نمیدانم چرا تحملِ جمعیت را ندارم.
چرا تحمل زندگیِ فامیلی را ندارم.
من آنقدر به تنهاییِ خود عادت کردهام
که در هر حالتِ دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم. تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم اصلاً استعدادش را ندارم.
-فروغ
چرا تحمل زندگیِ فامیلی را ندارم.
من آنقدر به تنهاییِ خود عادت کردهام
که در هر حالتِ دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم. تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم اصلاً استعدادش را ندارم.
-فروغ