𝗍𝗋𝗈𝗎𝗏𝖺𝗅𝗅𝗂𝖾


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


໑   ࣪ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶ𝒔𝒕𝒂𝒚 𝒊𝒏 𝒎𝒚 𝒎𝒆𝒎𝒐𝒓𝒊𝒆𝒔 ୨୧˚

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: .
فورکنید‌‌3پست‌‌فیو‌فورکنم-


Репост из: 𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌 𝑺𝒘𝒂𝒏
320?
فور‌کنید‌براساس‌وایبتون‌‌با‌یه‌جمله‌جذابیتتون‌رو‌
توصیف‌کنم‌بگم‌‌چند‌درصد‌EvilوچنددرصدAngel
هستید
ظرفیت:به‌عدد‌برسیم




Репост из: -𝗙𝘂𝗱𝗼𝘀𝗵𝗶𝗻
فور کنید پست آخرتون رو فور کنم؛


Репост из: ﴿ چنل معرفی نایت ﴾
برای دیده شدن چالش و پست هاتون
این پیام چنلو فور کنید💜

https://t.me/daily_gostardeh

بعدش به بات برای تبلیغ پیام بدید
(حتما پست رو فور بزنید واسه ربات،لینک نفرستید)


@Joinforjoindailybot


Репост из: -معرفی‌رُزسفید🤍
-چنلِ معرفی رُزِ سفید🤍
برای دیده‌ شدن چالش‌هاتون، این پیامو فوروارد کنید چنلتون✨

@moarefi_roz

-‌ربات‌های‌ادمینا‌🫧






زمان مانند حرکت های ابر و باد میگذرد و میرود ..
روز های خوب و بد میرود چنانچه که هیچوقت وجود نداشته است ، حتی نمیدانم فردا قرار است امروز را به یاد داشته باشم یا خیر..
اما میدانم که زخم روح هیچوقت خوب نمیشود ، حتی اگر روحی وجود نداشته باشد.

M.














ویکتور اندامی همچو یک فرشته با بال های سفید رنگ که بر بالش اکلیل طلایی رنگ پاشیده باشند داشت ، اندامی همچو یک قوی ماده ی سفید رنگ که بال هایش را باز میکند همگی چشم هایشان روی او قفل میشود ؛
او بدنیا امده است تا چشم هارا بر روی خود نگه دارد..  گویا او گیسوانی همرنگ قلب در سینه اش دارد ، قرمز رنگ مانند شراب بعد از یک روز خسته ی کاری ، قرمزی که تلخی اش به مشام میرسد ،
گویا حتی وقتی میرقصید و اشتباهی میکرد همه او را تحسین میکردند ، زیرا چشم هایشان بر روی بدن برجسته و بی نقص او تکان میخورد و میلرزید ،
اما ویکتور با چشم های فرانسوی ، هیچوقت نمیخواست خود را گم کند از عشق ان دختر
ان دختری که در ردیف های اخر سالن رقص گارنیه مینشست و پسرش را تماشا میکرد ،
پسری که خود با عشق خود مانند مادری او را تربیت کرده بود .
پسری که بعد ها در روز تولد فرزندش ،
با شنل قرمز رنگ و موهای افشان شرابی ،
و چشم های پر از نفرت ، به دنبال ربودن ان بچه ی شیطانی میرفت ..
بی انکه بداند ، او فرزند گیسوان شرابی خودش بود ، تنها مادرش مست شراب نفرت دروغین شده بود ..

-M.


پاریس شهر عشق است.
قلب من خانه‌ٔ عشق است.
سکوت مغزم نشانهٔ عشق است.
نگاهم بر روی لب‌هات‌ نشانهٔ عشق است.
دگر چه میخواهی برای اعترافِ عاشقی‌ام؟!


چون تو کتابی توی کتابخونه نبودی یا یک میز توی یک رستوران شلوغ
و بدتر از همه ،
دیگه مال من نیستی
"این ما نبودیم" من با خودم تکرار میکنم
"این من نبودم" من با خودم تکرار میکنم
"زمانش نبود" من با خودم تکرار میکنم
و هنوز ، ذهن بهم ریخته ی من به من میگه که تو میتونی کسی رو پیدا کنی که از من بیشتر دوستت داشته باشه ،
وقتی هیچ اهمیتی نداره چندبار بهم گفتی که بی نقصم ، من میدونستم تو میتونی کس دیگری رو پیدا کنی
شاید من بیشتر از کلماتی که میتونم توصیفشون کنم دوستت داشته باشم ،
و این باعث میشه هیچوقت نتونم دست از فکر کردن بهت توی شب ها بردارم
من خیلی شعر ها راجب تو نوشتم ،
ولی تو هیچ ایده ای نداری که اون ها برای تو ان..
-the words I wish I said
By Caitlin Kelly





Показано 20 последних публикаций.

108

подписчиков
Статистика канала