ادامه بخش اول⬇
5⃣ "دوران پست مدرنیسم، دوران تکثر، ابهام، تردید و عدم قطعیت است" (سیدمن، ص 255)
ما اکنون شاهد بسط این مولفه ها در گفتمان ادبی- اجتماعی آزربایجانی هستیم. اکنون این توانایی را کسب کرده ایم که نوک پیکان نقد را به سوی خودمان بگیریم. این دگرگشت رویه ای، فرصتی فراهم میکند برای اینکه گفتمان را از درون به چالش بکشیم، تا در برابر چالشهای بیرونی دچار دستپاچگی نشود. این یک جسارت تاریخی است، که اکنون به ضروری بودنش بیش از پیش وقوف داریم.
6⃣ قبل از هر چیز، به عنوان این نشریه باید توجه کرد: "بان"! در مقایسه با نشریات چند دهه اخیر آزربایجان، این عنوان به کلی متفاوت است؛ هم بلحاظ فرم لغوی، و هم بلحاظ قطعیت موجود در ادای زبانی. انگار چیزی مثل بمب دستی در پشت این واژه منفجر میشود! صداست، اما صدایی غیر معمولی. چرا که از منابع فکری غیر معمولی سرچشمه میگیرد: از مشت بر دیوارها، پشت بر سنت ها، از آنهایی که تف بالاسری مدارس بودند و خیابان خانه اول و آخرشان هست! از آنهایی که میتوانند عاشق وطن و دردهای صد ساله اش باشند، ولی در عین حال دست ستارخان را بگیرند و از او یک وندالیست ملی بسازند: وندالیستی که شبها شریک تنهایی کارتن خوابها میشود، موی سر کودکان کار را نوازش میکند، پای درد سرپرست خانوارهای تهیدست می نشیند، و خود به خیابانها می آید، تا به وصیت عمل نشده اش که همان انتقام خونش بود، عمل کند!
آری، "بان" اینگونه صدایی خواهد بود؛ صدایی بر علیه تک صدایی بیست ساله، و راهی در برابر بن بست بیست ساله!
7⃣ آلوین تافلر در نامه ای تخیلی به بنیانگذاران قانون اساسی و انقلاب آمریکا مینویسد:
"شما رفتگان انقلابی ما هستید. شما مرگ تمدنی قدیم و زایش تمدنی جدید را احساس کردید. آینده ای خلق کردید که اکنون زمان حال ماست. ما از شما رفتگان انقلابی سپاسگذاری میکنیم. اما اگر امروز بودید، مفهوم کهنگی سیاسی را درک می کردید. اکنون زمان آن رسیده است که گزینه های کاملا تازه ای را مجسم کنیم و طرح ساختمان جامعه فردا را از بنیاد مورد بحث و جدل قرار دهیم". (تافلر، ص 116)
8⃣ "بان" آمده است، تا اینگونه از مشروطه چی انقلابی ای همچون ستارخان آزربایجانی سپاسگذاری کند.
"بان" آمده است، تا بگوید که "صندلی تان را از مسیر تاریخ بردارید"! (کوندرا، ص 71)
بان
شهردن یازیر،
آمما
بام باشقا بیر شهردن!
#دومان_آدسیز
@banmagazin
منابع:
📝 دیوان اشعار حکیم فضولی، تصحیح دکتر صدیق
📝 پرده، نوشته میلان کوندرا، ترجمه کتایون شهپر راد
📝 نظریه های مدرن جامعه شناسی، نوشته جورج ریتزر، ترجمه محسن ثلاثی
📝 کشاکش آرا در جامعه شناسی، نوشته استیون سیدمن، ترجمه هادی جلیلی
📝 سیاست در موج سوم، نوشته آلوین و هایدی تافلر، ترجمه محمدرضا جعفری
پ ن: این نوشتار، صرفا برای تحلیل طرح روی جلد نشریه بان، عکس العمل های پیرامونی، و نتایج احتمالی اش تهیه شده است و بیش و پیش از هر چیزی، انتقادی کلی است به گفتمان موجود آزربایجانی. بان یک بهانه بود...
5⃣ "دوران پست مدرنیسم، دوران تکثر، ابهام، تردید و عدم قطعیت است" (سیدمن، ص 255)
ما اکنون شاهد بسط این مولفه ها در گفتمان ادبی- اجتماعی آزربایجانی هستیم. اکنون این توانایی را کسب کرده ایم که نوک پیکان نقد را به سوی خودمان بگیریم. این دگرگشت رویه ای، فرصتی فراهم میکند برای اینکه گفتمان را از درون به چالش بکشیم، تا در برابر چالشهای بیرونی دچار دستپاچگی نشود. این یک جسارت تاریخی است، که اکنون به ضروری بودنش بیش از پیش وقوف داریم.
6⃣ قبل از هر چیز، به عنوان این نشریه باید توجه کرد: "بان"! در مقایسه با نشریات چند دهه اخیر آزربایجان، این عنوان به کلی متفاوت است؛ هم بلحاظ فرم لغوی، و هم بلحاظ قطعیت موجود در ادای زبانی. انگار چیزی مثل بمب دستی در پشت این واژه منفجر میشود! صداست، اما صدایی غیر معمولی. چرا که از منابع فکری غیر معمولی سرچشمه میگیرد: از مشت بر دیوارها، پشت بر سنت ها، از آنهایی که تف بالاسری مدارس بودند و خیابان خانه اول و آخرشان هست! از آنهایی که میتوانند عاشق وطن و دردهای صد ساله اش باشند، ولی در عین حال دست ستارخان را بگیرند و از او یک وندالیست ملی بسازند: وندالیستی که شبها شریک تنهایی کارتن خوابها میشود، موی سر کودکان کار را نوازش میکند، پای درد سرپرست خانوارهای تهیدست می نشیند، و خود به خیابانها می آید، تا به وصیت عمل نشده اش که همان انتقام خونش بود، عمل کند!
آری، "بان" اینگونه صدایی خواهد بود؛ صدایی بر علیه تک صدایی بیست ساله، و راهی در برابر بن بست بیست ساله!
7⃣ آلوین تافلر در نامه ای تخیلی به بنیانگذاران قانون اساسی و انقلاب آمریکا مینویسد:
"شما رفتگان انقلابی ما هستید. شما مرگ تمدنی قدیم و زایش تمدنی جدید را احساس کردید. آینده ای خلق کردید که اکنون زمان حال ماست. ما از شما رفتگان انقلابی سپاسگذاری میکنیم. اما اگر امروز بودید، مفهوم کهنگی سیاسی را درک می کردید. اکنون زمان آن رسیده است که گزینه های کاملا تازه ای را مجسم کنیم و طرح ساختمان جامعه فردا را از بنیاد مورد بحث و جدل قرار دهیم". (تافلر، ص 116)
8⃣ "بان" آمده است، تا اینگونه از مشروطه چی انقلابی ای همچون ستارخان آزربایجانی سپاسگذاری کند.
"بان" آمده است، تا بگوید که "صندلی تان را از مسیر تاریخ بردارید"! (کوندرا، ص 71)
بان
شهردن یازیر،
آمما
بام باشقا بیر شهردن!
#دومان_آدسیز
@banmagazin
منابع:
📝 دیوان اشعار حکیم فضولی، تصحیح دکتر صدیق
📝 پرده، نوشته میلان کوندرا، ترجمه کتایون شهپر راد
📝 نظریه های مدرن جامعه شناسی، نوشته جورج ریتزر، ترجمه محسن ثلاثی
📝 کشاکش آرا در جامعه شناسی، نوشته استیون سیدمن، ترجمه هادی جلیلی
📝 سیاست در موج سوم، نوشته آلوین و هایدی تافلر، ترجمه محمدرضا جعفری
پ ن: این نوشتار، صرفا برای تحلیل طرح روی جلد نشریه بان، عکس العمل های پیرامونی، و نتایج احتمالی اش تهیه شده است و بیش و پیش از هر چیزی، انتقادی کلی است به گفتمان موجود آزربایجانی. بان یک بهانه بود...