🌻🌻اسلام فاقد معنویت است، جلال ایجادی
66+
رای دهید
7-
جامعه برای ادامه زندگی نیازمند قانون است زیرا نظم و امنیت و قاعده میخواهد و جامعه به معیارهای اخلاقی و آرمانی محتاج است زیرا در پی معنویت و معنای زندگی میباشد. هرچند قانون دمکراتیک و اخلاق اجتماعی در جامعه نیرومند تر باشد، آن جامعه از استقامت و پویایی بیشتری برخوردار است. در جامعه بی قانون و بدون اخلاق، خودسری و هرج ومرج و جنایت گسترده است و نیروهای انسانی دستخوش سستی و آسیب و ویرانی و نابودی هستند.
واکنش گروهبندیهای اجتماعی به ارزشهای معنوی
در ایران ما شاهد فروریزی اعتقاد دینی هستیم. جنایت مستمر حکومتی و عریان شدن فساد نمایندگان سیاسی و حوزوی اسلام و شیعه، بیش از گذشته ایمان را سست نموده است. واکنش بخشهای مختلف جامعه کدامند؟
بخش دینداران حامی حکومت: در جامعه ایران دینداران با توجه کیش و آئین اشان بسیار متنوعاند. در ایران جمعیت شیعه دوازده امامی موافق ولایت فقیه یک گروه اقلیت را تشکیل میدهد. دیندارانی که با تعلق خاطر به قرآن و اسلام خود را معرفی میکنند همگی معنویت را در ارتباط با اعتقاد به این دین و کتاب آن و تمامی رسوم شیعه تعریف میکنند. در این بخش از جامعه فعالان متعددی هستند که از دولت حقوق کلان میگیرند و در همه جا معنویت را در اسلام و وفاداری به ولایت فقیه تعریف میکنند. بنابراین با توجه به قدرت تبلیغاتی رسانههای حکومتی، اعتقاد غالب در جامعه ایران باور به معنویت ناشی از اسلام است.
بخش مخالفان حکومت و موافق با اسلام: این بخش از جامعه دوری خود از حکومت دینی و اسلام رسمی را بمعنای پایان اعتقاد به اسلام نمیداند و پیوسته گوشزد میکند که اسلام آنها از اسلام حکومتگران متفاوت است. البته معلوم است که این خط کشی بیان اشتیاق و تمایل قلبی آنهاست ولی واقعیت ندارد. ادعای آنها یک توهم است زیرا مبانی قرآنی و فقه شیعه، مورد قبول همه آنهاست. این افراد دستخوش باورکاذبانهاند زیرا قرآن و ایدئولوژی شیعه و اعتقاد به دوازده امام و قدسیت آنها و مراسم و آداب دینی، مورد احترام و اجرای حکومتگران و توده باورمند است. اگر آنها خشونت حکومتی را مورد انتقاد قرار میدهند و سودپرستی حکومتگران را سرزنش میکنند، در نزد پیامبر اسلام و علی ابن ابی طالب، خشونت و غنمیت گیری و چپاول ثروتهای دیگران امری رایج بوده است. پیامبر اسلام مخالفان خود را قتل عام میکرد و آنها را به جهنم حواله میداد و حکومتگران کنونی نیز مخالفان خود را همیشه شکنجه و کشتار نمودهاند. در دوره آغازین اسلام، موارد ضدیت و سرکوب یهودیان توسط محمد و بنی هاشم فراوان است. در طول تاریخ اسلامی خشونت جاری است و در «تاریخ طبری» میاید که علی ابن ابی طالب ۸۰۰ نفر مرد اسیر و درمانده یهودی را گرد آورده و سپس با شمشیر خود سر آنها را قطع میکند. بهرحال برای این بخش از جامعه نیز معنویت به دین نزدیک میشود و اسلام منبع معنویت است.
بخش مخالفان حکومت و اسلام فربه: این بخش از جامعه، مانند روشنفکران و سیاسیون اپوزیسیون و لایههای متعددی از جوانان و بخش وسیعی از طبقه متوسط نه تنها از اسلام حکومتی فاصله گرفتهاند بلکه مخالفت خود را با ارزشها و سمبولهای دینی نشان داده و اساطیر و شخصیتهای دین شیعه را به طنز گرفته و قسمتی از آنها را از باور دینی خود بیرون افکندهاند. علیرغم تحولات روانشناسانه، در میان همین بخش هنوز توهم اینکه اسلام دارای معنویت است بسیار قوی است. در میان این بخش افرادی وجود دارند که دین اسلام «غیر فربه» را میخواهند تا جامعه علیه دین تحریک نشود. در میان این بخش افرادی هستند که انتقاد از دین و قرآن را «توهین به دین توده» دانسته و منقدان را به سکوت دعوت میکنند. در نزد این افراد، ناخودآگاه دین خو، مکانیسمهای روانی را بشکل خودکار و «میمیک» تنظیم نموده و دوری قاطع از دین را ناممکن ساخته است. بسیاری از این افراد در یک توهم مزمن قرار دارند و هنگامیکه از ارزشهای معنوی یاد میکنند به دین فکر میکنند.
بخش لائیک و ناور: این بخش با تحولات عمیق فکری و روانی زندگی میکند و در تعریف معنویت و ارزشهای اخلاقی به دین اتکا نمیکند و برعکس دین اسلام برابر با سقوط اخلاقی تلقی میکند. صدای این بخش در جامعه بسیار ضعیف است ولی نظر آنها درست و با کیفیت است. ارزشهای حقوق بشری و ترقی اجتماعی و رد خرافات، از ویژگیهای برجسته این بخش لائیک و ناباور است.
معنویت در قرآن کدام است؟
66+
رای دهید
7-
جامعه برای ادامه زندگی نیازمند قانون است زیرا نظم و امنیت و قاعده میخواهد و جامعه به معیارهای اخلاقی و آرمانی محتاج است زیرا در پی معنویت و معنای زندگی میباشد. هرچند قانون دمکراتیک و اخلاق اجتماعی در جامعه نیرومند تر باشد، آن جامعه از استقامت و پویایی بیشتری برخوردار است. در جامعه بی قانون و بدون اخلاق، خودسری و هرج ومرج و جنایت گسترده است و نیروهای انسانی دستخوش سستی و آسیب و ویرانی و نابودی هستند.
واکنش گروهبندیهای اجتماعی به ارزشهای معنوی
در ایران ما شاهد فروریزی اعتقاد دینی هستیم. جنایت مستمر حکومتی و عریان شدن فساد نمایندگان سیاسی و حوزوی اسلام و شیعه، بیش از گذشته ایمان را سست نموده است. واکنش بخشهای مختلف جامعه کدامند؟
بخش دینداران حامی حکومت: در جامعه ایران دینداران با توجه کیش و آئین اشان بسیار متنوعاند. در ایران جمعیت شیعه دوازده امامی موافق ولایت فقیه یک گروه اقلیت را تشکیل میدهد. دیندارانی که با تعلق خاطر به قرآن و اسلام خود را معرفی میکنند همگی معنویت را در ارتباط با اعتقاد به این دین و کتاب آن و تمامی رسوم شیعه تعریف میکنند. در این بخش از جامعه فعالان متعددی هستند که از دولت حقوق کلان میگیرند و در همه جا معنویت را در اسلام و وفاداری به ولایت فقیه تعریف میکنند. بنابراین با توجه به قدرت تبلیغاتی رسانههای حکومتی، اعتقاد غالب در جامعه ایران باور به معنویت ناشی از اسلام است.
بخش مخالفان حکومت و موافق با اسلام: این بخش از جامعه دوری خود از حکومت دینی و اسلام رسمی را بمعنای پایان اعتقاد به اسلام نمیداند و پیوسته گوشزد میکند که اسلام آنها از اسلام حکومتگران متفاوت است. البته معلوم است که این خط کشی بیان اشتیاق و تمایل قلبی آنهاست ولی واقعیت ندارد. ادعای آنها یک توهم است زیرا مبانی قرآنی و فقه شیعه، مورد قبول همه آنهاست. این افراد دستخوش باورکاذبانهاند زیرا قرآن و ایدئولوژی شیعه و اعتقاد به دوازده امام و قدسیت آنها و مراسم و آداب دینی، مورد احترام و اجرای حکومتگران و توده باورمند است. اگر آنها خشونت حکومتی را مورد انتقاد قرار میدهند و سودپرستی حکومتگران را سرزنش میکنند، در نزد پیامبر اسلام و علی ابن ابی طالب، خشونت و غنمیت گیری و چپاول ثروتهای دیگران امری رایج بوده است. پیامبر اسلام مخالفان خود را قتل عام میکرد و آنها را به جهنم حواله میداد و حکومتگران کنونی نیز مخالفان خود را همیشه شکنجه و کشتار نمودهاند. در دوره آغازین اسلام، موارد ضدیت و سرکوب یهودیان توسط محمد و بنی هاشم فراوان است. در طول تاریخ اسلامی خشونت جاری است و در «تاریخ طبری» میاید که علی ابن ابی طالب ۸۰۰ نفر مرد اسیر و درمانده یهودی را گرد آورده و سپس با شمشیر خود سر آنها را قطع میکند. بهرحال برای این بخش از جامعه نیز معنویت به دین نزدیک میشود و اسلام منبع معنویت است.
بخش مخالفان حکومت و اسلام فربه: این بخش از جامعه، مانند روشنفکران و سیاسیون اپوزیسیون و لایههای متعددی از جوانان و بخش وسیعی از طبقه متوسط نه تنها از اسلام حکومتی فاصله گرفتهاند بلکه مخالفت خود را با ارزشها و سمبولهای دینی نشان داده و اساطیر و شخصیتهای دین شیعه را به طنز گرفته و قسمتی از آنها را از باور دینی خود بیرون افکندهاند. علیرغم تحولات روانشناسانه، در میان همین بخش هنوز توهم اینکه اسلام دارای معنویت است بسیار قوی است. در میان این بخش افرادی وجود دارند که دین اسلام «غیر فربه» را میخواهند تا جامعه علیه دین تحریک نشود. در میان این بخش افرادی هستند که انتقاد از دین و قرآن را «توهین به دین توده» دانسته و منقدان را به سکوت دعوت میکنند. در نزد این افراد، ناخودآگاه دین خو، مکانیسمهای روانی را بشکل خودکار و «میمیک» تنظیم نموده و دوری قاطع از دین را ناممکن ساخته است. بسیاری از این افراد در یک توهم مزمن قرار دارند و هنگامیکه از ارزشهای معنوی یاد میکنند به دین فکر میکنند.
بخش لائیک و ناور: این بخش با تحولات عمیق فکری و روانی زندگی میکند و در تعریف معنویت و ارزشهای اخلاقی به دین اتکا نمیکند و برعکس دین اسلام برابر با سقوط اخلاقی تلقی میکند. صدای این بخش در جامعه بسیار ضعیف است ولی نظر آنها درست و با کیفیت است. ارزشهای حقوق بشری و ترقی اجتماعی و رد خرافات، از ویژگیهای برجسته این بخش لائیک و ناباور است.
معنویت در قرآن کدام است؟