ما خیلی کوچک هستیم
و دوست من گل سرخ
امروز صبح این را به من می گفت
سپیده که زد متولد شدم
با شبنم غسل تعمیدم دادند
شکفته شدم
سعادتمند و عاشق
در پرتو نور خورشید
شب که شد بسته شدم
چشم که باز کردم پیر شده بودم ...
و دوست من گل سرخ
امروز صبح این را به من می گفت
سپیده که زد متولد شدم
با شبنم غسل تعمیدم دادند
شکفته شدم
سعادتمند و عاشق
در پرتو نور خورشید
شب که شد بسته شدم
چشم که باز کردم پیر شده بودم ...