Репост из: @BiChatBot
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام دوست عزیز. متشکرم از اینکه وقت میزارید و رایگان و بصورت ناشناخته به کسانی که شرایط مشاوره حضوری رو ندارن ، مشاوره میدین🙏
من ۲۰ ساله هستم.
نمیدونم به خاطر چیه که به این آدمی که الان هستم،تبدیل شدم.
شاید بخاطر اتفاقاتی باشه که در کودکی من افتاده. جایی خونده بودم که دوران ۱_۳ سالگی خیلی مهمه.
بهر حال دوران خوبی برای من نبود. من از همون بچگی یک دختر فوق العاده مسئولیت پذیر، تمیز و وسواس و خیلی باهوش بودم.
تربیت دوران بچگی من باعث شده که خیلی کمال گرا بار بیام و از خودم و شرایطم انتظار داشته باشم که همیشه بهترین باشه.
خیلی تمیز و وسواس هم هستم. البته نمیدونم از کِی، به وسواس فکری و درسی هم دچار شدم.
خلاصه ،،،
من اعتماد بنفس خیلی پایینی دارم . توی سرم پرررر از افکار منفیه. همش مداوم میرم توی فکر. خیلی وقتا یهویی گریم میگیره... مخصوصا وقتایی که برمیگردم به گذشتم و به وقتایی که اذیت شدم فکر میکنم بیشتر این حالت بهم دست میده.
من خیلی اضطراب و نگرانی دارم. از آینده و همه چی...
خودم رو اصلا قبول ندارم و فکر میکنم کافی نیستم.
بچه بودم زیاد با بقیه مقایسه میشدم( هر چند که از همه لحاظ از همه ی بچهها سر بودم) و این تعریف نیست..
الان هم خودم رو مقایسه میکنم از همه لحاظ.
من از خودم و بدنم خجالت میکشم. نمیدونم علتش چیه و این موضوع خیلی اذیتم میکنه. گاهی وقت ها دوست ندارم که توی جمعی حاضر بشم. حس میکنم خیلی نگاههای سنگین روی منه( البته بگم که افراد نزدیک به من کسایی که دوست من هستن و هیچگونه دشمنی و حسادتی نسبت به من ندارن، خیلی از ویژگی های ظاهری و اخلاقی من تعریف میکنن، چون میدونن که حساسم سعی نمیکنن که دروغ بگن و منو دلداری بدن.واقعیت ها رو بهم میگن وسعی دارن منو با خوبی ها وقشنگی های خودم آشنا کنن)
و اینم بگم که (تعریف از خود نباشه) اکثر فامیل و آشنا و دوست همه ازم تعریف میکنن بخاطر رفتار و اخلاق و حجب و حیایی که دارم
بعلت کمالاتی که دارم خیلی حسودای زیادی اطرافم هست که هر لحظه تلاش میکنن منو از پا در بیارن به اصطلاح تو سر من بزنن...(البته خب میدونم که همه ی آدما هم دوست دارن هم دشمن، یه عده بیشتر و یه عده کمتر)
منم ناخودآگاه اینا رو باور کردم . حتی اگر کسی از روی حسرت هم به من نگاه کنه، من فکر میکنم داره مسخرم میکنه
سر این موضوع خیلی مشکل دارم.
نمیدونم آیا بخاطر دوران بچگیمه یا دارم تلقین میکنم
من خیللی منفی نگرم خیلی زیاااد
خوبی های خیلی زیادی دارم ولی به هیچ عنوان به چشم خودم نمیاد و همیشه فکر میکنم از همه پایین ترم.
من یجورایی خودم رو دوست ندارم. فکر میکنم ویژگی های ظاهری و اخلاقی خوبی ندارم و کسی حاضر نیست من رو با این ویژگی ها بپذیره.
نمیدونم با خودم چند چندم. کلافه و درگیرم
چیزی که خیلیییی خیلی برام مهمه اینه که بدونم این نشونه ها واسه افسردگیه یا نه؟
اینم بگم که من به شدددت زود رنج هستم . ممکنه کسی حرفی بزنه و قصدی نداشته باشه اما من به شدت برای خودم بزرگش میکنم.
خیلی حساسم و زود گریم میگیره.خیلی دارم اذیت میشم . همش میترسم به خاطر دل نازک بودنم در آینده به بیماری هایی مثل ام اس و اینا مبتلا بشم
من ۹۰ درصد اوقات پدر و مادرم رو مقصر این چیزا میدونم. فکر میکنم دوران بچگی و تربیت خاص و حساس منو اینجوری بار آورده.
همیشه از ابتدایی از همه لحاظ نفر اول کلاس بودم.
یجورایی الان هم از خودم انتظار دارم که هم از نظر تحصیل هم از نظر ظاهر هم از نظر اشتغال بهترین باشم و هیچ نقصی در من نباشه
البته یک ویژگی خیلی خوب دارم اینه که میخوام هر مشکلی رو از ریشه حل کنم. الآنم کلی صحبت کردم که شما با توجه به اینا بهم بگید مشکل از کجاست؟ از منه؟ آیا من تاثیری در این داشتم و دارم؟ آیا اینا نشونه ی افسردگیه؟
میخوام که کمکم کنید تا از این موضوعات رهایی پیدا کنم .
بازم خیلی خیلی ازتون ممنونم. با توجه به شرایط کرونا و درس و...شرایط مشاوره حضوری و تلفنی رو ندارم.
خیلی محبت میکنید. انشالله که به آرزو های قشنگتون برسید❤️❤️❤️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام دوست عزیز. متشکرم از اینکه وقت میزارید و رایگان و بصورت ناشناخته به کسانی که شرایط مشاوره حضوری رو ندارن ، مشاوره میدین🙏
من ۲۰ ساله هستم.
نمیدونم به خاطر چیه که به این آدمی که الان هستم،تبدیل شدم.
شاید بخاطر اتفاقاتی باشه که در کودکی من افتاده. جایی خونده بودم که دوران ۱_۳ سالگی خیلی مهمه.
بهر حال دوران خوبی برای من نبود. من از همون بچگی یک دختر فوق العاده مسئولیت پذیر، تمیز و وسواس و خیلی باهوش بودم.
تربیت دوران بچگی من باعث شده که خیلی کمال گرا بار بیام و از خودم و شرایطم انتظار داشته باشم که همیشه بهترین باشه.
خیلی تمیز و وسواس هم هستم. البته نمیدونم از کِی، به وسواس فکری و درسی هم دچار شدم.
خلاصه ،،،
من اعتماد بنفس خیلی پایینی دارم . توی سرم پرررر از افکار منفیه. همش مداوم میرم توی فکر. خیلی وقتا یهویی گریم میگیره... مخصوصا وقتایی که برمیگردم به گذشتم و به وقتایی که اذیت شدم فکر میکنم بیشتر این حالت بهم دست میده.
من خیلی اضطراب و نگرانی دارم. از آینده و همه چی...
خودم رو اصلا قبول ندارم و فکر میکنم کافی نیستم.
بچه بودم زیاد با بقیه مقایسه میشدم( هر چند که از همه لحاظ از همه ی بچهها سر بودم) و این تعریف نیست..
الان هم خودم رو مقایسه میکنم از همه لحاظ.
من از خودم و بدنم خجالت میکشم. نمیدونم علتش چیه و این موضوع خیلی اذیتم میکنه. گاهی وقت ها دوست ندارم که توی جمعی حاضر بشم. حس میکنم خیلی نگاههای سنگین روی منه( البته بگم که افراد نزدیک به من کسایی که دوست من هستن و هیچگونه دشمنی و حسادتی نسبت به من ندارن، خیلی از ویژگی های ظاهری و اخلاقی من تعریف میکنن، چون میدونن که حساسم سعی نمیکنن که دروغ بگن و منو دلداری بدن.واقعیت ها رو بهم میگن وسعی دارن منو با خوبی ها وقشنگی های خودم آشنا کنن)
و اینم بگم که (تعریف از خود نباشه) اکثر فامیل و آشنا و دوست همه ازم تعریف میکنن بخاطر رفتار و اخلاق و حجب و حیایی که دارم
بعلت کمالاتی که دارم خیلی حسودای زیادی اطرافم هست که هر لحظه تلاش میکنن منو از پا در بیارن به اصطلاح تو سر من بزنن...(البته خب میدونم که همه ی آدما هم دوست دارن هم دشمن، یه عده بیشتر و یه عده کمتر)
منم ناخودآگاه اینا رو باور کردم . حتی اگر کسی از روی حسرت هم به من نگاه کنه، من فکر میکنم داره مسخرم میکنه
سر این موضوع خیلی مشکل دارم.
نمیدونم آیا بخاطر دوران بچگیمه یا دارم تلقین میکنم
من خیللی منفی نگرم خیلی زیاااد
خوبی های خیلی زیادی دارم ولی به هیچ عنوان به چشم خودم نمیاد و همیشه فکر میکنم از همه پایین ترم.
من یجورایی خودم رو دوست ندارم. فکر میکنم ویژگی های ظاهری و اخلاقی خوبی ندارم و کسی حاضر نیست من رو با این ویژگی ها بپذیره.
نمیدونم با خودم چند چندم. کلافه و درگیرم
چیزی که خیلیییی خیلی برام مهمه اینه که بدونم این نشونه ها واسه افسردگیه یا نه؟
اینم بگم که من به شدددت زود رنج هستم . ممکنه کسی حرفی بزنه و قصدی نداشته باشه اما من به شدت برای خودم بزرگش میکنم.
خیلی حساسم و زود گریم میگیره.خیلی دارم اذیت میشم . همش میترسم به خاطر دل نازک بودنم در آینده به بیماری هایی مثل ام اس و اینا مبتلا بشم
من ۹۰ درصد اوقات پدر و مادرم رو مقصر این چیزا میدونم. فکر میکنم دوران بچگی و تربیت خاص و حساس منو اینجوری بار آورده.
همیشه از ابتدایی از همه لحاظ نفر اول کلاس بودم.
یجورایی الان هم از خودم انتظار دارم که هم از نظر تحصیل هم از نظر ظاهر هم از نظر اشتغال بهترین باشم و هیچ نقصی در من نباشه
البته یک ویژگی خیلی خوب دارم اینه که میخوام هر مشکلی رو از ریشه حل کنم. الآنم کلی صحبت کردم که شما با توجه به اینا بهم بگید مشکل از کجاست؟ از منه؟ آیا من تاثیری در این داشتم و دارم؟ آیا اینا نشونه ی افسردگیه؟
میخوام که کمکم کنید تا از این موضوعات رهایی پیدا کنم .
بازم خیلی خیلی ازتون ممنونم. با توجه به شرایط کرونا و درس و...شرایط مشاوره حضوری و تلفنی رو ندارم.
خیلی محبت میکنید. انشالله که به آرزو های قشنگتون برسید❤️❤️❤️