داشتم خفه میشدم
یه چیزی عین تیغ بین نای و نایژک هر شش میشکست و تمام وجودم با هر دم و بازدم درد میکرد. زدم بیرون
دویدم
رعد و برق زد اما بازم دویدم،نفس کم آوردم...صدای خس خس سینه هامو میشنیدم اما دویدم.
بغض کردم، خودمو زدن به نشنیدن ولی دویدم.
پاهام لرز گرفت، بازم محتاج اسپری شدم ولی هنوز میخواستم بدوم،ایستادم.
آروم و کند قدم زدم،در و باز کردم،پله ها رو لاکپشتی اومدم بالا.
یه گوشه نشستم
اما هنوزم میخوام بدوم.
باید خودمو با هر نفس جا میذاشتم تو هوا ولی
بازم نشد.
بازم باید بمونم
یه چیزی عین تیغ بین نای و نایژک هر شش میشکست و تمام وجودم با هر دم و بازدم درد میکرد. زدم بیرون
دویدم
رعد و برق زد اما بازم دویدم،نفس کم آوردم...صدای خس خس سینه هامو میشنیدم اما دویدم.
بغض کردم، خودمو زدن به نشنیدن ولی دویدم.
پاهام لرز گرفت، بازم محتاج اسپری شدم ولی هنوز میخواستم بدوم،ایستادم.
آروم و کند قدم زدم،در و باز کردم،پله ها رو لاکپشتی اومدم بالا.
یه گوشه نشستم
اما هنوزم میخوام بدوم.
باید خودمو با هر نفس جا میذاشتم تو هوا ولی
بازم نشد.
بازم باید بمونم