سیاست کارآفرینی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


طرح و بحث در موضوعات مرتبط با سیاستگذاری کارآفرینی
@priahi

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: Renani Mohsen / محسن رنانی
.
از مدارا با کلاغ تا دموکراسی

محسن رنانی / ۲۸ دی‌ ۱۳۹۹

در خانه مادری من تعدادی درخت کاج خیلی بلند هست که روی آنها کلاغ‌ها آشیانه ساخته‌اند. مجموعا پنج آشیانه کلاغ در حیاط مادری ام هست. کلاغ‌ها در بهار و تابستان، هم خیلی کثیف کاری می کنند و هم غوغایی درست می‌کنند از دعوا و رقابت با هم؛ وقتی هم که گربه‌ها پا به حیاط می‌گذارند، دیگر جنگ، مغلوبه می‌شود. در چنین مواقعی فضای خانه کلافه کننده است و دیگر امکان هیچ تمرکزی نیست. چند سال بود تصمیم داشتم در زمستان که جوجه ندارند، آشیانه‌هایشان را پایین بیاورم تا از این خانه کوچ کنند. مدتی پیش یک نردبان فلزی بسیار بلند تهیه کردم و سایر لوازم را آماده هم کردم. دیروز به دوست و شاعر رنانی‌، غضنفر سلطانی، پیام دادم که اگر حالش را دارد دم غروب بیاید کمک من، اما نگفتم برای چه! استقبال کرد و آمد. وقتی فهمید می‌خواهم چه کنم، مخالفتی نکرد ولی متوجه شدم که خیلی با رغبت کمک نمی‌کند. نردبان بلند را به سختی کنار یکی از درختان قرار دادیم اما به علت باریکی درخت و طولانی و چند تکه بودن نردبان، ناپایدار بود و استاد غضنفر اجازه نداد که بروم بالا. بعد کوشیدم با طناب از درخت بالا بروم. چندمتری رفتم بالا اما نشد ادامه بدهم و بازگشتم.

حالا دیگر هوا تاریک شده بود و استاد غضنفر از من خواست که امروز رها کنم تا روز دیگری عدلِ ظهر بیاییم و این کار را به انجام برسانیم. رفتیم و نشستیم لب ایوان تا چای بخوریم؛ استاد غضنفر درآمد که:‌ اجازه هست چیزی بگویم؟ گفتم حتما، بی‌پرده و بی‌مجامله، که اگر جز این باشد دوستی‌مان واقعی نیست. گفت «پس با کلاغ‌ها مدارا کن؛ با آنها صحبت کن و از آنها بخواه که خودشان از این جا بروند و درخواست کن این‌جا بچه نگذارند. نمی‌خواهد آشیانه خرابشان کنی. به آنها به زبان خوش بگو، آنها تو را می‌فهمند».

گفت «تو دائما از گفت‌وگو و مدارا به عنوان پیش‌شرط توسعه سخن می‌گویی؛ و دائما می‌نالی که چرا مردم ما و روشنفکران ما و مقامات ما گفت‌وگو (دیالوگ = هم‌شنوی) و مدارا بلد نیستند. فکر نمی‌کنی تمرین برای مهارت گفت‌وگو و مدارا را باید از کلاغ‌ها شروع کرد؟ آخر چگونه می شود کسی که تحمل قارقار چهارتا کلاغ‌ را در آسمان خانه‌اش ندارد، تحمل نق زدن‌ها و نقد مخالفانش را در رسانه‌های عمومی داشته باشد؟ چرا فکر می کنی تمام زمین و هوای این خانه، مِلکِ طِلقِ توست و حالا که در این خانه قدرت مطلقه داری حق داری این کلاغ ها را تارومار کنی تا مزاحم تو نباشند؟ فکر نمی کنی تو اگر با این روحیه و نگاه، روزی به موقعیتی برسی، همین‌گونه عمل خواهی کرد و مخالفانت را هم تارو مار و خانه خراب خواهی کرد؟ کسی که توانایی تحمل قارقار کلاغ را ندارد و آنقدر احساس قدرت مطلقه دارد که به خود اجازه می‌دهد حق طبیعی حیوانات را برای انتخاب محل زندگی از آنها بستاند، بعید است که وقتی در جامعه به قدرت برسد، حق دیگران را برای زیستن و رشد کردن و نقد کردن و متفاوت بودن و دگراندیشی و دگرباشی به رسمیت بشناسد».

سپس گفت «برخیز استاد توسعه، برو درس‌هایت را از نو بخوان. درس دموکراسی را باید در همین باغچه و با همین کلاغ ها تمرین کنی. دیالوگ فقط این نیست که دو نفر بنشینند و حرفهای همدیگر را بشنوند و همدیگر را نقد کنند. این که با طبیعت و موجودات طبیعی دیگر مدارا کنی و حرفشان را بشنوی و حق‌شان را محترم شماری، این مهم ترین نوع دیالوگ و مدارا است. ظرفیت‌ درونی و میزان رشد وجودی افراد را در همین آزمون‌های کوچک می‌توان دریافت. این جا چون هیچ کس برای رفتار تو کف نمی زند و هیچ کس تو را تمجید نمی کند که اوه چقدر دکتر رنانی تحملش بالاست چقدر اهل رواداری و مداراست، این جا دیگر نشانی از دموکرات بودن در رفتار تو با حیوانات نیست. دموکرات بودن همین جاها معلوم می‌شود؛ یعنی وقتی که هیچ کس نمی بیند و هیچ کس برای آدم کف نمی‌زند، باز هم دموکرات باشی. دموکرات بودن شیوه تقوا ورزی در دنیای مدرن است. تقوا چیزی نیست جز رعایت حق الناس و حق الله؛ و دموکرات بودن یکی از مهم‌ترین ویژگی‌ها و مهارت‌هایی است که موجب رعایت حق الناس می شود. «ناس» اگر از ریشه «اِنس» باشد به معنی مردم و هر نوع جمعیتی است و اگر از ریشه «نَوس» باشد به معنی هر جنبنده‌ای است. و رعایت حق الناس یعنی رعایت حق هر جمعیتی، خودی یا غیرخودی، مومن یا غیرمومن، و رعایت حق هر جنبنده‌ای، انسان یا حیوان یا گیاه. پس بدون رعایت حقوق حیوانات و طبیعت، نه حق الناس رعایت شده است و نه دموکراسی برقرار می شود».
و گفت «آری برادر من، تا زمانی که در این کشور ....

ادامه متن را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:

https://telegra.ph/-01-17-169

http://renani.net/texts/notes/826-2021-01-17-06-38-12

@Renani_Mohsen
.


Репост из: Parisa Riahi
Photo from Parisa Riahi


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


Репост из: Renani Mohsen / محسن رنانی
.
🖊 قصه‌ مرد عروسک ساز

✍️ محسن رنانی


قصه اول: پسرک لاابالی
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
نجاری بود که در روستایی عروسک‌های چوبی می‌ساخت و برای فروش به شهر می‌فرستاد. او عروسک‌سازی را از پدرش آموخته بود و پدرش نیز نزد یک استاد عروسک‌ساز در روستای کناری آموزش دیده بود. هنوز نوجوان بود که پدرش درگذشت و کارگاه عروسک‌سازی پدرش به او رسید. گرچه روزهای زیادی پیش پدرش کار کرده بود اما هنوز مانده بود تا به مهارت پدر برسد. در آغاز عروسک هایش جلوه‌ای نداشت و چوب زیادی صرف ساخت هرکدام می‌کرد اما کم کم داشت دستش راه می‌افتاد و دقت و ظرافت کارش بهتر و بهتر می‌شد. درآمدش در آغاز پایین بود اما روز به روز بیشتر می‌شد. پس از سالها کار جدی، نه تنها سفره‌شان رنگ و لعابی گرفته بود بلکه کم کم شروع کرده بود مقداری هم به عنوان پس انداز کنار بگذارد. با پس‌اندازهایش چوب می‌‌خرید و انبار می‌کرد تا هیچ‌وقت برای عروسک‌سازی با کمبود چوب روبه‌رو نشود. ضمن این که او یک انبار چوب خیلی بزرگ و قدیمی هم داشت که از پدرش برجای‌ مانده بود. پدرش نیز آن انبار را در زمان پیری و از کارافتادگی استادش به قیمت خیلی ارزان از او خریده بود و خودش نیز مقدار زیادی چوب به آن افزوده بود. این پسر نیز، گاهی چوب‌های انبار پدرش را می‌فروخت و چوب‌‌های تازه‌تر و مناسب‌تر برای عروسک سازی می‌خرید و در انبار جدید ذخیره می‌کرد. اما انبار پدر آنقدر بزرگ بود که انگار نه انگار که بخشی از چوب‌هایش فروش رفته است.

اما از اشکالات این نجار این بود که خیلی خود بزرگ بین بود و دیگران را تحقیر می‌کرد؛ گاهی خیلی بداخلاقی می‌کرد و حتی خشونت می‌ورزید؛ بین بچه‌هایش نیز فرق می‌گذاشت؛ اجازه نمی‌داد تا آنها خودشان آن‌گونه که دوست دارند زندگی‌شان را بسازند و در همه کارهای آنان دخالت می‌کرد. روزی یکی از پسرانش که در آغاز دوران جوانی بود و بواسطه زرنگی‌هایش همیشه بیش از دیگران غذا می‌خورد و خیلی هم قوی شده بود و بقیه بچه‌ها هم از او حساب می‌بردند،‌ از دست بداخلاقی‌ها و تبعیض های پدرش به ستوه آمد. رفت و با چرب زبانی، دیگر برادران و خواهرانش را فریب داد و با خود همراه کرد تا بروند و پدر را مجبور کنند تا دست از بداخلاقی و خشونت و تبعیض بردارد. همه با هم به کارگاه پدر رفتند. پسر جوان جلو رفت و به نمایندگی از بقیه با تندی با پدرش سخن گفت و رفتار و اخلاق او را به باد انتقاد گرفت. پدر که آمادگی چنین رفتاری را از فرزندانش نداشت شروع به درشتی و پرخاشگری کرد. پسر نیز کوتاه نیامد و با فریاد و اهانت پاسخ پدر را داد. جدال بین آنها بالا گرفت تا جایی که پدر چوبی را از کنار کارگاه برداشت و چند ضربه به بدن پسرش نواخت. پسر نیز پس از این که چند ضربه خورد، خشمگین شد و حیایش ریخت. او هم پرید و چوب بلندتری برداشت و به سوی پدر حمله برد. درگیری بالاگرفت. القصه در این گیرودار، پسر که هم ترسیده بود و هم از چوب‌هایی که از پدرش خورده بود بسیار عصبانی بود، چوبش را بر فرق پدر کوبید و او را نقش بر زمین کرد. پدر دقایقی تشنج کرد، کف بالا آورد، دندان‌هایش کلید شد و بعد به اغما رفت. او سه روز بعد جان به جان ‌افرین تسلیم کرد. وقتی پدر نقش بر زمین شد و تشنج کرد، لحظه‌ای همه ترسیدند و سکوت همه جا را گرفت اما به یکباره و برای غلبه بر ترسشان شروع به هلهله و شادی کردند. در آن سه روز هم، خداخدا می‌کردند که پدرشان به هوش نیاید.
روز سوم، پدر را به خاک سپردند و همه امور کارگاه پدر را به دست برادرشان دادند و رفتند تا روزهای خوش رهایی از خشم و خشونت پدر را تجربه کنند.
وقتی پسر، کارگاه پدر را تحویل گرفت،‌ ....

برای خواندن ادامه داستان در «نمای فوری» به این پیوند بروند:
https://telegra.ph/-09-03-673

برای خواندن ادامه داستان در تارنمای رسمی محسن رنانی، به این پیوند بروید:
http://renani.net/texts/notes/811-2020-09-03-13-28-41

برای خواندن ادامه داستان در سایت اعتماد آنلاین به این پیوند بروید:
https://bit.ly/3bmyLtM
.
.


بحث خوبی در مورد شمول یا عدم شمول قانون کار برای رانندگان تاکسی پلتفرمهای اینترنتی در فضای مجازی راه افتاده که دلیل آن حکم دادگاه کالیفرنیا برای اوبر و ... است. دادگاه آمریکایی رانندگان را در حکم کارگران شرکت اوبر شناخته و در نتیجه این شرکت تکالیفی در مورد رانندگان دارد که در قانون کار آمریکا ذکر شده است.
در کنار این بحث خوب است به احکام مشابه هم توجه داشته باشیم چندسال پیش نظیر این دعوی در اتحادیه اروپا نیز مطرح شد. رای دادگاه اروپایی متفاوت و جامع تر بود و شامل تمام پلتفرم ها میشد. این حکم برپایه نوع رابطه مزدی بین پلتفرم و فرد ارائه دهنده خدمات تعریف شد یعنی اگر مطابق قرارداد بین آنها رابطه مزدی برقرار است پس مشمول قانون کار خواهند بود و اگر نیست ارائه دهنده خدمات پیمانکار محسوب میشود.
در واقع اتحادیه اروپا قانونا پلتفرم ها را به دو دسته میانجی ها و خدماتی ها تقسیم کرده است. پلتفرم های میانجی فقط یک marketplace هستند و تنها ارائه دهندگان خدمات را به متقاضیان خدمات مرتبط میکنند. معمولا دخالتی هم در تعیین قیمت ارائه خدمات ندارند و فقط پورسانت یا حق عضویت میگیرند. در اینصورت رابطه آنها با ارائه دهنده خدمت رابطه مزدی یا به بیان دیگر کارفرمایی نیست و مسلما نمیتوانند دخالتی هم در چگونگی کسب و کار آنها داشته باشند.
دسته دوم که پلتفرمهای خدماتی هستند در واقع خود پلتفرم است که خدمات را ارائه میکند و قیمت و نحوه ارائه خدمت هم توسط خود پلتفرم تعیین میشود. در اینصورت بین پلتفرم و کسانی که مجری خدمت هستند رابطه مزدی برقرار است حتی اگر بلافاصله بعد از هر خدمت مزد را به فرد پرداخت کند. در این حالت پلتفرم کارفرما محسوب میشود و موظف است قوانین کار را رعایت کند و بالعکس.
به نظرم رای دادگاه اروپایی منطقی تر است و بنابراین پلتفرم ها می توانند برپایه آن کماکان خلاقیت داشته و کماکان هزینه های خود را پایین نگاه دارند.
در ایران با توجه به نحوه قیمت گداری و خدمات رسانی به نظر میرسد پلتفرمهای تاکسی بیشتر شبیه به مورد دوم یعنی پلتفرم خدماتی عمل می کنند. رانندگان دخالتی در تعیین قیمت خدماتشان ندارند و تنها می توانند قیمت پیشنهلدی را نپذیرند هر چند اگر این عدم پذیرش تکرار شود تا مدتی از همکاری محروم و به اصطلاح جریمه میشوند.
بعضی از پلتفرمها هم مثل آچاره که خدمات متنوعتری ارائه میکنند رفتار مختلطی دارند مثلا برای خدمات نظافت خانه رابطه مزدی دارند (تعیین قیمت با خود آچاره است) ولی برای خدمات پرستاری رابطه غیرمزدی و پیمانکاری است (قیمت توافقی بین خدمات دهنده و خدمات گیرنده تعیین میشود)
در هر صورت دولت باید متوجه باشد که شیوه کاری جدیدی که در بازار کار ایران وارد شده است نیازمند تنظیم مقرراتی است که هم فضا را برای این نوع فعالیتها مناسب کند و هم حقی از کارکنان نوع جدید زائل نشود.
https://t.me/entrepreneurship_policy


Репост из: Karkhoone | کارخانه | کارخونه
رانندگان اسنپ و تپسی و راه جهنم!

| امیرحسین خالقی

گفته اند قرارداد رانندگان تاکسی‌ اینترنتی، کارگری می‌شود، بر اساس حکم یک قاضی در کالیفرنیا، شرکت‌های اوبر و لیفت مجبور خواهند شد با رانندگانشان به عنوان کارگر قرارداد ببندند، نه به عنوان پیمانکار مستقل.

استدلال های حقوقی هم آورده اند که رانندگان این شرکت ها در معنای دقیق کلمه پیمانکار مستقل نیستند، در واقع کارمند به حساب می آیند و این معنایش حداقلی از دستمزد و مزایا برای رانندگان است. شرکت‌های اوبر و لیفت تلاش کرده‌اند با تغییراتی در نرم‌افزارشان و همچنین با خرج کردن بیش از ۱۰۰ میلیون دلار برای کارزارهای تبلیغاتی و روابط عمومی ماجرا را طوری پیش ببرند که تحت تاثیر قانون جدید قرار نگیرند. می شود حدس زد در ایران هم استدلال هایی مشابه برای رانندگان شرکت‌های اسنپ، تپسی و دیگر شرکت‌های مسافربری اینترنتی مطرح شود. بسیاری معتقدند این شرکت‌ها با برچسب "مستقل و آزاد"، خود را از تعهدات کارفرمای مسئول رها کرده‌اند. منتقدان بر این باورند که تنها در صورت وجود اتحادیه ای قدرتمند از رانندگان این شرکت ها است که می‌توان امید به برقراری نوعی تعادل در رابطه‌ یک طرفه‌ قدرتِ مبتنی بر انحصار محض را داشت.

ظاهرا همه چیز خوب است، ولی بگذارید سر بزرگ قضیه که زیر لحاف است را هم ببینیم و استمبادهایی داشته باشیم. معنای این تغییر قرارداد برای شرکت های مسافربری اینترنتی هزینه های بالاتر است، می شود حدس زد که در صورت اجرای این قانون و افزایش موثر هزینه هایشان، سعی کنند اندازه شبکه رانندگانشان را کنترل کنند و حتی آن را کاهش دهند. یک نتیجه محتمل اینست که کسانی از افراد جویای کار دیگر نمی توانند وارد این شغل شوند، زیرا هر راننده جدید معنایش یک تعهد جدی برای شرکت هاست که طبیعی است اینجا با سختگیری بیشتری عمل کنند.

همچنین یحتمل این شرکت ها شرایط همکاری و نوع پرداختی به رانندگان را تغییر دهند و برای مثال دریافتی آنها که دستکم برای بخشی از رانندگان بسیار بالاتر است به همان "حداقل حقوق قانونی" کاهش یابد. غریب نیست که تعدادی از رانندگان ("پیمانکاران سابق") قید همکاری با این شرکت ها را بزنند و دنبال شغل پردرامدتری بروند. از آن سو کیفیت خدمت رسانی و پوشش این شرکت ها کاهش خواهد یافت یا در صورت اصرار بر حفظ شرایط قبلی مجبور به افزایش هزینه ها خواهند شد که معنایش اینست که برخی از مشتریان امکان استفاده از یک سرویس ارزان را از دست خواهند داد و نوع دیگری از تردد را برخواهند گزید.

بیایید فرض کنید این شرکت ها به دلایلی مثلا رقابت شدید قادر نباشند از تعداد کارکنان ("پیمانکاران سابق") کم کنند و همچنین نتوانند قانون را دور بزنند مجبور به پرداخت هزینه های بالاتر باشند، مشکل حل می شود؟ تردید دارم! در این حالت هم این صنعت در مقایسه با دیگران غیرجذاب می شود و نه تنها دیگر مقصد بسیاری از سرمایه گذاری های جدید نخواهد بود، بلکه سرمایه ها از آن خارج خواهند شد (بخوانید این صنعت کوچک تر و نحیف تر می شود) و چه بسا کسانی حتی سرمایه گذاری در خودروهای بدون سرنشین را جذاب تر از قبل ببینند!

باری، برای اظهار نظر دقیق باید حساب و کتاب کرد و خیلی متغیر ها را در نظر اورد، ولی به نظر با انکه حرف از دفاع از ضعیف هاست، چه بسا کار بیش از همه به زیان همان ها تمام شود، راه جهنم همیشه با نیت های خیر فرش شده است، والله اعلم.

@karkhone


Репост из: Karkhoone | کارخانه | کارخونه
قرارداد رانندگان تاکسی‌ اینترنتی، کارگری می‌شود
حکم یک قاضی علیه اوبر و لیفت

بر اساس حکم یک قاضی در ایالت کالیفرنیای آمریکا، شرکت‌های اوبر و لیفت مجبور خواهند شد با رانندگانشان به عنوان کارگر قرارداد ببندند، نه به عنوان پیمانکار مستقل.

به گزارش گاردین، این حکم که ‍۱۰ روز فرصت تجدیدنظرخواهی دارد، در پی شکایت فرمانداری کالیفرنیا از شرکت‌هایی صادر شد که می‌خواهند قانون جدید کار در کالیفرنیا را دور بزنند.

بر اساس قانون جدید که به AB5 مشهور شده تنها کسانی پیمانکار مستقل شناخته می‌شوند که اولا از کنترل شرکت رها باشند، دوما کاری را انجام دهند که برای تجارت شرکت نقش محوری و مرکزی نداشته باشد، و سوما در همان صنعت یک تجارت مستقل داشته باشند.

این قانون که از اول ژانویه اجرایی شده، به‌خصوص بعد از شیوع کرونا و کاهش درآمدهای رانندگان شرکت‌های اوبر و لیفت می‌تواند متضمن حداقلی از دستمزد و مزایا برای رانندگان باشد.

پس از اجرایی شدن قانون جدید، شرکت‌های اوبر و لیفت تلاش کرده‌اند با تغییراتی در نرم‌افزارشان و همچنین با خرج کردن بیش از ۱۰۰ میلیون دلار برای کارزارهای تبلیغاتی و روابط عمومی ماجرا را طوری پیش ببرند که تحت تاثیر قانون جدید قرار نگیرند.

بسیاری معتقدند این حکم قضایی نقطه عطفی در مبارزه کارگران اقتصاد گیگ برای حقوقشان است. پیش از این در آمریکا و هم‌زمان با عرضه سهام اوبر در بورس، رانندگان این شرکت اعتصاب سراسری کرده‌ بودند. یکی از رانندگان شرکت لیفت که از فعالان کارگران اقتصاد گیگ هم هست، می‌گوید:

«راننده‌ها می‌خواهند شرکت‌ها به جای سرمایه‌گذاری بر روی دور زدن قانون جدید، پولشان را در حمایت از کارگرانشان سرمایه‌گذاری کنند. ما سال‌هاست که داریم کارگران شرکت‌های میلیارددلاری اقتصاد گیگ را سازماندهی می‌کنیم تا بلکه این شرکت‌ها از قوانین کار پیروی کنند. امروز دادگاه سمت ما ایستاد، نه سمت شرکت‌ها»

در ایران هم رانندگان شرکت‌های اسنپ، تپسی و دیگر شرکت‌های مسافربری اینترنتی نه تنها تشکل و یا سندیکایی برای دفاع از حقوقشان ندارند، بلکه از حقوق مندرج در قانون کار هم محروم هستند و با آن‌ها به عنوان پیمانکار مستقل برخورد می‌شود، نه کارگر و کارمند شرکت.

بسیاری معتقدند فراخوان دلگرم کننده‌ «رئیس خودت باش» عملاً ترجمان «به ما کمک کن تا قوانین استخدام را دور بزنیم» است. در واقع این شرکت‌ها با برچسب «مستقل و آزاد»، خود را از تعهدات کارفرمای مسئول رها کرده‌اند.

منتقدان بر این باورند که تنها در صورت وجود اتحادیه ای قدرتمند از رانندگان این شرکت ها است که می‌توان امید به برقراری نوعی تعادل در رابطه‌ یک طرفه‌ قدرتِ مبتنی بر انحصار محض را داشت.

@karkhone


Репост из: Karkhoone | کارخانه | کارخونه
اقتصاد مسموم


یک تئوری ناخوشایند و تلخ رایج در میان فعالین اقتصادی در ممالک تورمی وجود دارد:
"در دوره‌های جهش تورمی، تا میتوانید به هر طریق ممکن، از محل بدهی و وام بانکی تامین مالی نمایید: اصل وام و سود آن خودبخود در بستر تورم چند ده درصدی مستهلک می‌شود..."

برای همین است که اصولا تنها کسانی که شانس دارند و یا رانت دارند و خودی محسوب می‌شوند، امکان دسترسی به منابع خرد و کلان بانکی را دارند.
بعنوان مثال در نظر بگیرید: فردی/شرکتی در سال 96 اگر 1000 میلیارد تومان وام 24% سه ساله جهت احداث یک واحد تولیدی (در خوشبینانه ترین حالت؛ و اگر بجای آن دلار و طلا و خودرو و ملک نخریده باشد) گرفته باشد (معادل با 250 میلیون دلار)، در سال 99 مبلغ اصل وام و سود مرکب آن حدود 1900 میلیارد تومان می‌شود.
دارایی شخصیت مذکور اما امروز ارزش دلاری دارد و با قیمت امروز، 5500 میلیارد تومان ارزشگذاری می‌شود. اگر وی امروز مبلغ وام و سود آنرا تصفیه کند، تنها بیش از 3600 میلیارد تومان سود تورمی بدست آورده است معادل با 160 میلیون دلار؛ 160 ویلای یک میلیون دلاری در کشور کانادا !

(برای این همه ثروت باد آورده هم مانند سکه های فروشی بانک مرکزی نه مالیات می‌دهد نه به کسی پاسخ ...بنیاد خیریه هم راه اندازی میکند ...)

نمونه این حساب و کتاب برای هر فردی که نه تنها طی سه سال گذشته، بلکه در تمامی دهه های گذشته، از وام بانکی به هر میزان استفاده کرده و آنرا به دارایی تبدیل کرده است، صادق است...
اینطور می‌شود که در سرزمین ما برخی طی مدتی کوتاه، بار تمام زندگی خود و نسلهای بعدیشان را می‌بندد: از مسیر کاملا قانونی (حتی ایجاد واحد تولیدی)

و بیشتر از این، خوش بحال آنانکه موسسات مالی و بانک‌های خصوصی دارند، و سپرده‌های مردم را در بانکشان نگه می‌دارند و به بنگاههای اختصاصی وام میدهند.

از آن طرف اما، حالا بیچاره مردم اجاره نشین و قشر حقوق بگیر را در نظر آورید: از حقوق بگیران و کاهش قدرت خریدشان قبلا در این کانال صحبت شده است؛ اما بیچاره قشر اجاره نشین: برآوردها حاکی از آن است که در تهران حدود 40% از خانوارها اجاره نشین هستند، در کل کشور هم حدود 30%.
در ایران مرسوم است که برای کاهش رقم اجاره، مبلغی را بعنوان رهن به صاحبخانه می‌دهیم. در دوران جهش تورمی، این مبلغ رهن برای صاحبخانه حکم دسترسی به همان وام بانکی را دارد، و برای مستأجر بیچاره، حکم وام دهنده. در حالیکه مبلغ رهن 100 میلیون تومانی سال 96، معادل 25 هزار دلار بود، امروز و پس از گذشت سه سال برای مستأجر، تنها معادل 4500 دلار ارزش دارد. اینطور می‌شود که 30% جمعیت اجاره نشین این مملکت، اندک ثروتی را که طی سال‌ها پس انداز کرده‌اند را به آسانی و در سایه تصمیمات غلط حکومت گردانان از دست می‌دهند...

عدالت اجتماعی در نظر ما معنای دیگری دارد، معنایی دور از تعاریف رایج مورد نظر مسؤولین.

و این می‌شود تعبیر ضرب‌المثل معروف که: "پول، پول می آورد." حال چه پول خودت باشد، چه قرض، چه ودیعه رهن، و چه وام بانکی...


خلاصه اینکه اقتصاد و سیاست این مملکت امراض و مشکلات بسیاری دارد که برای برخی ثروت هنگفت و پاسپورت کانادا و دومنیکن می آورد و برای کثیر جمعیت جامعه فقر و درماندگی.

@karkhone


لزوم سهیم شدن دولت در هزینه "خود اکتشافی"

| دنی رودریک

عدم اطمینان از اینکه تولید چه کالای جدیدی می‌تواند سودآور باشد، یکی از موانع اصلی توسعه اقتصادی است. برای مقابله با این عدم اطمینان نیاز به یکسری سرمایه‌گذاری‌های اولیه و همچنین ابتکاراتی برای بهبود عملکرد فن‌آوری‌های وارداتی متناسب با شرایط داخلی است. از آنجایی‌که هردوی این حوزه‌ها مملو از اثرات جانبی است (موارد موفق به‌راحتی می‌توانند شبیه‌سازی شوند و در نتیجه نتوانند از سود سرمایه‌گذاری جدید خود بهره‌مند شوند)، توجیه اقتصادی حمایت از آن‌ها قوی است. ازاین‌رو دولت‌ها معمولاً در مراحل اولیه فرایند اکتشاف بایستی بخشی از هزینه را بر عهده بگیرند. روش انجام کار می‌تواند به این شکل باشد که کارآفرینان بخش خصوصی برای استفاده از منابع عمومی با آوردن پیشنهاد سرمایه‌گذاری خود وارد یک مسابقه گردند. معیارهای حمایت مالی از چنین پیشنهادی شامل:
الف) مرتبط به فعالیت‌های جدید باشند؛
ب) توان بالقوه برای یادگیری و سرریز فن‌آوری به دیگر فعالان اقتصادی وجود داشته باشد؛
ج) بنگاه‌های بخش خصوصی حاضر به پذیرفتن نظارت و ممیزی عملکردشان توسط نهاد دولتی باشند.
/ توانمندسازی تولید

@karkhone


Репост из: احمد میدری/ Ahmad Meidari
⭕️ سلمان پاک‌سرشت نماینده ایران در سازمان بین‎المللی کار: ایجاد فرصت فراگیری رایگان و مجازی مهارت های دیجیتال برای همه جوانان دنیا

🔹 در پی همه‌گیری کووید 19 و در آستانه 15 ژوئیه روز جهانی مهارت های جوانان، یونیسف در یک پروژه مشترک فرصت آموزش های رایگان فراهم کرد.
https://bit.ly/2DOT2eL

🔹هدف از این پروژه، آموزش مهارت به یک میلیون جوان برای کاریابی و تاب‎آورسازی آنها در شرایط سالهای 2020 تا 2021 است.

🔹این آموزش های آنلاین رایگان از سوی ائتلاف جهانی آموزش ارائه شده است که تحت راهبری یونیسف می باشد. این ائتلاف که در پاسخ به شرایط ناشی از همه‌گیری کووید 19 به وجود آمده است، پس از پایان همه گیری و در راستای اهداف توسعه پایدار به کار خود ادامه خواهند داد.

🔹شرکای دانشگاه جهانی مهارتها در حال حاضر عبارت اند از:

سازمان بین‎المللی کار(ILO) |آی بی ام(IBM) |مایکروسافت(MICROSOFT) | کورس ارا(COURSERA)|هواوی (Huawei) |فستو(ّFESTO)| دیور(Dior)| سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی(OECD) |ارنج (Orange)| پیکس(PIX)|

#کووید_19| #بیکاری | #یونیسف| #سازمان_بین‌المللی_کار

https://bit.ly/3eI5utF


Репост из: KarenCrowd | کارن کراد
.
🔹فراخوان ثبت‌نام شرکت‌ها و شتابدهنده‌های دانش بنیان برای حضور در نمایشگاه جیتکس ۲۰۲۰

🔸حمایت صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری و معاونت علمی و فناوری از حضور شرکت‌های دانش‌بنیان در نمایشگاه جیتکس ۲۰۲۰ بخش "Future Stars"
"بزرگ‌ترین نمایشگاه حوزه استارتاپ‌ها در منطقه خاورمیانه"

⏱ زمان برگزاری نمایشگاه: ۱۶ تا ۲۰ آذر ۱۳۹۹
⏱ پایان مهلت ثبت‌نام: ۸ مرداد ۱۳۹۹

☎️شماره تماس مشاوره و ثبت‌نام: ۰۲۱۸۶۰۸۸۶۰۹

🔸کارگزار: شرکت پیشگامان کارآفرینی کارن

لینک ثبت نام: ghazal.inif.ir
مشاهده توضیحات تکمیلی: https://bit.ly/398COsr

📌 مسیر ثبت‌نام: ورود به سامانه غزال صندوق > وارد کردن نام کاربری و رمز عبور > ثبت درخواست جدید > انتخاب گزینه خدمات توسعه بازار > انتخاب گزینه پاویون نمایشگاه خارجی > انتخاب گزینه پاویون نمایشگاه جیتکس > تکمیل اطلاعات درخواستی > ارسال درخواست
@inif_ir1
@tavanmandsazi
@karencrowd
#کارن_کراد
#نمایشگاه_جیتکس
#دانش_بنیان
#future_stars


Репост из: Novel Managing School
🔶سوار بر قایق دیگری
مطلبی از #حانیه_محمدی (مشاور سیاستگذاری)

▫️من در این مطلب از میراثی نوشتم، که از سندِ نگاشته شده، توسط سازمان جهانی کار در سال 1350، برای ایران به جا مانده است ...

👈🏻متن کامل را از @mohammadi.hanieh/rowing-a-boat-in-a-dry-land-eeaf3f6bd2e7' rel='nofollow'>اینجا بخوانید.

〰️⁩
نگاهی نو به مدیریت و سیاستگذاری | nms

@nms_ir




Репост из: @attachbot
بانوی زعفران ایران
زن موفق قصه‌ کارآفرینی ما، طلای سرخ می‌کارد. در روستای «سنو» از توابع شهرستان گناباد خراسان رضوی. .
ندا تقوی، زن کارآفرین بازار زعفران است که به اروپا و آمریکا زعفران صادر می‌کند. ضمن اینکه پروژه کشت و برداشت ارگانیک زعفران بدون کودهای شیمیایی موجب شد تا این روستا ثبت جهانی شود.
.
ندا به لحاظ تحصیلی ارشد MBA دارد. از تهران به روستای «سنو» در شهرستان گناباد خراسان رضوی رفته و نه سال در آن منطقه زندگی کرده است. در حال حاضر، ۷۰۰ نفر کشاورز زعفران‌کار در روستای سنو روی ۴۵۰ هکتار زمین که برای کشت زعفران ارگانیک آماده‌سازی شده‌اند، کار می‌کنند. .
از دو سال پیش، زمینه کاری‌اش را گسترش داده و به فرآوری و ساخت محصولات غذایی و دارویی از زعفران روی آورده است. صادرات زعفران به اروپا و آمریکا از جمله بخش‌های قابل توجه پروژه این زن موفق و کارآفرین بوده است. ندا تاکنون حدود پنج میلیارد تومان برای این پروژه سرمایه گذاری کرده است. .
ندا می‌گوید هنوز زعفران ایران به کمترین قیمت در بازارهای جهانی خریداری می‌شود و این یک ضعف بزرگ است. بنابراین باید برای این مسئله راه‌حلی پیدا کرد. .
دانش فنی تولید چنین فرآورده‌هایی و خالص‌سازی زعفران، در اختیار کشورهای اروپایی و آمریکاست. پس تیم ندا خودشان این دانش را تولید کرده‌اند و حالا زمینه کاری‌شان از بخش غذایی به بخش دارویی تغییر مسیر داده است. .
مسیری که به ساخت و تولید داروهای مبتنی بر زعفران، منجر خواهد شد. همچنین موجب می‌شود زعفران ایران نه به صورت فلّه‌ای و خام‌فروشی بلکه به‌صورت محصولاتی فرآوری‌شده و در قالب دارو و با ارزش افزوده بسیار بالا صادر شود. .
این کار، میزان ارزآوری زعفران کشورمان را چند ده برابر می‌کند. ضمن اینکه راه‌اندازی این واحد صنعتی، ظرفیت ایجاد اشتغال برای بیش از ۱۰۰ نفر را فراهم خواهد کرد. ندا به عنوان یک زن موفق ، در گفت‌وگو «همراتو» از مسیر کارآفرینی‌اش گفته و از سختی‌ها، امیدواری‌ها، تلاش‌ها، نترسیدن‌ها و میل به ایجاد تغییر حرف زده است.

تخریب محیط زیست با معدنکاوی به بهانه اشتغالزایی بیراهه ای است که درحال نابودی منابع آب‌های زیرزمینی در کوهستانهاست، آیا نمی‌شود از این راههای پایدار هم اشتغالزایی کرد و هم مایه فخر ایران شد؟


Www.hamrato.com


🆔 @RuralWomenIssues 👩‍🌾


Репост из: آگاهی و تأمل
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
تصویر خیلی ساده برای فهم تفاوت نابرابری، برابری و عدالت و مسئله دسترسی به ابزارها و فرصت‌ها

@AgahiTaamol


Репост из: باشگاه سیاست پژوهان علم و فناوری
Selected_Countries_Programs_99_147287.pdf
5.4Мб
📚 مروری بر تجربیات کشورهای منتخب در حمایت از جهش تولید (با تمرکز بر توسعه مقیاس بنگاه های کوچک و متوسط)

✅ پدیدآورندگان: مرضیه شاوردی، محمد صادق صارمی، ابوالفضل باقری و مهدی الیاسی

🔴 باشگاه سیاست پژوهان علم و فناوری:

@policychallenge


Репост из: Nethami
♦️گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد.
وقتی دستی را به یاری می گیری، بدان دست دیگر تو در دست خداست


♦️شما که خیر اشتغال هستید بدانید که:
برای فرآوری پشم در یک خانواده روستایی و یا عشایری تنها با 7.5 (هفت و نیم ) میلیون تومان همراه با تفکرنوآورانه برای آموزش، تامین مواد اولیه و تجهیزات کاملا مکانیکی کافی میباشد.

♦️جهت اطلاع پشم خام کیلویی100 تا 4000 تومان، پشم فراوری شده حداقل کیلویی 80.000 تومان!!!

♦️همیاری شما خیر اشتغال هر اندازه که سهم سخاوت شما باشد.
ما را در این طرح ملی خداپسندانه جهت ایجاد صدهزار فرصت شغلی در قالب بیست هزار کارگاه خانگی یاری نمایید، منتظر همراهی شما هستیم.
👇👇👇👇👇
https://packpay.ir/pashm990312


Репост из: Karkhoone | کارخانه | کارخونه
سرنوشت عبرت آموز "فريدون مهدوی"

قهرمان مبارزه با گراني در اقتصاد متزلزل اواخر دوره پهلوي



فريدون مهدوي از نوادگان امين الضرب،( بزرگترين و خوشنام ترين تاجر دوره قاجاريه) بود كه از دانشگاه سوربن فرانسه دكتراي اقتصاد گرفت و از نخبگانِ روشنفكر و كاربلد دوران خودش بود. او از دلبستگان مصدق و جبهه ملي نيز به حساب می آمد و در سال ٤١ به همين اتهام به زندان افتاد. نقل است كه ساواك او را فريفته بود تا توبه نامه بنويسيد و آزاد شود.

بعد از آزادي، چندسالي در بانك توسعه صنعتي و معدني مشغول شد و مورد توجه امير عباس هويدا، نخست وزير وقت، قرار گرفت و مشاور او شد. هويدا هر كار غامض و پروژه معطلي را به مهدوي واگذار مي كرد بطوريكه مهدوي را به خاطر قاطعيت و سرعت عملش در پيشبرد كارها « بولدزر» مي ناميد. اعتماد به مهدوي به حدي رسيد كه اين عضو پيشين جبهه ملي، ناگهان قائم مقام حزب رستاخيز شد!

در سال ١٣٥٤ به خاطر جهش قيمت نفت و افزايش نقدينگي و تورم، كشور دچار گراني عجيب و خطرناكي شد تا جايي كه شاه شخصا براي كنترل قيمت ها وارد عمل شد. در اين هنگام هويدا به سراغ فريدون مهدوي يعني بولدوزر مورد اعتماد خودش رفت و او را وزير وزارت تازه تاسيس بازرگاني كرد و تنظيم بازار را به او سپرد.

شاه هم به اوسفارش كرده بود كه از دانش اقتصادي خودت كمك بگير و هر كاري كه به مصلحت دولت و ملت است، انجام بده! در هرصورت، طوری وانمود شد که قهرمان مبارزه با گرانی را به میدان آورده اند.

مهدوي از شاه فرصت و اختيار گرفت تا با این مشکل بصورت ریشه ای برخورد کند. اولین اقدام او گرفتن انحصار واردات قند و شکر از « فلیکس آقایان» و «هژبر یزدانی » بود که در واقع «سلاطین شکر» دوران خودشان به حساب می آمدند. سپس او، در اقدامي جسورانه از فیوچر مارکت (Future Market) انگلستان به ميزان بالا شکر خرید.

فیوچر ماکت جایی بود که شما می توانستید کالایی را باقیمتی بالاتر از نرخ روزپیش خرید کنید و در آینده که قیمت ها افزایش پیدا کرد به همان قیمتِ هنگام خرید، دریافت کنید. از قضا، تحلیل وزیر بازرگانیِ اقتصاد خوانده ای مثل مهدوی درست از کار درآمد.

بعد از خرید او، قیمت جهانی قند و شکر بالارفت و از بابت اين معامله به پول آنروز ٥ ميليون تومان عايد دولت شد، قيمت ها كاهش نسبي يافت و موقعيت دلالان و سلاطين شكر به خطر افتاد.

اتفاق جدیدی در اقتصاد ایران افتاده بود که تا آنروز در کشور سابقه نداشت. معامله ای که فریدون مهدوی در فیوچر مارکت کرده بود بر اساس منطق اقتصاد و تجارت بین الملل، اقدامی هوشیارانه و حتی نجات بخش بود.

اما همین رفتار مدبرانه وقتی در سطح اذهان و افواه عامه تنزل یافت و خارج از منطق اقتصاد مورد ارزیابی قرار گرفت، تبدیل به حرکتی ناپسند و حتی فعلی مجرمانه شد. سلاطين شكر به كمك اشرف پهلوي و با استناد به فاكتورهاي موجود به شاه اینطور گزارش دادند كه" مهدوي شكر را گران خريده و گرانتر از آنچه خريده، به مردم فروخته است"!

براساس تفسیر و رای دستگاه قضایی دوره پهلوی، اقدام مهدوی مصداق «تبانی در معاملات دولتی» و «اختلاس» بود! از نظر شاه، اقدام وزیر بازرگانی، مصداق کامل همسویی با دشمن و خیانت به وطن«در این شرایط حساس»! بود.

به عبارتی، شاه به جای اینکه اوضاع وخیم اقتصادی در سال ۵۴ را نتیجه فرامین آمرانه خود و یا حداقل ماحصل سیاستگذاری ها و انتخاب های پیشین دولت و حکومت بداند، آنرا نتیجه توطئه عوامل داخلی و خارجی می خواند!

به اين ترتيب، وزیر بازرگانی دولت هویدا به عنوان یکی از آگاهان به علم اقتصاد، نه موفق شد تورم ناشی از سیاست های نفتی و خارجي ملوکانه را مهار کند و نه حتی توانست مفهوم درست Future Market را برای شاه و دیگران توضیح دهد. تيم مهدوي كنار گذاشته شد و تنظیم بازار، مجددا به سلاطین شکر سپرده شد. مدت ها طول کشید تا دادگاه بفهمد چه اتفاقی افتاده و حکم به تبرئه آنها صادر کند!

امروزه نیز، وقتی از تورم و گرانی در یک اقتصاد متزلزل حرف می زنیم، باید به مبانی سیاستگذاری هاي اقتصادی توجه كنيم. یک اقتصاد رانتی و معیوب ، به همان میزان که عرصه ای مناسب برای جولان سلاطین شکرو کاغذ و قیر و ارز و سکه است می تواند تله ای مخوف برای گیر انداختن نظریه پردازان، استراتژیست ها و تکنوکرات های کاردان و سالم کشور نیز باشد.

به قلم: قاسم خرمی

@karkhone


خرید محصولات و خدمات از راه دور به منظور حمایت از مشاغل خرد و کوچک و خانگی :
www.ohop.ir

@entrepreneurship_policy
https://t.me/entrepreneurship_policy


نوآوری:
در یک مدرسه ابتدایی در چین، دانش آموزان برای کمک به ترویج و رعایت فاصله اجتماعی کلاههای یک متری می سازند!
کلاه هایی که این دانش آموزان قبل از بازگشایی مدارس با کمک خانواده در منزل ساخته اند از هر طرف برآمدگیهای 0.5 متری به صورت افقی دارد که باعث میشود همیشه فاصله حداقل یک متری را از سایرین رعایت کنند.
هدف نوآوری:
رعایت فاصله اجتماعی برای پیشگیری از شیوع ویروس بسیار مهم است. هرچند کودکان در برابر ویروس کرونا آسیب پذیری کمتری نسبت به بزرگسالان دارند، اما میتوانند ناقل آن باشند. کودکان ممکن است درک کاملی از مساله نداشته و رعایت فاصله اجتماعی برایشان مشکل باشد. این نوآوری کمک می کند تا این مهارت در دانش آموزان پرورش پیدا کند.
سازمان/نهاد نوآور:
مدرسه ابتدایی یانگ ژنگ
https://t.me/entrepreneurship_policy
@entrepreneurship_policy

Показано 20 последних публикаций.

198

подписчиков
Статистика канала