Telegram-канал "کـابـوس‌های‌تِکراری" — @chxjeon

کـابـوس‌های‌تِکراری

9 May, 12:21

توی پرایوت فور میکنید لینکش رو بفرستید اینجا

48 0 0

کـابـوس‌های‌تِکراری

9 May, 11:09

Репост из: پَـریـزادِ قِـصـه"

فور کنید با قلمم به ایتالیا ببرمتون و یکم غرق زیبایی‌هاش شید🇮🇹

جوین باشید.

67 0 0

کـابـوس‌های‌تِکراری

9 May, 09:35

فور کنید بگم موقع قتل...

- از چه نوع اسلحه ای استفاده میکنید

- در چه کشوری به قتل میرسونید

- مود برد تقدیمتون کنم

جوین‌بودی‌فورکن؛ ظرفیت‌خط‌بخوره

207 2 19

کـابـوس‌های‌تِکراری

5 May, 22:48

دانـی کـه چَـشِ مـن نـشـد سـیـر ز چَـشِ تـو
ز بـهـره شـمـاری میـلِ نگـاهـت،
چـه بـایـد پـرداخـت؟

104 0 2

کـابـوس‌های‌تِکراری

4 May, 00:35

ɪɴᴅɪɢᴏ ɴɪɢʜᴛ — ‌-ᴄʜxᴊᴇᴏɴ

04:14

And he cries "Why can't I sing along with some feeling, or some meaning?
It feels like I've always been blind

103 0 1

مرا بنگر‌.
با توعم!
به من نگر.
سکوت نکن نارنینم.
من از این سکوت مبهم شما می‌هراسم.
نمی‌خواهی چیزی بگویی مهربانم؟
وجودم! سکوت کردی و دَم نمی‌زنی؟ تمامِ غم‌هایت را در کوله‌باری حمل می‌کنی؟
پس نیم آن کوله را بر دوش من گذار.
چرا آن را تنها تَرا‌می‌بری؟
ماه‌رخم! مگر من مرده‌ام؟

119 0 0

کـابـوس‌های‌تِکراری

2 May, 14:07

sticker.webp

186б

101 0 0

کـابـوس‌های‌تِکراری

2 May, 14:07

تو دگر خورشید گرم من نیستی تو شب تار منی

Read my note

The light

For your eyes از نگاهش نور چکه میکرد.. مدت زیادی بود که من اورا خورشید صدا میزدم.. میدانی ؟ چشمانش ، لبخندانش ، گونه های سرخش و صدایش به گرمی نور زرّین خورشید بود. اما هر روز ، مدام میپرسید : "اگر من تاریکی قلبم رو نشانت دهم ، باز هم خورشید صدایم میزنی ؟" و من هم با نشان دادن لبخندی از سر رضایت اورا...

1.6k 1 4

کـابـوس‌های‌تِکراری

26 Apr, 23:24

sticker.webp

12.3Кб

131 0 1

کـابـوس‌های‌تِکراری

26 Apr, 23:24

Alles was ich wünsche — Bettina Wegner

04:24

با کلک سویم آمدی. گفتی مرحمِ ذره‌های روحِ پراکنده‌ام می‌شوی. چرند بود. هَمادَش چرند بود‌. دگر سویم نیا. از شما خوف دارم. شما دو تَنی؛ یک ، مهربان ،‌ همانند‌ِ باریکه‌ی‌ آبی‌که‌ قصد‌ دارد‌ از‌ درون‌ سنگ‌ها‌ سَرَک‌ بکشد؛ قلبی‌ از‌ نوع‌ِ طلا؛ سخنانی از‌جنس‌ِ عشق!
اینان توی یک را‌ می‌ساختند.
و فرجام تنِ دومِ شما ، خبیث ، همانندِ تشنگانِ فریادهای جاری نشده؛ هق هقِ تلخِ بغض‌های خاموش؛ کبریت‌های خیس خورده؛ زمین خوردگانِ خندان!
اینان توی دو را می‌ساختند.
و عاقبت رفتی.
رفتی و چه غریب به تماشایِ رفتنت نشستم .

Edrise

142 0 2