"𝐆𝐥𝐚𝐬𝐬ᴴᵒᵘˢᵉ"


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


شاید چیزی برای گفتن بود..
Rosario:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-263968-G4rTeS4
-You don't want to be @inthisRainyday

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: فاکینگ مود
فور کنید پست فیومو فور کنم💗.
جوین نیستی فور نکن .




گرسنمههه


چرا هر چی فکر می‌کنم یادم‌ نمیاد شام چی خوردم؟


من شاید ندونم رنگ مورد علاقه‌ات چیه ولی می‌تونم ذهنت رو بخونم و بفهمم به چی نیاز داری، می‌خوای چیکار کنی و حتی به چی فکر می‌کنی.


_ می‌دونی... گاهی اوقات با خودم فکر می‌کنم، که قبل از تو داشتم چیکار می‌کردم؟ چه‌جوری زندگی می‌کردم؟ نفس می‌کشیدم؟ و میدونی چی جالبه؟... این‌که یادم نمیاد... من، منِ بی تو رو یادم نمیاد.


🕯✨🥀


چه اختیاری، چه کشکی!
نه به حرف ما باران می‌بارد
نه برف می‌ایستد
نه مرگ می‌ماند،
شبی دور، نه به خواست خود به‌دنیا می‌آییم
شبی دورتر، نه به خواست خود خواهیم رفت

چه اختیاری، چه کشکی!
ما تبعیدی گناهی بزرگیم
که از بوی سیب آغاز شد
و این جهان عمری‌ست که سنگین و تلخ
از ما می‌گذرد
در ما می‌گذرد،

چه اختیاری!
با این همه این جهان
این جهان، هیچِ قشنگی‌ست
تا پیرسالگیِ نامعلوم
تا فرصت ناپیدا

بی هیچ اختیاری.
هیوا مسیح-


ما عوضی نیستیم، شما از ما عوضی‌ می‌سازید.


ای‌کاش اینجا هم خواب مقدس بود و الان می‌خوابیدم و دیگه هیچ‌کس بیدارم نمی‌کرد-


چه وحشتی! می‌دیدم که این مردان آینده، درین کلاس‌ها و امتحان‌ها آن‌قدر خواهند ترسید و مغزها و اعصاب‌شان را آن‌قدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلاً آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلم است، متوجه این چیزها نیست. چون طرف مخاصم است. باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صف بندی هر روزه و هر ماهه‌ی معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه‌ی دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به این که صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرکش ترس است و ترس است و ترس!
📚 مديرمدرسه،
جلال آل احمد-


Репост из: MBTI Universe.
៕ #FUN
―――——
از نظر تایپ‌های MBTI مدرسه چه چیزی رو میسنجه؟


ـ⚪️ #INFJ , #ENFJ , #ESFJ , #ISFJ ↜ استعدادمون رو نمیسنجه. حافظمون رو میسنجه.


ـ⚫️ #INFP , #ISFP , #ESFP , #ENFP ↜ میسنجه چقدر میتونیم دستشویی‌مون رو نگه داریم.


ـ🟠 #ESTP , #ENTP میسنجه چقدر میتونم یه جا بدون حرکت بشینیم.


ـ🔵 #ISTP , #INTP , #ISTJ اعصاب و صبر و تحملم رو میسنجه.


ـ🔴 #INTJ , #ENTJ , #ESTJ میسنجه چه مدت میتونم خودم رو کنترل کنم و نزنم تو دهن کسی.


―――———―――——――――—
@MBTISUB . #AllTypes


I need someone to give me hope.




امروز که الان دیروز حساب میشه به طرز معجزه‌آسایی عروسی رو پیچوندم و بعد پیچیدم رفتم کافه.
الان به طرز غیرقابل‌هضمی تا خرخره پر پنیرم-
و انقدر زیر بارون راه رفتم که هنوز موهام خیسه-
در آخر حس می‌کنم سرم سنگینه، درد می‌کنه و ممکنه سرما بخورم. شایدم به‌ خاطر همون پنیر‌های مسخره باشه-
تازه شلوار جدیدم هم گلی شد-
خلاصه ریکاوری نسبتا خوبی محسوب می‌شد ولی این وسط یه مشکل جدید داره چشمک می‌زنه ..


در افتادم بدان دردی که پیدا نیست درمانش..
ادیب صابر-


جونگ‌کوک ابرویی بالا انداخت و با کج‌خند روی لب‌هاش به تهیونگ خیره شد. درست مثل بچه‌ای که یک اسباب بازی جدید برای نابود کردن پیدا کرده.
_ کُشتی‌اش!
رد نگاه بُرنده‌ی تهیونگ از تن بکهیون کشیده شد و به روی صورت بی‌نقص کوک و اون لبخندهای تمسخرآمیزش، که جای مشتش رو می‌طلبید، رسید.
_ آره! پزشک قانونی کجاست؟
جونگ‌کوک پهنای لبخندش رو بیش‌تر کرد و آروم آروم به تهیونگ نزدیک شد.
_پزشک قانونی که منم!
Random,
Dead Mind-
by Rose!
It may never end..


☁️🌫🤍


گویند سلطان محمود غزنوی جلوی پلکان قصر ایستاده بود که یکی از شعرای درباری(عوفی) را دید و از او خواست که وقتی سلطان پا به پله اول می‌گذارد مصراعی بگوید که سلطان حکم قتلش را بدهد و وقتی سلطان پا به پله دوم گذاشت مصراع دوم را چنان بگوید که نه تنها اثر مصراع اول را از بین ببرد بلکه شاعر را شایسته پاداشی گران کند  و همینطور در ادامه ... شاعر قبول کرد و سلطان پا به پله اول گذاشت…
گی-


وای ناتوانم-

Показано 20 последних публикаций.

38

подписчиков
Статистика канала