Репост из: ?خاتون?
بچه نیاد ریمو میکنم👇❌
موهام و #چنگ زد و به سمت خودش کشید. جیغِ بنفشی کشیدم که با صدای #دورگه و عصبانی گفت:
-- که میخواستی فرار کنی؟! هااان؟!
با صدای لرزونی گفتم:
-- نه..می..خواستم..
محکم #کوبید دهنمو فریاد زد:
-- نشونت میدم ج*نده!
پرتم کرد روی #تخت و خیمه زد روم. با پاهاش، پاهام و قفل کرده بود و داشت لباسهامو در میاورد.
-- نه..غلط کردم..ببخشید..
#خون جلوی چشماش و گرفته بود و لباسام و تو تنم #پاره میکرد.
لباس های خودشم درآورد و دوباره خیمه زد روم.
دستش و برد رو #بهشتم و شروع کرد #مالیدن.
تو خودم میپیچیدم و صدای آه و نالم تو اتاق پخش شده بود.
سرِ دیکشو میزد به بهشتم #تحریک شده بودم. دلم میخواست زودتر اون #کلفتیشو واردم کنه!
کمرم و بلند کردم و کوبوندم به تخت.
-- جوووون خوشت اومد؟
-- #پارم کن آروین!
بدون ملایمت دیکشو یه ضرب واردم کرد که جیغ بلندی کشیدم و #ارضا شدم!
#پسرهواسهانتقامبهدخترهنزدیکشده😱
#دخترهبردهجنسیپسرهشده😱🔞❌💦
https://t.me/joinchat/AAAAAFhAUipM4hylto9wGw
موهام و #چنگ زد و به سمت خودش کشید. جیغِ بنفشی کشیدم که با صدای #دورگه و عصبانی گفت:
-- که میخواستی فرار کنی؟! هااان؟!
با صدای لرزونی گفتم:
-- نه..می..خواستم..
محکم #کوبید دهنمو فریاد زد:
-- نشونت میدم ج*نده!
پرتم کرد روی #تخت و خیمه زد روم. با پاهاش، پاهام و قفل کرده بود و داشت لباسهامو در میاورد.
-- نه..غلط کردم..ببخشید..
#خون جلوی چشماش و گرفته بود و لباسام و تو تنم #پاره میکرد.
لباس های خودشم درآورد و دوباره خیمه زد روم.
دستش و برد رو #بهشتم و شروع کرد #مالیدن.
تو خودم میپیچیدم و صدای آه و نالم تو اتاق پخش شده بود.
سرِ دیکشو میزد به بهشتم #تحریک شده بودم. دلم میخواست زودتر اون #کلفتیشو واردم کنه!
کمرم و بلند کردم و کوبوندم به تخت.
-- جوووون خوشت اومد؟
-- #پارم کن آروین!
بدون ملایمت دیکشو یه ضرب واردم کرد که جیغ بلندی کشیدم و #ارضا شدم!
#پسرهواسهانتقامبهدخترهنزدیکشده😱
#دخترهبردهجنسیپسرهشده😱🔞❌💦
https://t.me/joinchat/AAAAAFhAUipM4hylto9wGw