چشم های هر کسی
داستان منحصر به خودش را دارد ...
مثلا چشم های تو متهم اند
به بلند پروازی رویاهایم
ربودن خواب از چشمانم
و معمایی حل نشده در روزهایم
که من هنوز نفس میکشم
غزل میخوانم
سپید مینویسم
و شب ها پی قصه ای میگردم
که با چشمان تو آغاز شود
برای یک سفر بدون برگشت به قلبت ...
من خودم را میان حروف اسمت
محبوس کرده ام
غصه میخورم
زجر میکشم
و لج میکنم با خودم
برای شروع لبخندی جدید ...
غزل بانوی من
هر چند چشم های هر کسی
داستان منحصر به خودش را دارد
اما داستان چشمان تو
به زنده بودن من ارتباط دارد ...
#امیر_صلح_میرزایی
@Amirsolhmirzaei@raddepa