفیدمو بازم به عشقت مشکی می کنم :))
نیستی ببینی چی بهم میاد و دوست داری که چه رنگی بپوشم!

خودمونیما ،
ولی تو نمی دونی چقدر نبودنت ترسناکه!
کاش هیچوقت حسش نمی کردم :)💔

_امید


من همش فکرِ تو اَم :))🚶🏻


یه جا خونده بود که
"خدایا، اگه دونفر قسمت هم نیستن و قرار نیست با هم باشن، اصلا با هم رو به روشون نکن."
و چقدر باهاش موافق بود :)
تصور کن
یکی رو می بینی
ازش خوشت میاد
ازت خوشش میاد
با هم یک عالم خاطره می سازید
حتی برای آینده هم برنامه ریزی می کنید
و به هم وابسته می شید!
به بودن هم، به نفس ها، صداها، خنده ها و وجود هم عادت می کنید
غافل از این که هیچ وقت قرار نیست تا آخرش با هم باشید و سهم هم نیستید :)!
خیلی درد داره
نه؟

_امید


من و عکست تو بغل، کاش برف بزنه :)


به جای دوست دارم
من تو رو خیلی بیا سرتو بذار رو شونم و بخواب :)


به جای دوست دارم
من تو رو خیلی بیا برات کتاب بخونم :)

Показано 20 последних публикаций.

43

подписчиков
Статистика канала