🔸اوّلا: طبرى كه ناقل اين روايت است، آن را از نظر سند مخدوش مىداند؛
🔸 ثانيا: اين حديث با رواياتى كه بيانگر علم كامل برخى از اصحاب (مانند امام على عليه السلام) به قرآن كريم است، تعارض دارد؛
🔸 ثالثا: بر فرض صحت سند، منظور اين است كه هر بار جبرئيل آياتى را مىآورد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن را به مردم تعليم مىداد، و چون نزول قرآن تدريجى بوده است، آيات نيز قسمت به قسمت نازل مىشد و آن حضرت براى مردم تفسير مىكرد؛
🔹 تمام قرآن به تفسير نياز ندارد؛ زيرا- همان طور كه بيان شد- قرآن به زبان عربى و در محيط عرب زبان نازل شده تا مردم به سادگى بتوانند آن را بفهمند؛ خداوند مىفرمايد: وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ؛ «1» ما قرآن را براى تذكر و پند آسان ساختيم؛
🔹 برخى مطالب قرآن با مراجعه به لغت و ادبيات قابل درك است و اديبان و لغت شناسان به خوبى آن را تبيين مىكنند؛
🔹 تعداد روايات تفسيرى كه سيوطى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نقل نموده، به ظاهر حدود دويست و پنجاه حديث است؛ اما به يقين به اين مقدار منحصر نمىشود؛ زيرا از يك طرف سيره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و احاديث آن حضرت در اصول و فروع كه مطابق با قرآن است، به اين مقدار اضافه شده و از طرف ديگر با گشودن مدينه علم و وراثت علوم خود به جانشينانش، مكتب بسيار گستردهاى را بنا نهاده كه تمام نيازمنديهاى مردم را برآورده و هيچ ابهامى را براى كتاب آسمانى باقى نگذاشته است.
✅ پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله براى جاودانه كردن دين اسلام و تعيين مرجعيت فكرى پس از خود، على عليه السلام و فرزندانش را براى وراثت علوم الاهى، از جمله تفسير قرآن كريم آماده كرد. امام على عليه السلام يافتههاى تفسيرى خود را به طور كامل از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آموخت و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ضمن دعا براى او درخواست نمود كه اين علوم را به فرزندانش نيز بياموزد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
يا على! اكتب ما املى عليك، قلت يا رسول اللّه اتخاف علىّ النسيان؟ قال: لا، و قد دعوت اللّه ان يجعلك حافظا و لكن لشركائك الائمة من ولدك؛ اى على! بنويس آنچه را بر تو املا مىكنم. على عليه السلام گويد: به رسول خدا گفتم: آيا مىترسى من فراموش كنم؟ حضرت فرمود: خير! و من از خداوند درخواست نمودهام كه تو را حافظ قرار دهد؛ اما براى امامان پس از تو كه از فرزندانت هستند، نگرانم.
✅ در روايتى امام حسن بن على عليه السلام مىفرمايد:
انّ العلم فينا و نحن اهله و هو عندنا مجموع كله بحذافيره و انّه لا يحدث شى الى يوم القيامه حتى ارش الخدش الّا و هو عندنا مكتوب باملاء رسول اللّه و خط علىّ بيده؛ تمام علوم در ميان ما است و ما اهل و شايسته آن هستيم و همه آن با تمام ويژگيها نزد ما است و تا روز قيامت هرچه اتفاق افتد- حتى ارش و ديه خراشى كه به پوست بدن وارد شود- همه با خط على عليه السلام و املاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نزد ما مكتوب است.
💠 در نتيجه مىتوان گفت هرچه امام على عليه السلام فرموده، از پيامبر است. همچنين سخنان ساير ائمه اطهار عليهم السلام و روايات تفسيرى كه از آنان به دست ما رسيده، قابل انتساب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىباشد كه مىتواند مجموع بسيار حجيمى از تفسير تمام يا بيشتر قرآن را پوشش دهد. به تعبير ديگر- بنا به آنچه گذشت- آن حضرت داراى دو درس تفسيرى بودند كه حجم روايات تفسيرى را براساس آن دو مىتوان ارزيابى كرد:
✅ مدرسه تفسيرى عام: حجم اين مدرسه بنا به نقل برخى (مانند سيوطى) محدود است و با مشكلات فراوانى كه از نظر سند يا متن مشاهده مىشود، حدود دويست و پنجاه روايت يا مقدارى بيشتر يا كمتر را تشكيل مىدهد؛
✅ مدرسه تفسيرى خاص: امام على عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام در جايگاه يك مرجع فكرى در اين مدرسه درس گرفتهاند تا مردم پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در همه امور به آنان مراجعه كنند- همان طور كه از روايات گذشته استفاده مىشد- در اين مدرسه، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بيشتر يا تمام قرآن را تفسير كرده؛ اما نه براى تمام صحابه يا مردم. روايات زيادى كه از علم فراوان امام على عليه السلام حكايت مىكند، بر اين مطلب دلالت مىنمايد؛ چرا كه على عليه السلام شاگرد و درس خوانده در مكتب آن حضرت بوده و نخستين كسى است كه با دستور پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله پس از رحلت وى مصحفى را جمع آورى كرده كه همراه با ناسخ و منسوخ، شأن نزول، عام و خاص و ... مىباشد.
♦️ ابن نديم گويد: نخستين مصحفى كه گرد آورى شد، مصحف على عليه السلام بود و اين مصحف نزد آل جعفر بود. سپس مىگويد: مصحفى را ديدم نزد ابويعلى حمزه حسنى كه با خط على بود و چند صفحه از آن افتاده بود و فرزندان حسن بن على آن را به ميراث گرفته بودند.
🔸 ثانيا: اين حديث با رواياتى كه بيانگر علم كامل برخى از اصحاب (مانند امام على عليه السلام) به قرآن كريم است، تعارض دارد؛
🔸 ثالثا: بر فرض صحت سند، منظور اين است كه هر بار جبرئيل آياتى را مىآورد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن را به مردم تعليم مىداد، و چون نزول قرآن تدريجى بوده است، آيات نيز قسمت به قسمت نازل مىشد و آن حضرت براى مردم تفسير مىكرد؛
🔹 تمام قرآن به تفسير نياز ندارد؛ زيرا- همان طور كه بيان شد- قرآن به زبان عربى و در محيط عرب زبان نازل شده تا مردم به سادگى بتوانند آن را بفهمند؛ خداوند مىفرمايد: وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ؛ «1» ما قرآن را براى تذكر و پند آسان ساختيم؛
🔹 برخى مطالب قرآن با مراجعه به لغت و ادبيات قابل درك است و اديبان و لغت شناسان به خوبى آن را تبيين مىكنند؛
🔹 تعداد روايات تفسيرى كه سيوطى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نقل نموده، به ظاهر حدود دويست و پنجاه حديث است؛ اما به يقين به اين مقدار منحصر نمىشود؛ زيرا از يك طرف سيره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و احاديث آن حضرت در اصول و فروع كه مطابق با قرآن است، به اين مقدار اضافه شده و از طرف ديگر با گشودن مدينه علم و وراثت علوم خود به جانشينانش، مكتب بسيار گستردهاى را بنا نهاده كه تمام نيازمنديهاى مردم را برآورده و هيچ ابهامى را براى كتاب آسمانى باقى نگذاشته است.
✅ پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله براى جاودانه كردن دين اسلام و تعيين مرجعيت فكرى پس از خود، على عليه السلام و فرزندانش را براى وراثت علوم الاهى، از جمله تفسير قرآن كريم آماده كرد. امام على عليه السلام يافتههاى تفسيرى خود را به طور كامل از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آموخت و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ضمن دعا براى او درخواست نمود كه اين علوم را به فرزندانش نيز بياموزد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
يا على! اكتب ما املى عليك، قلت يا رسول اللّه اتخاف علىّ النسيان؟ قال: لا، و قد دعوت اللّه ان يجعلك حافظا و لكن لشركائك الائمة من ولدك؛ اى على! بنويس آنچه را بر تو املا مىكنم. على عليه السلام گويد: به رسول خدا گفتم: آيا مىترسى من فراموش كنم؟ حضرت فرمود: خير! و من از خداوند درخواست نمودهام كه تو را حافظ قرار دهد؛ اما براى امامان پس از تو كه از فرزندانت هستند، نگرانم.
✅ در روايتى امام حسن بن على عليه السلام مىفرمايد:
انّ العلم فينا و نحن اهله و هو عندنا مجموع كله بحذافيره و انّه لا يحدث شى الى يوم القيامه حتى ارش الخدش الّا و هو عندنا مكتوب باملاء رسول اللّه و خط علىّ بيده؛ تمام علوم در ميان ما است و ما اهل و شايسته آن هستيم و همه آن با تمام ويژگيها نزد ما است و تا روز قيامت هرچه اتفاق افتد- حتى ارش و ديه خراشى كه به پوست بدن وارد شود- همه با خط على عليه السلام و املاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نزد ما مكتوب است.
💠 در نتيجه مىتوان گفت هرچه امام على عليه السلام فرموده، از پيامبر است. همچنين سخنان ساير ائمه اطهار عليهم السلام و روايات تفسيرى كه از آنان به دست ما رسيده، قابل انتساب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىباشد كه مىتواند مجموع بسيار حجيمى از تفسير تمام يا بيشتر قرآن را پوشش دهد. به تعبير ديگر- بنا به آنچه گذشت- آن حضرت داراى دو درس تفسيرى بودند كه حجم روايات تفسيرى را براساس آن دو مىتوان ارزيابى كرد:
✅ مدرسه تفسيرى عام: حجم اين مدرسه بنا به نقل برخى (مانند سيوطى) محدود است و با مشكلات فراوانى كه از نظر سند يا متن مشاهده مىشود، حدود دويست و پنجاه روايت يا مقدارى بيشتر يا كمتر را تشكيل مىدهد؛
✅ مدرسه تفسيرى خاص: امام على عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام در جايگاه يك مرجع فكرى در اين مدرسه درس گرفتهاند تا مردم پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در همه امور به آنان مراجعه كنند- همان طور كه از روايات گذشته استفاده مىشد- در اين مدرسه، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بيشتر يا تمام قرآن را تفسير كرده؛ اما نه براى تمام صحابه يا مردم. روايات زيادى كه از علم فراوان امام على عليه السلام حكايت مىكند، بر اين مطلب دلالت مىنمايد؛ چرا كه على عليه السلام شاگرد و درس خوانده در مكتب آن حضرت بوده و نخستين كسى است كه با دستور پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله پس از رحلت وى مصحفى را جمع آورى كرده كه همراه با ناسخ و منسوخ، شأن نزول، عام و خاص و ... مىباشد.
♦️ ابن نديم گويد: نخستين مصحفى كه گرد آورى شد، مصحف على عليه السلام بود و اين مصحف نزد آل جعفر بود. سپس مىگويد: مصحفى را ديدم نزد ابويعلى حمزه حسنى كه با خط على بود و چند صفحه از آن افتاده بود و فرزندان حسن بن على آن را به ميراث گرفته بودند.