بذارید از چیزهای قشنگ حرف بزنم
این عکس مال زمستونه. میم برگشته بود. فِ نرفته بود سر کار. من نرفته بودم فیزیو. مامان داشت یه فیلم رو با جزئیات تعریف میکرد. خاله برامون نون درست کرده بود و فرستاده بود. صبح بود. قبل از نُه. سرد بود. چقدر دلم میخواد زودی هوا اینطوری بشه. خیلی زود. انگار اینطوری همه چیز بهتره. باور میکنید؟
این عکس مال زمستونه. میم برگشته بود. فِ نرفته بود سر کار. من نرفته بودم فیزیو. مامان داشت یه فیلم رو با جزئیات تعریف میکرد. خاله برامون نون درست کرده بود و فرستاده بود. صبح بود. قبل از نُه. سرد بود. چقدر دلم میخواد زودی هوا اینطوری بشه. خیلی زود. انگار اینطوری همه چیز بهتره. باور میکنید؟