تصور دراماتیک از زندگی زناشویی
«جناب شیخ!
مدت یک سال میشود که ازدواج نمودم؛ در حقیقت از شوهرم جز خیر و خوبی و برخورد نیکو ندیدهام، مگر برخی از بگومگوهای کوچکی که در زندگی هر زن و شوهری اتفاق میفتد.
اما دو هفته پیش، میان من و شوهرم نقاشی صورت گرفت، لذا رفتم به خانهی پدرم و پنج روز گذشت، باز هم برای آشتی با من نیامد؛ باخود گفتم: «باشد که درصد محبتش را امتحان کنم و ببینم چقدر دوستم دارد». بدین منظور، طلاقنامهای را برایش فرستادم و گمان میکردم (امضا نخواهد کرد و) برای آشتی خواهد آمد و من را با خود گرفته، به خانه خواهد برد؛ ولی ناامیدم کرد و حالا من را طلاق داده است، قضیهی طلاق را به محکمه کشانده و وعدهی ما دو هفته بعد میباشد. سخت دلم را شکستاند و من میخواهم دوباره بر گردم به زندگیام و نزد شوهرم».
پاسخ:
اول اینکه بنده شیخ نیستم 😊
دوم، تو را به الله سوگند، جز درخواست طلاق، راه دیگری برای امتحان محبت شوهرت نیافتی؟! چرا این آشفتهکاری؟!
اصلا چرا گمان میکنید که زندگی زناشویی در دنیای حقیقی، باید مانند همان زندگیِ تمثیلی فیلمهای عاشقانه باشد؟! طوری که قهرمان فیلم، هرکار ناممکنی را برای دوستدخترش انجام میدهد؛ حتا دختر آن را از خود دور میکند و با سرسختی تمام او را نمیپذیرد؛ اما باز هم این قهرمان فیلم خود را آویزان آن دختر میداند و اصرار میورزد!
آخر شوهرت بنابر اعتراف خودت، با تو برخورد نیکویی داشت، آیا همین برای محبت و احترامش نسبت به تودلیل کافی و قناعتبخشی نبود؟ بگومگویی میان شما اتفاق افتاده، دیگر چه؟ آیا قیامت بر پا شده؟ در زندگی تمام زن و شوهران مشکلات و اختلافاتی وجود دارد؛ ولی خردمندان بهتر، خود شان حریصِ یافتن بهانهای برای آشتی هستند و کوشش میکنند.
میگویی دلت را شکسته، در واقع خودت دل خود را شکستی و زندگی خود و شوهرت را با این کار بیهودهات، ضایع نمودی.
از بزرگان مغرب شنیدهام که میگفتند: «مردی که زنی از او خواستار ازدواج میشود، هرگز با آن زن ازدواج نخواهد کرد؛ همچنان، مردیکه همسرش از او مطالبهی طلاق نمود، او را طلاق نمیدهد».
گذشته از اینکه سخن فوق، صحیح است یا خیر! اما شاهد اینست که بسیاری از مردان، زمانیکه همسران شان خواهان طلاق میشوند، با این درخواست شان بر اساس منطق کرامت و شخصیت برخورد میکنند؛ چون همراهی با چنین همسری را برای خود اهانت میدانند... حالا نظرم اینست که از شخص خردمندی بخواهی با شوهرت صحبت نماید و قناعتش را بدست آورد تا در میان شما آشتی بر قرار کند. امید به توفیق الله.
✍نورالدين قوطيط
📝ترجمه: صبغت الله عاکف
«جناب شیخ!
مدت یک سال میشود که ازدواج نمودم؛ در حقیقت از شوهرم جز خیر و خوبی و برخورد نیکو ندیدهام، مگر برخی از بگومگوهای کوچکی که در زندگی هر زن و شوهری اتفاق میفتد.
اما دو هفته پیش، میان من و شوهرم نقاشی صورت گرفت، لذا رفتم به خانهی پدرم و پنج روز گذشت، باز هم برای آشتی با من نیامد؛ باخود گفتم: «باشد که درصد محبتش را امتحان کنم و ببینم چقدر دوستم دارد». بدین منظور، طلاقنامهای را برایش فرستادم و گمان میکردم (امضا نخواهد کرد و) برای آشتی خواهد آمد و من را با خود گرفته، به خانه خواهد برد؛ ولی ناامیدم کرد و حالا من را طلاق داده است، قضیهی طلاق را به محکمه کشانده و وعدهی ما دو هفته بعد میباشد. سخت دلم را شکستاند و من میخواهم دوباره بر گردم به زندگیام و نزد شوهرم».
پاسخ:
اول اینکه بنده شیخ نیستم 😊
دوم، تو را به الله سوگند، جز درخواست طلاق، راه دیگری برای امتحان محبت شوهرت نیافتی؟! چرا این آشفتهکاری؟!
اصلا چرا گمان میکنید که زندگی زناشویی در دنیای حقیقی، باید مانند همان زندگیِ تمثیلی فیلمهای عاشقانه باشد؟! طوری که قهرمان فیلم، هرکار ناممکنی را برای دوستدخترش انجام میدهد؛ حتا دختر آن را از خود دور میکند و با سرسختی تمام او را نمیپذیرد؛ اما باز هم این قهرمان فیلم خود را آویزان آن دختر میداند و اصرار میورزد!
آخر شوهرت بنابر اعتراف خودت، با تو برخورد نیکویی داشت، آیا همین برای محبت و احترامش نسبت به تودلیل کافی و قناعتبخشی نبود؟ بگومگویی میان شما اتفاق افتاده، دیگر چه؟ آیا قیامت بر پا شده؟ در زندگی تمام زن و شوهران مشکلات و اختلافاتی وجود دارد؛ ولی خردمندان بهتر، خود شان حریصِ یافتن بهانهای برای آشتی هستند و کوشش میکنند.
میگویی دلت را شکسته، در واقع خودت دل خود را شکستی و زندگی خود و شوهرت را با این کار بیهودهات، ضایع نمودی.
از بزرگان مغرب شنیدهام که میگفتند: «مردی که زنی از او خواستار ازدواج میشود، هرگز با آن زن ازدواج نخواهد کرد؛ همچنان، مردیکه همسرش از او مطالبهی طلاق نمود، او را طلاق نمیدهد».
گذشته از اینکه سخن فوق، صحیح است یا خیر! اما شاهد اینست که بسیاری از مردان، زمانیکه همسران شان خواهان طلاق میشوند، با این درخواست شان بر اساس منطق کرامت و شخصیت برخورد میکنند؛ چون همراهی با چنین همسری را برای خود اهانت میدانند... حالا نظرم اینست که از شخص خردمندی بخواهی با شوهرت صحبت نماید و قناعتش را بدست آورد تا در میان شما آشتی بر قرار کند. امید به توفیق الله.
✍نورالدين قوطيط
📝ترجمه: صبغت الله عاکف