Репост из: 𝐌𝐄 𝐔𝐒 𝐘𝐎𝐔
دیروز رفته بودم فروشگاه حالم بد بود فقط میخواستم یه آب معدنی بخرم یهو چشمم به قسمت آدامسا افتاد یه عالمه آدامس خرسی چیده بودن زل زده بودم بهشون و بچگیامو مرور میکردم اون موقع که بزرگترین دغدغه ام این بود که مامانم اجازه بده برچسب آدامس خرسیو بزنم رو دستام و وقتی اجازه نمیداد بغض میکردم. اصن چی شد که بزرگ شدم چی شد که اینقدر مشکلاتم زیاد شد:)