Репост из: Baner
#رویای_زندگی🥀
بخشی از رمان:
از روی صندلی پاشدم و سیلی محکمی تو گوشش خوابوندم که اونم مثل یه شکست خورده نگاهم میکرد لبخند ژکوندی زدم و از کافه بیرون اومدم که پشت سرم اومد و از بازوم گرفت :
-شرادا یه دقیقه...خواهش می کنم
+چیه؟!...من خام حرفات نمیشم
-شرادا فقط یه شبه بعدش راهت رو کج کن و برو
+فک کردی من احمقم سید؟!...شما دو تا احمق با یه شب آبروم رو می برید من بیام با دوستت عشق و حال کنم مادرت ببینه خوشحال بشه
-خواهش می کنم من قول میدم اتفاقی نیوفته فقط یه ازدواج یک ساله و شب زفاف و تمام لطفا قبول کن پول هم میدم
که با حرص دستم رو بالا بردم و گفتم:
+کتک دیگه هم میخوای به گوشت بخوابونم...
ژانر: #طنز ، #رمانتیک ، #احساسی
رمان سیدشرایی می خوای؟! پس بدو جوین شو رمانش حرف نداره💋😱😋🥀
🆔 https://t.me/bollyromans
بخشی از رمان:
از روی صندلی پاشدم و سیلی محکمی تو گوشش خوابوندم که اونم مثل یه شکست خورده نگاهم میکرد لبخند ژکوندی زدم و از کافه بیرون اومدم که پشت سرم اومد و از بازوم گرفت :
-شرادا یه دقیقه...خواهش می کنم
+چیه؟!...من خام حرفات نمیشم
-شرادا فقط یه شبه بعدش راهت رو کج کن و برو
+فک کردی من احمقم سید؟!...شما دو تا احمق با یه شب آبروم رو می برید من بیام با دوستت عشق و حال کنم مادرت ببینه خوشحال بشه
-خواهش می کنم من قول میدم اتفاقی نیوفته فقط یه ازدواج یک ساله و شب زفاف و تمام لطفا قبول کن پول هم میدم
که با حرص دستم رو بالا بردم و گفتم:
+کتک دیگه هم میخوای به گوشت بخوابونم...
ژانر: #طنز ، #رمانتیک ، #احساسی
رمان سیدشرایی می خوای؟! پس بدو جوین شو رمانش حرف نداره💋😱😋🥀
🆔 https://t.me/bollyromans