به تعبیر او من از زندگی قطع امید کردم، از آزمون دست کشیدم، هر چه را پیش آمد پذیرفتم. به این ترتیب، برای اولین بار، دچار نوعی ندامت عمیق شدم. احساسی مابین دلسوزی به حال خود و نفرت از خود. نفرت از تمام زندگیم، سرتاپا. دوستان جوانیام را از دست دادم. از آمالی که در سر میپروراندم دیگر اثری نیست. میخواستم زندگی چندان به من کاری نداشته باشد و در این مورد موفق شدم. و این چه سودای اسفباری بود.
درک یک پایان/ جولیان بارنز
درک یک پایان/ جولیان بارنز