قلب من
پُر زِ صدای تپش عشقِ تو شد!
وقتی از بین هزاران واژه ؛
من فقط گرمی لبخند تو را
می دیدم...
راز پنهان شده در
مستیِ چشمان تو را
می دیدم...
که چونان دریایی
غرقِ خود کرد مَرا...!
بعدِ تو
زمزمهی قافیه ها
خاموش است ؛
"شعرِ نو"
حاکم دنیای خیالم شده است...!
وَ صدای گذر خاطره ات از قلبم ؛
رمزِ پرواز وجودم
به جهانِ "شعر" است...!
کاش می فهمیدی
معنی تک تکِ اشعارم را
که "تو" خود ،
عاملِ پیدایش ِصد ها شعری...!
@rozmargiw