هیچ مردی نمیتواند آنگونه که من نگاهت میکردم نگاهت کند، در تو دقیق شود، در تو حل شود. جغرافیای تو را تنها من میشناختم زیرا که خود، رشد یافتهی آن سرزمین تسخیر ناشدنی بودم. اینها را گفتم و دریغا که تو هرگز نخواهی فهمید، چرا که گذر زمان همه چیزمان را بلعیده است؛ حالا برو.
-خاكستري
-خاكستري