📝
♦️ پرده اول: شفافیت و هماهنگی
آخرین بار دوره دانشجویی با سرپرستی استادمان دکتر منوچهر صانعی درهبیدی و هم دورهها به شیراز آمده بودم و زمستان بود. اینبار اردیبهشت شیراز با تمام ملاحتش به روی ما آغوش گشود. آبی آسمان و سبزی زمین شفاف بود و آدمهای شهر، خلاف دیوارنوشتهها، در صلح. بیشمار درخت به شما عطر و سایه میدادند و بیشمار نیمکت جایی برای نشستن و باقی همه پاکیزگی و خوشی و کلی طرح عمرانی برای بهبود کیفیت زندگی و گردشگری در شیراز. فکر کردم کاش میشد اینها را ذخیره کرد برای تحمل فضای پر از تخاصم و لشکرکشی شهر بیمار و گرفتار تهران.
♦️ پرده دوم: فرهنگسازی
روبهروی ورودی «نارنجستان قوام» معطل شدیم. داشتند با چادر گلگلی پوششی برای زن گردشگر خارجی میساختند که سرش پوشیده بود، اما لباس آستینکوتاه به تن داشت. زن حیرانِ شنلی بود که برایش ساختند و مردِ همسفرش معترض به ما نگاه کرد و با غیظ که: این رفتار توهینآمیز است بیشتر برای همین پوشش خودتان... ما نگاهمان را دزدیدیم انگار نمیفهمیم. از آن اثربخشتر برگه اعلان چسبیده به ورودی که «ورود بانوان با پوشش برتر (چادر) رایگان است». خوشبختانه اعلان فقط به فارسی بود.
♦️ پرده سوم: دوربینها
در صف تهیه بلیط ورودی «باغ ارم» زنی متوجه آنسوی دروازه شد که دختری جوان و چادری با دوربین و سهپایه، درحالیکه گوشیاش را مقابل صورتش گرفته بود به مردم نگاه میکرد. زن گفت:«داره فیلم و عکس میگیره؟» زن دیگر گفت:«به چه حقی؟» زن سوم موبایلش را بیرون آورد و از دختر جوان عکس گرفت. تا وارد شویم دوست غیرچادری و رنگیرنگی دختر چادری از راه رسید و کمک کرد وسایل عکاسیاش را جمع کند تا از باغ خارج شوند.
@neocritic
♦️ پرده اول: شفافیت و هماهنگی
آخرین بار دوره دانشجویی با سرپرستی استادمان دکتر منوچهر صانعی درهبیدی و هم دورهها به شیراز آمده بودم و زمستان بود. اینبار اردیبهشت شیراز با تمام ملاحتش به روی ما آغوش گشود. آبی آسمان و سبزی زمین شفاف بود و آدمهای شهر، خلاف دیوارنوشتهها، در صلح. بیشمار درخت به شما عطر و سایه میدادند و بیشمار نیمکت جایی برای نشستن و باقی همه پاکیزگی و خوشی و کلی طرح عمرانی برای بهبود کیفیت زندگی و گردشگری در شیراز. فکر کردم کاش میشد اینها را ذخیره کرد برای تحمل فضای پر از تخاصم و لشکرکشی شهر بیمار و گرفتار تهران.
♦️ پرده دوم: فرهنگسازی
روبهروی ورودی «نارنجستان قوام» معطل شدیم. داشتند با چادر گلگلی پوششی برای زن گردشگر خارجی میساختند که سرش پوشیده بود، اما لباس آستینکوتاه به تن داشت. زن حیرانِ شنلی بود که برایش ساختند و مردِ همسفرش معترض به ما نگاه کرد و با غیظ که: این رفتار توهینآمیز است بیشتر برای همین پوشش خودتان... ما نگاهمان را دزدیدیم انگار نمیفهمیم. از آن اثربخشتر برگه اعلان چسبیده به ورودی که «ورود بانوان با پوشش برتر (چادر) رایگان است». خوشبختانه اعلان فقط به فارسی بود.
♦️ پرده سوم: دوربینها
در صف تهیه بلیط ورودی «باغ ارم» زنی متوجه آنسوی دروازه شد که دختری جوان و چادری با دوربین و سهپایه، درحالیکه گوشیاش را مقابل صورتش گرفته بود به مردم نگاه میکرد. زن گفت:«داره فیلم و عکس میگیره؟» زن دیگر گفت:«به چه حقی؟» زن سوم موبایلش را بیرون آورد و از دختر جوان عکس گرفت. تا وارد شویم دوست غیرچادری و رنگیرنگی دختر چادری از راه رسید و کمک کرد وسایل عکاسیاش را جمع کند تا از باغ خارج شوند.
@neocritic