Репост из: آستیگما
پیغام یعنی من اینجا بودم، اما تو نبودی. صدایم را در اینجا گذاشتم. هر وقت آمدی صدایم را از زمین بردار. به صدایم گوش کن. تو که بیایی شاید من هم در اینجا باشم. ارتباطِ اجازه ای، منشی های نامرئی، کارپرداز های لعنتی.
عصر، عصر پیغام است. مینویسم سلام و تو هروقت رسیدی جواب بده. جوابی بده. مختصر. وقتت را نمیگیرم. هروقت دلت خواست بگو سلام. عیبی ندارد. زمانه ی انتظار است عزیزم. فاصله هست. واسطه هست. پیغام های مرده، مکرر، تاخیر، تماس غیرمستقیم، بی لمس.
ارتباط از سلول من به سلول تو، یک ضربه، چهار ضربه، دو ضربه. بعد انتظار، گوش تیز کردن برای گرفتن پاسخ. بی خبری از چهره ی هم.
دستان تو کو؟ چشم تو چطور است؟ احوالت واقعا چطور است؟
عصر، عصر پیغام است. مینویسم سلام و تو هروقت رسیدی جواب بده. جوابی بده. مختصر. وقتت را نمیگیرم. هروقت دلت خواست بگو سلام. عیبی ندارد. زمانه ی انتظار است عزیزم. فاصله هست. واسطه هست. پیغام های مرده، مکرر، تاخیر، تماس غیرمستقیم، بی لمس.
ارتباط از سلول من به سلول تو، یک ضربه، چهار ضربه، دو ضربه. بعد انتظار، گوش تیز کردن برای گرفتن پاسخ. بی خبری از چهره ی هم.
دستان تو کو؟ چشم تو چطور است؟ احوالت واقعا چطور است؟