𝐋𝐔𝐗𝐈𝐎𝐔𝐒


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


𝙴𝚗𝚍𝚕𝚎𝚜𝚜 𝚕𝚘𝚟𝚎?
𝚕𝚒𝚔𝚎
𝙴𝚗𝚍𝚕𝚎𝚜𝚜 𝚙𝚊𝚒𝚗!

𝐔𝐊𝐍
http://t.me/HidenChat_Bot?start=7087772888

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций








Репост из: ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ×××
فور کنید و آیدی بزارید .
وایب تقدیم کنم و صحبت کوتاهی داشته باشیم میبی نسبت ؟


Репост из: ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ×××
فور کنید چنلای جدید پیدا کنم و متقابل حمایت کنم
جوین باشید فور کنید


Репост из: ㅤㅤ белая роза
ادمین های فیوم،اینجا رو به 600 میرسونید ؟!
ولله اگه شدیم براتون پک میزنم ممکنه 25 تایی.




Репост из: ㅤㅤㅤㅤ𝗑𝗑𝗑
✅ فور کنید .

🟡شات از اکانتتون قرار بدید دو به دو شیپ کنم به شیپی که برنده شه 🤔
🔢پک مشترک تقدیم میشه
🔢مودبرد ست تقدیم میشه
🔢موزیک تقدیم میشه




Pın


Репост из: My Secret Inner Voice
این پست رو به همراه این پیام فور کنید ، دو تا پست مشخص کنید بزارم اینجا چند ساعت بمونه






Репост из: سکوت مطلق
" 00:00 25 دسامبر

دستان یخ زده اش را که از سرما در جای جای آن خو گرفته بودند
به سوی [معشوقه اش] دراز کرد.
انگشت های نازک کشیده اش را بر روی گونه های مملو از قطرات اشک [او] قرار داد
قلب و احساساتش مرده بودند اما هنگامی که اشک های [معشوقه اش] را دید
با آنکه خودش در حال ترک جهان بود ، وجودش آتش گرفت
شد چشمانش شکست و ناگهان فرو ریخت
در آنجا بود که او مفهوم 'عشق' را فهمید و با دو زانوهایش به زمین سرد و یخ بندان زمستان فرود آمد... ``

"




Репост из: سکوت مطلق


Репост из: فلورانس ؛
چشمانت همان تاریکیِ پس از روشنی های پیاپی زندگی ام بود .
تو تاریکی بودی و من بنده ی تاریکِ تاریکی ؛ به چشمان سیاه رنگت سوگند خورده بودم که پس از بوسه نشانیدن میان ابروانت و مژگان سیه رنگت، ز دین ها سرباز خواهم زد تنها به شرط دیدن تاریکیِ ماه چشمانت ؛
تاریک و تیره ی چشمانت همان معنای عشق مرا میداد..
همگان عشقِ روشنی بخش دارند و من ؛ بنده ی همان خدای تاریکی ها شدم
دلبستم به مخالف خدایان و خدای جدیدی را یافتم ، دین جدیدی را پرستیدم به نام شبِ چشمانت.
عشقِ تاریک و اغواگر من ؛
سم شیرینِ میان سخنان دلربایت همه و هرکسی را به زانو زدن وا میدارد.
مال من خواهی بود تا ژرفای سیاهیِ ابدی نگاهت .
سیاهِ من ، کدام طناب دار محکمی به استحکام موهای سیاهت میتوان گریبانم را احاطه کنند؟! کدام سردیِ شیرینی میتوان خلسه ی میان لب هایت را تداعی کند؟!
برایت گناه کار میشوم ، همان کافری که روزی مسلمانی دروغین و به اجبار بود ، برای تو میشوم همان فقیه دعوی کننده برای پرستش چشمانت...نه دیگری را!
بلکه خود به طلب داشتنت به پا میخیزم ، و برای آخرین نفس هم تنها مقصد نگاهم تویی اولین نگاهِ من.



Показано 18 последних публикаций.