+تا حالا فکر کردی؟
_به چی؟
+به آزادی، به اینکه دقیقا چه حسی داره؟ یا اگه داشتیم چی میشد؟
_ترجیح میدم به چیزایی که ندارم و داشتنشون ازم خیلی دوره هیچوقت فکر نکنم
+ولی تو جایگاه الانت هم نداشتی و خیلی ازت دور بود
_هی! نظرت چیه به عنوان یه کیم عوضی سرت توی کار خودت باشه؟
+آه تروخدا...توی این کشور لعنتی از هر ده نفر هشت نفر کیم هستن اینجوری داری گناه چندنفر رو پای همه مینویسی.
_الکی شلوغش نکن میدونی منظورم از کیم ها کیا هستن.
+خیلی خب...خیلی خب...ولی میدونی هرکاری هم بکنی و هرچقدر بهشون نفرت بورزی خودت هم خون کیم ها توی رگت هست. هرچی نباشه پدربزرگ من و مادربزرگ تو خواهر و برادر بودن. و هرچقدرهم منکر داشتن اون خون توی رگ هات بشی بازم قرار نیست تغییری توی خونت ایجاد بشه.
_توهم قبول کن آزادی چیزی نیست که ماها بدستش بیاریم حتی اگه خیلی قوی باشیم...آزادی واسه زاده های تاریکی هیچوقت نبوده و نیست و نخواهد بود. پس این رویای پوچ رو از اون مغزت خارج کن.
+گاد...تاحالا شده توی عمرت یکبار انرژی مثبت بدی؟ انقدر منفی نباف
_من فقط حقیقت رو میگم و متاسفانه حقیقت همیشه شیرین نیست. خرگوشِ ابلهِ سیاه پوش...
#MN
_به چی؟
+به آزادی، به اینکه دقیقا چه حسی داره؟ یا اگه داشتیم چی میشد؟
_ترجیح میدم به چیزایی که ندارم و داشتنشون ازم خیلی دوره هیچوقت فکر نکنم
+ولی تو جایگاه الانت هم نداشتی و خیلی ازت دور بود
_هی! نظرت چیه به عنوان یه کیم عوضی سرت توی کار خودت باشه؟
+آه تروخدا...توی این کشور لعنتی از هر ده نفر هشت نفر کیم هستن اینجوری داری گناه چندنفر رو پای همه مینویسی.
_الکی شلوغش نکن میدونی منظورم از کیم ها کیا هستن.
+خیلی خب...خیلی خب...ولی میدونی هرکاری هم بکنی و هرچقدر بهشون نفرت بورزی خودت هم خون کیم ها توی رگت هست. هرچی نباشه پدربزرگ من و مادربزرگ تو خواهر و برادر بودن. و هرچقدرهم منکر داشتن اون خون توی رگ هات بشی بازم قرار نیست تغییری توی خونت ایجاد بشه.
_توهم قبول کن آزادی چیزی نیست که ماها بدستش بیاریم حتی اگه خیلی قوی باشیم...آزادی واسه زاده های تاریکی هیچوقت نبوده و نیست و نخواهد بود. پس این رویای پوچ رو از اون مغزت خارج کن.
+گاد...تاحالا شده توی عمرت یکبار انرژی مثبت بدی؟ انقدر منفی نباف
_من فقط حقیقت رو میگم و متاسفانه حقیقت همیشه شیرین نیست. خرگوشِ ابلهِ سیاه پوش...
#MN