توسل و واسطه به پیامبر و یا اولیاء
آیا توسل به پیامبر یا فرزندانش جائز است؟ اهل تشیع میگویند ما آنها را فقط واسطه قرار میدهیم ولی خواسته هایمان را از خدا میطلبیم، و میگویند از آنجاییکه ما در برابر خداوند شرمساریم ما امامان را واسطه قرار میدهیم تا خدا ما را کمک کند.
الحمدلله،
شفاعت بر دو نوع تقسیم میشود:
اول شفاعت مشروع (جایز):
آنهم مخصـوص اهل اخلاص است و فقط از خداوند طلب میشود، و از هیچ کس خواسته نمیشود مگر خداوند، زیرا هیچ کس شفاعت نمیکند مگر با اجازه خدا، و رضا و خشنودی او تبارک وتعالی، و اینکه از کسی که در باره او شفاعت میشود راضی باشد، پس اگر برای کسی که در باره او شفاعت میشود، موحد و یکتاپرست باشد، شفاعت، شفاعت کنان بإذن الله برایش نفع میرساند، حال چه آن شفاعت کننده از پیامبران و یا انبیاء و یا صدیقین و یا اولیاء و یا از صالحین باشد.
دوم شفاعت منفی (غیر جایز):
آنهم شفاعتی است که از غیر خدا خواسته میشود، مانند کسی که از مردگان، یا غایب، یا جن شفاعت بخواهد، زیرا از کسی که قدرت و استطاعت آنرا ندارد خواسته میشود، و در قرآن آمده که مرده نمیشنود، و غایب از غیب خبر ندارد، و همچنین اولیاء الله و صالحین مردگان نمیدانند آیا کسی نزد قبرشان آمده و از آنها مدد خواسته یا از آنها طلب شفاعت کرده، و مانند اینها یا خیر.
پس از اینجا معلوم میشود که برای کافر و مشرک شفاعت نمیشود، و از جمله آنها کسانی هستند که غیر از خدا را میطلبند، ویا ذبح و نذر را برای غیر از خدا انجام میدهند.
خداوند میفرماید: )وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ یَخْلُقُونَ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ(20) أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیَاء وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ( (21) سورة النحل.
[و بدانید آنچه را غیر از خدا یاد میکنند انها چیزی را خلق نمیکنند و خود نیز مخلوق هستند، اینها مرده و از زندگی بی بهره اند، و هیچ حس و شعور ندارند که در چه هنگام مبعوث میشوند].
یعنی آن اولیاء و صالحین مرده اند و زنده نیستند، و آنها از مردگان چیزی خواستند که در مقدور آنها نیست، بخلاف اینکه مرد صالح و نیکوکار زنده باشد، در اینحال جایز است که از او چیزی که میتواند خواست، مانند اینکه بگوئی: ای شیخ از خدا این و این را برای من بخواه، یا بگوید: ای فلانی به من کمک کن تا بدهیم را بپردازم، یا به من کمک کن تا این بار را بر سواریم حمل کنم، و مانند آنچه در استطاعت یاری اوست.
بعد از اینکه بطور خلاصه موجزی از حال اهل جاهلیت را بیان کردیم، اگر واقع مردم مسلمان را نگاه کنیم در خود این سؤال مطرح میشود که: چه فرقی بین آن نادانان و جاهلان، و بین کسانیکه اولیاء و صالحین مردگان یا غایبها را نداء میکنند و در این زمان است وجود دارد؟
و در جواب میگوییم: هیچ فرقی بین این دو گروه وجود ندارد، آنهم از چند نکته:
1 ـ آنها اعتقاد دارند که از ملک خدا هیچ چیز ندارند، و همچنین اهل این عصر به نزد قبرهای اولیاء و صالحین رفته همین اعتقاد را دارند، در حسین بن علی رضی الله عنهما، و عبدالقادر الجیلانی، و السید البدوی رحمهم الله و غیر از اینها که از ملک خدا هیچ چیز ندارند .
2 ـ اهل جاهلیت این اعتقاد داشتند که صالحین مرده نزد خدا جاه و منزلت دارند، پس نیازهای آنـها را بسوی خدا میرساندند، و معتقدند که آنان را بخدا نزدیک میکنند، با این حال خداوند آنان را کافر دانسته است، چنانکه آنـها میگفتند: )هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ((18) سورة یونس [اینها میانجی های ما در نزد خدایند].
وگفتند: )مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی((3) سورة الزمر.
[ما این (بتها) را نمیپرستیم مگر برای اینکه ما را بدرگاه خدا مقرب گردانند].
واینچنین است حال کسانیکه امروزه به قبرستانها میروند آنها نیز همین اعتقادات را در مورد اولیاء دارند.
در واقع دعا عبادت است، چنانکه خداوند تبارک و تعالی دعا را عبادت نامیده فرمودند: )وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتـَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ((60) سورة غافر.
[پروردگار شما میگوید: مرا بخوانید تا بپذیرم. کسانی که خود را بزرگتر از آن میدانند که مرا بخوانند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت].
خداوند دعا را به عبادت تفسیر نمودند، بلکه بطور صریح و واضح در حدیثی که امام احمد وأبوداود وترمذی ونسائی وابن ماجه وابن أبی حاتم وابن جریر وابن حبان وحاکم از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت کرده اند که فرمودند: ((إنَّ الدعاء هو العبادة)). دعا همان عبادت است.
و امام أحمد از حدیث ابو هریره رضی الله عنه روایت میکند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: ((من لم یدع الله عز وجل یغضب علیه)).
کسیکه خدا را نخواند، خدا بر او خشم و غضب میگیرد.
صحابه رضی الله عنهم از این حدیث چنان فهمیدند که هر کس غیر
آیا توسل به پیامبر یا فرزندانش جائز است؟ اهل تشیع میگویند ما آنها را فقط واسطه قرار میدهیم ولی خواسته هایمان را از خدا میطلبیم، و میگویند از آنجاییکه ما در برابر خداوند شرمساریم ما امامان را واسطه قرار میدهیم تا خدا ما را کمک کند.
الحمدلله،
شفاعت بر دو نوع تقسیم میشود:
اول شفاعت مشروع (جایز):
آنهم مخصـوص اهل اخلاص است و فقط از خداوند طلب میشود، و از هیچ کس خواسته نمیشود مگر خداوند، زیرا هیچ کس شفاعت نمیکند مگر با اجازه خدا، و رضا و خشنودی او تبارک وتعالی، و اینکه از کسی که در باره او شفاعت میشود راضی باشد، پس اگر برای کسی که در باره او شفاعت میشود، موحد و یکتاپرست باشد، شفاعت، شفاعت کنان بإذن الله برایش نفع میرساند، حال چه آن شفاعت کننده از پیامبران و یا انبیاء و یا صدیقین و یا اولیاء و یا از صالحین باشد.
دوم شفاعت منفی (غیر جایز):
آنهم شفاعتی است که از غیر خدا خواسته میشود، مانند کسی که از مردگان، یا غایب، یا جن شفاعت بخواهد، زیرا از کسی که قدرت و استطاعت آنرا ندارد خواسته میشود، و در قرآن آمده که مرده نمیشنود، و غایب از غیب خبر ندارد، و همچنین اولیاء الله و صالحین مردگان نمیدانند آیا کسی نزد قبرشان آمده و از آنها مدد خواسته یا از آنها طلب شفاعت کرده، و مانند اینها یا خیر.
پس از اینجا معلوم میشود که برای کافر و مشرک شفاعت نمیشود، و از جمله آنها کسانی هستند که غیر از خدا را میطلبند، ویا ذبح و نذر را برای غیر از خدا انجام میدهند.
خداوند میفرماید: )وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ یَخْلُقُونَ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ(20) أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیَاء وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ( (21) سورة النحل.
[و بدانید آنچه را غیر از خدا یاد میکنند انها چیزی را خلق نمیکنند و خود نیز مخلوق هستند، اینها مرده و از زندگی بی بهره اند، و هیچ حس و شعور ندارند که در چه هنگام مبعوث میشوند].
یعنی آن اولیاء و صالحین مرده اند و زنده نیستند، و آنها از مردگان چیزی خواستند که در مقدور آنها نیست، بخلاف اینکه مرد صالح و نیکوکار زنده باشد، در اینحال جایز است که از او چیزی که میتواند خواست، مانند اینکه بگوئی: ای شیخ از خدا این و این را برای من بخواه، یا بگوید: ای فلانی به من کمک کن تا بدهیم را بپردازم، یا به من کمک کن تا این بار را بر سواریم حمل کنم، و مانند آنچه در استطاعت یاری اوست.
بعد از اینکه بطور خلاصه موجزی از حال اهل جاهلیت را بیان کردیم، اگر واقع مردم مسلمان را نگاه کنیم در خود این سؤال مطرح میشود که: چه فرقی بین آن نادانان و جاهلان، و بین کسانیکه اولیاء و صالحین مردگان یا غایبها را نداء میکنند و در این زمان است وجود دارد؟
و در جواب میگوییم: هیچ فرقی بین این دو گروه وجود ندارد، آنهم از چند نکته:
1 ـ آنها اعتقاد دارند که از ملک خدا هیچ چیز ندارند، و همچنین اهل این عصر به نزد قبرهای اولیاء و صالحین رفته همین اعتقاد را دارند، در حسین بن علی رضی الله عنهما، و عبدالقادر الجیلانی، و السید البدوی رحمهم الله و غیر از اینها که از ملک خدا هیچ چیز ندارند .
2 ـ اهل جاهلیت این اعتقاد داشتند که صالحین مرده نزد خدا جاه و منزلت دارند، پس نیازهای آنـها را بسوی خدا میرساندند، و معتقدند که آنان را بخدا نزدیک میکنند، با این حال خداوند آنان را کافر دانسته است، چنانکه آنـها میگفتند: )هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ((18) سورة یونس [اینها میانجی های ما در نزد خدایند].
وگفتند: )مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی((3) سورة الزمر.
[ما این (بتها) را نمیپرستیم مگر برای اینکه ما را بدرگاه خدا مقرب گردانند].
واینچنین است حال کسانیکه امروزه به قبرستانها میروند آنها نیز همین اعتقادات را در مورد اولیاء دارند.
در واقع دعا عبادت است، چنانکه خداوند تبارک و تعالی دعا را عبادت نامیده فرمودند: )وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتـَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ((60) سورة غافر.
[پروردگار شما میگوید: مرا بخوانید تا بپذیرم. کسانی که خود را بزرگتر از آن میدانند که مرا بخوانند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت].
خداوند دعا را به عبادت تفسیر نمودند، بلکه بطور صریح و واضح در حدیثی که امام احمد وأبوداود وترمذی ونسائی وابن ماجه وابن أبی حاتم وابن جریر وابن حبان وحاکم از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت کرده اند که فرمودند: ((إنَّ الدعاء هو العبادة)). دعا همان عبادت است.
و امام أحمد از حدیث ابو هریره رضی الله عنه روایت میکند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: ((من لم یدع الله عز وجل یغضب علیه)).
کسیکه خدا را نخواند، خدا بر او خشم و غضب میگیرد.
صحابه رضی الله عنهم از این حدیث چنان فهمیدند که هر کس غیر