فروغِ تاریکی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من
یه اشتباه خوب بود...

#برای او

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: [مهساقاسِمی]
من اگر ما نشویم، تنهایم
تو اگر ما نشوی، خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز بر پا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر میخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی پنجه در پنجه ی هر دشمن
در آویزد...

#حمید_مصدق


Репост из: ﮼موهوم
بگذر ز کران من
پر بکش بر این آسمان تیره
چون ستاره ای که می گذرد به یک بار
و بر نگشت
حتی یک بار. دیگر…

الف.آســــــؤده


تو مرا آزردی ...

برنمی گردم ، نه ...
می روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...
عشق زیباست
و
حرمت دارد .:)🙂
#برای او


Репост из: I'm Dead in Dog Years
نشد که مشاعره بشود ولی این شعر را دوست دارم...

تو مرا آزردی..
که خودم کوچ کنم از شهرت..
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت....
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی !
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی.....
برنمی گردم ، نه !
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد...

-سهراب‌سپهری


[ که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب ]
#او
:)))


تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها …. خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بیکسی ها می کنم هرشب
تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب


(محمد علی بهمنی )


شعر میزارم هر کی دوست داشت فور کنه تو کانالش و شعر مورد علاقشو بزاره:)


ولی من الان دلم هوس شعر کرد :)


چشم انتظاری میکنی
تا صبح زاری میکنی
تو ، بیقراری میکنی
من ، بی قرارت نیستم 🙂


Репост из: ﮼موهوم
یک رو می آیی که من، دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم

•افشین یداللهی


چه اتفاقی افتاده ؟...
نمیدونم...
من کیم ؟
نمیدونم...
من خیلی وقته خودم و دیگه نمیشناسم ..‌.
میخوام برات بنویسم ، بار ها و بار ها حسم و فریاد کنم ، اما قلمم میفته، ماتم زده ، اشکام جاری میشه،
دلم میخواد اهنگ مورد علاقمو برات بفرستم ،
اما دستم رو شمارت میلرزه و پاک میشه همه چی ...
دلم میخواد مدتها بشینم و به عکسات نگاه کنم ، اما نگاهم خیس میشه و تصویرت تار ...
میخوام فراموشت کنم ...
میخوام تویی توی زندگی من نباشه ،
باید قلمم و برای همیشه بزارم کنار تا دیگه برای از تو نوشتن التماسم و نکنه .
باید اهنگای مورد علاقمو پاک کنم تا دیگه هوس فرستادنشو نکنم .
باید عکساتو پاک کنم تا چشمام تر نشه ...
خیلی باید از خودم فاصله بگیرم
باید خودم و بکشم
بشم یکی که هیچی از تو نمیدونه
بشم آدمی که توی افکارش هیچ معشوقه ای شبیه تو نیست ...
بشم آدمی که اشکاش تموم شده
خشک شده
سرد شده ...
دلم برای آدمی که قراره بمیره میسوزه...
من دوست داشتنتو از ته دلم دوست دارم
حتی اگه تقابلی توش نباشه ....
من دوست دارم و باید بکشم خودم و
باید آدمی و پرورش بدم که هیچی از عشق نمیدونه و این یعنی بی رحمی ...
میشه نزاری قاتل خودم بشم ؟
فقط یک بار بهم فکر کن
فقط یک بار به خودت این فرصت و بده
فقط یک بار توی زندگیت احیا کن قلبت رو
قول میدم حافظ خوبی براش باشم
فقط نزار خودم و بکشم ،
من برای مردن خیلی جوونم
من برای بی روح شدن خیلی جوونم .:)


Репост из: I'm Dead in Dog Years
خواست ببوسمش اما...
ترسیدم از آنکه جای بوسه ام امن نباشد ترسیدم توسط‌ بوسنده ی بعدی پاک و گُمُ گور بشود...

#شین_ح


Репост из: I'm Dead in Dog Years
خواستم ببوسم اش... اما
ترسیدم از آنکه جایِ بوسه ی شخصِ دیگری را بوسیده باشم...

#شین_ح


Репост из: " هیـــوآ "
حواست هست
به اونی که
حواسش بهت هست...؟


:))


اشکای یخیمو پاک کن...


Репост из: [مهساقاسِمی]
حواسم نبود خودم را یادم رفت"


روزی دلت برایم تنگ می شود
یقین دارم آن روز نبودم بیخ ریشت را در دست می گیرد
بغضی میشود بر گلویت و اشکی که هیچ گاه جرعت ریختنش را نخواهی داشت ...
هیچ اجباری در دوست داشتنت نیست ،
خواستن نیز زور نیست ...
اما دلم برایت می سوزد
تو هیچ از عشق نمیدانی
هیچ از حسِ نگاه کردن به چشمان یک عاشق نمیدانی ...
دلت برایم تنگ می شود،
دعایت را میخواهم، برای خودِ چند سال بعدت ، برای خودم
دعایت را میخواهم
برایم از خدا بخواه
برای خودت از خدا بخواه
دعا کن دوست داشتنت تمام نشود که یک عمر دلتنگ بمانی .


:)))


Репост из: اتاق سرد آبی
+ کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی؟
- از جنگ‌ها برگشته‌ام،
با زخم‌ها و موی سپید
و یاد گرفته‌ام صبور باشم و
به تماشا قانع..

#حمید_سلیمی
📻 @blue_coldroom

Показано 20 последних публикаций.

37

подписчиков
Статистика канала