᭄ 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙯𝙤𝙣𝙚 ☁️


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


کلکسیونی از مورد علاقه‌های یک دختر درونگرا🥟🍀

ناشناسم:◇
https://t.me/BiChatBot?start=sc-521878-4iwcj2n

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Speak to me
I want to kiss your lips


‏ناکتای عزیزم! می‌خواهی بدانی چه می‌کنم؟ سدّی که در مقابلِ اشک‌ها کشیده شده بود دوباره شکست. نمی‌دانم این سیل مرا به کجا بغلتاند. عالیه از این غلتیدن منع‌ام می‌کند، ولی در این‌گونه مواقع کسی می‌تواند بر طبیعت استیلا داشته باشد؟ من ابرم! کارِ ابر باریدن است.

-نیما یوشیج


- دوسش داری ؟
+ الان دیگه نه ،
خوب که فکر می‌کنم اونم فرقی با بقیه نداشت .
دنبالِ یه آدم خاصم !
نه آدمی که توی ذهنِ خودم خاصش کرده باشم ...

-حمید جدیدى


• یک فکت از تایپ INFP

این که جلوی کسی دربیان و یا بهشون بگن کسی از فلان رفتار و گفتار خوششون نیومده، خجالت‌آوره. معمولا سعی میکنن خودشون احساساتشون رو آروم کنن و یا خشمشون رو تو خودشون نگه دارن؛ ولی همین هم ممکنه نتیجه‌ی عکس بده و باعث رفتارهای متلاطم بشه، که همین آسیب بیشتری رو براشون داره.

#INFP


It is him i love




.




Репост из: 𝙈𝙪𝙡𝙩𝙞᪥㌐🧚🏻‍♀️
𖥻 私の愛はあなたのものです 🧸💭


مغزم درد میکند از حرف زدن
چقدر حرف زده ام ، چقدر در ذهنم حرف زده ام




• اون چیه که هر کدوم از تایپ‌های MBTI نمیتونن در مقابلش مقاومت نشون بدن؟


ـ∽ #INFP ↜ یه عشق آتشین و قدرتمند با یه آدم غیرعادی و فریبنده که نمیتونه چشم‌هاش رو از روش برداره.


بابا بهم گفت چرا غذا نمخوری
گفتم که دوس ندارم لوبیا بخورم گفت معده درد میگیره گفتم اشکالی نداره بزار بگیرم بعدشم شاید نردم و راحت شدین ازم بعد میگه که عاها خب باشه نخور
بعدش به بابام میگم بابا اگه من مردم نقاشیام و رنگام و تابلوهام رو قایم کنید داخل صندوق تو کمدم و قفلش کنید هر وقت دلتون برام تنگ شد بازش کنید بابام یهو گفت بعد از مردن تو همه نقاشیاتو میسوزونم گفت چراا
گفت چون دیگه خاکستری میشن چون دیگه تو نیستی رنگاشون میپرن و همشون که رنگی و خوشکل بودن زشت و سیاه و سفید میشن.
اونجا دلم خواست برا بابام بمیرم


وقتی یه نفر می گه نمی تونم به کسی اعتماد کنم، معنیش این نیست که همه‌ی آدما از اعتمادش سو استفاده کردن، معنیش اینه یک نفر که نباید، از اعتمادش سو استفاده کرده و همون یک نفر باعث می شه به ۷ میلیاد آدم دیگه هم نتونه اعتماد کنه.
می دونی چی می گم؟ مثل این می مونه که به هوای غریق نجات بری وسط دریا، و وقتی که داری غرق می شی اون غریق نجات حتی حاضر نشه برای نجات تو، لیوان چاییش رو بذاره زمین، تو شاید بتونی خودت خودتو نجات بدی، شاید زنده بمونی، اما بعد از اون خودت شنا کردنو یاد می گیری چون دیگه به هیچ غریق نجاتی اعتماد نداری، بعد از اون به هوای هیچ غریق نجاتی دلتو به دریا نمی زنی.




کمی دور تر از آن سنگ قبر، فقط کمی دورتر درست جایی که جماعت دور آن سنگ قبر دیدی به آن نقطه نداشتند، درست کنار درخت بیدی پسری ایستاده بود و نظاره می کرد. به آن جماعت، آن مرد که دیگر رفته بود و آن زن که حالا برای گذاشتن رزی سفید رنگ روی خاک های تازه جابه جا شده، خم شده بود.
هودی اورسایز مشکی رنگ که تا زانوهایش می‌رسید، کپ مشکی رنگ که چشمای بی سوی پسر را می‌پوشاند، آن بوت های مشکی رنگ که پاهای خسته پسر را دربر گرفته بودند، همه مثل تاریک ترین نقطه شب پسر را بلعیده بودند.

𝐋𝐞𝐞 𝐅𝐞𝐥𝐢𝐱 ᯾ 𝐁𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐑𝐨𝐬𝐞𝐬


واژه ها را رها نموده ام
افكار را در هم آميخته
و مازي خلق كرده ام از پريشاني هايم
گاهي در اندوه به سختي زيست ميكنم
و گاهي باريكه ي آفتاب شادماني، دستم را نوازش ميكند،
اندكي ميگريم
سپس خندان و شاداب،همراه ساعات مي گريزم و به استقبال دگرگوني مي روم...
با خود فكر ميكنم:
چيست اين آدمي، چيست اين آدمي.




[شايد در وراي كهكشان فراموشي
در لرزش دست ها
و رود هميشه جاري چشم ها
گيسوي بلند و كم نور ماه
در "چرا" هاي بي پاسخ
ميان محو شدگان زمانه
شايد گاهي،
آنجا دنبالم بگرد.]



Показано 20 последних публикаций.

73

подписчиков
Статистика канала