Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#دوازدهم
👨‍🏫آمورش مجازی با Mr. Do

بررسی آزمون هماهنگ کشوری📝
دیماه ۹۸📆
بخش لغات🔡

@English_sadrschool


#Grammar
تفاوت میان سه فعل👇👇👇
1⃣wear,
2⃣put on و
3⃣dress

✅ اول از کلمه wear شروع می کنیم؛ wear به معنی ‘به تن داشتن’ است، نه پوشیدن.
اما put on و dress هر دو به معنی پوشیدن هستند. ولی یک فرق مهم بین این دو وجود دارد؛ 

✅مفعول فعل dress همیشه یک شخص است
✅و مفعول فعل put on همیشه یک چیز (کفش، پیراهن، شلوار، جوراب…) است

➡️I was wearing a suit at the airport
در فرودگاه یک کت و شلوار به تنم بود

⬅️Would you dress the children?
میشه لباس بچه ها رو براشون بپوشی

➡️I want to put on this shirt
من میخوام این پیراهن رو بپوشم

➡️I normally wear a shirt at work
من معمولا در محل کار یک پیراهن می پوشم

@English_sadrschool


Репост из: VISION CHANNEL
4_5967298566014633277.pdf
59.9Кб
آزمون از رایتینگ درس دوم پایه دوازدهم

طراح: سرکار خانم عظیما از تهران

#آزمون #درس_دوم #دوازدهم

#vision3 #exam

T.me/visionch

کانال تخصصی زبان دهم تا کنکور


Репост из: VISION CHANNEL
درس 3 دوازدهم.pptx
3.1Мб
پاورپوینت آموزشی درس سوم زبان دوازدهم

تهیه کننده: جناب آقای عاشوری از تهران


#پاورپوینت #درس_سوم #دوازدهم

#Vision3
T.me/visionch

کانال تخصصی زبان دهم تا کنکور


Репост из: Sadr. English
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🎥سخنرانی چارلی چاپلین در یکی از آخرین فیلمهایش... قسمت اول
✍همراه با زیرنویس فارسی🇮🇷

✅You are man = شما انسانید

@English_sadrschool


Репост из: Sadr. English
#Short_story
Fishing🎣

✅A man called home to his wife and said, "Honey I have been asked to go fishing up in Canada with my boss & several of his Friends.
We'll be gone for a week. This is a good opportunity for me to get that Promotion I've been wanting, so could you please pack enough clothes for a week and set out
my rod and fishing box, we're leaving from the office & I will swing by the house to pick my things up" "Oh! Please pack my new blue silk pajamas."
The wife thinks this sounds a bit fishy but being the good wife she is, did exactly what her husband asked.
The following Weekend he came home a little tired but otherwise looking good.
The wife welcomed him home and asked if he caught many fish?
He said, "Yes! Lots of Salmon, some Bluegill, and a few Swordfish. But why didn't you pack my new blue silk pajamas like I asked you to Do?"
You'll love the answer...
The wife replied, "I did. They're in your fishing box....."

#ترجمه
✅ماهیگیری 🎣
مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم"
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن
ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار.
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد..
هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟
مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"
جواب زن خیلی جالب بود...
زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.

@English_sadrschool


Репост из: Sadr. English
#Short_story
The Soldier

✅A story is told about a soldier who was finally coming home after having fought in Vietnam. He called his parents from San Francisco.
"Mom and Dad, I'm coming home, but I've a favor to ask. I have a friend I'd like to bring home with me."
"Sure," they replied, "we'd love to meet him."
"There's something you should know the son continued, "he was hurt pretty badly in the fighting. He stepped on a landmine and lost an arm and a leg. He has nowhere else to go, and I want him to come live with us."
"I'm sorry to hear that, son. Maybe we can help him find somewhere to live."
"No, Mom and Dad, I want him to live with us."
"Son," said the father, "you don't know what you're asking. Someone with such a handicap would be a terrible burden on us. We have our own lives to live, and we can't let something like this interfere with our lives. I think you should just come home and forget about this guy. He'll find a way to live on his own."
At that point, the son hung up the phone. The parents heard nothing more from him. A few days later, however, they received a call from the San Francisco police. Their son had died after falling from a building, they were told. The police believed it was suicide. The grief-stricken parents flew to San Francisco and were taken to the city morgue to identify the body of their son. They recognized him, but to their horror they also discovered something they didn't know, their son had only one arm and one leg.

The parents in this story are like many of us. We find it easy to love those who are good-looking or fun to have around, but we don't like people who inconvenience us or make us feel uncomfortable. We would rather stay away from people who aren't as healthy, beautiful, or smart as we are. Thankfully, there's someone who won't treat us that way. Someone who loves us with an unconditional love that welcomes us into the forever family, regardless of how messed up we are.

#ترجمه
سرباز

✅ داستان در مورد سربازیست که بعد از جنگیدن در ویتنام به خانه بر می گشت. قبل از مراجعه به خانه از سان فرانسیسکو با پدر و مادرش تماس گرفت

" بابا و مامان" دارم میام خونه، اما یه خواهشی دارم. دوستی دارم که می خوام بیارمش خونه.
پدر و مادر در جوابش گفتند: "حتما" ، خیلی دوست داریم ببینیمش.
پسر ادامه داد:"چیزی هست که شما باید بدونید. دوستم در جنگ شدیدا آسیب دیده. روی مین افتاده و یک پا و یک دستش رو از دست داده. جایی رو هم نداره که بره و می خوام بیاد و با ما زندگی کنه

"متاسفم که اینو می شنوم. می تونیم کمکش کنیم جایی برای زندگی کردن پیدا کنه
"نه، می خوام که با ما زندگی کنه

پدر گفت: "پسرم، تو نمی دونی چی داری می گی. فردی با این نوع معلولیت درد سر بزرگی برای ما می شه. ما داریم زندگی خودمون رو می کنیم و نمی تونیم اجازه بدیم چنین چیزی زندگیمون رو به هم بزنه. به نظر من تو بایستی بیای خونه و اون رو فراموش کنی. خودش یه راهی پیدا می کنه

در آن لحظه، پسر گوشی را گذاشت. پدر و مادرش خبری از او نداشتند تا اینکه چند روز بعد پلیس سان فرانسیسکو با آنها تماس گرفت. پسرشان به خاطر سقوط از ساختمانی مرده بود. به نظر پلیس علت مرگ خودکشی بوده. پدر و مادر اندوهگین، با هواپیما به سان فرانسیسکو رفتند و برای شناسایی جسد پسرشان به سردخانه شهر برده شدند. شناسایی اش کردند. اما شوکه شدند به این خاطر که از موضوعی مطلع شدند که چیزی در موردش نمی دانستند. پسرشان فقط یک دست و یک پا داشت

پدر و مادری که در این داستان بودند شبیه بعضی از ما هستند. برای ما دوست داشتن افراد زیبا و خوش مشرب آسان است. اما کسانی که باعث زحمت و دردسر ما می شوند را کنار می گذاریم. ترجیح می دهیم از افرادی که سالم، زیبا و خوش تیپ نیستند دوری کنیم. خوشبختانه، کسی هست که با ما اینطور رفتار نمی کند. بدون توجه به اینکه چه ناتوانی هایی داریم.

@English_sadrschool


💢Short Story
⭕️ No arms, no legs, no worries

🧚‍♂🔤🧚‍♀
@Englishagency


Репост из: English Agency
💢ادامه داستان بالا 👆👆

نیک دیگر خود را معلول نمی داند. ناتوانی چیزی است که شما را از امکان انجام کاری باز می دارد. و در زندگی نیک به نظر میرسد سخت است چیزی پیدا که اوتوان انجام آن را نداشته باشد. یكی از بزرگترین دستاوردهای او سازمان خیریه ای است كه او تأسیس كرد ، بنام زندگی بدون اندام که از طریق آن ، وی با سخنان انگیزشی روی صحنه ، علیه قلدری مبارزه می کند. بعد از گذشت سالها ، او الهام بخش میلیونها نفر در بیش از 57 کشور جهان بوده است تا با درک این که چقدر خوش بخت هستند خوشحالی را پیدا کنند.

👉 It's been a rocky road, but Nick now lives a life more joyful and more fulfilling than most non-disabled people. As Nick says, “No arms, no legs, no worries.”
راه سنگلاخی بوده است اما اکنون نیک زندگی شاد تر و بانشاط تری از اکثر افراد سالم دارد همان طور که نیک میگوید : نه دستی ، نه پایی ، و نه نگرانی

@Englishagency


Репост из: English Agency
🧚‍♂🔤🧚‍♀
@Englishagency
💢Short Story
⭕️ NO ARMS, NO LEGS, NO WORRIES

👉Thirty-six-year-old Nick Vujicic has hit a home run in the game of life. He’s happily married with four beautiful children. He’s a motivational speaker who travels the world, an international bestselling author, and an award-winning actor. He even finds time to paint, swim, skydive, surf, and play golf. Nick was also born with no arms and no legs.
مرد سی وشش ساله نیک ووییچیچ فرد موفقی در بازی زندگی است . او چهار فرزند از زندگی موفقش دارد. او یک سخنران انگیزشی است که به سراسر جهان سفر میکند یک نویسنده پرفروش بین المللی و یک بازیگر برنده چندین جایزه. با این حال اوهمیشه برای نقاشی ،شنا ، پرش از هواپیما، موج سواری و گلف بازی کردن وقط دارد. نیک بدون دست و پا متولد شده است.

👉The son of Serbian immigrants to Australia, Nick was born with a rare disorder that only seven people in the world have. He has two small, deformed feet, one of which he calls his ‘chicken drumstick’ for the way it looks. The toes on that foot were surgically separated, allowing him to use them as fingers to grab things.
پسر مهاجران صربستانی به استرالیا ، نیک با یک اختلال نادر که فقط هفت نفر در جهان دارند متولد شد. او پاهای کوچک و تغییر شکل یافته دارد که خودش یکی از آنها را به دلیل شکل آن ران مرغ نامیده است .انگشتان روی آن پا با جراحی از هم جدا شده اند و به او اجازه می دهند از آنها به عنوان انگشت برای گرفتن چیزها استفاده کند.

👉Needless to say, life growing up in Melbourne was no walk in the park for Nick. Not only were the physical challenges enormous, but he also struggled mentally and emotionally. As Nick explains, “When I was eight years old, I sort of summed up my life and thought, I’m never going to get married. I’m not going to have a job. I’m not going to have a life of purpose.” Bullied at school, he once tried to commit suicide at the age of 10.
نیاز به گفتن نیست که زندگی در ملبورن برای نیک مانند قدم زدن در پارک نبود . نه تنها چالشهای جسمی بسیار زیاد بود ، بلکه او از نظر ذهنی و عاطفی نیز به مبارزه پرداخت. نیک میگویید : زمانی که هشت ساله بودم به این جمع بندی رسیده بودم که من هرگز ازدواج نخواهم کرد هرگزشغلی نخواهم داشت ، من قصد ندارم زندگی هدفمندی داشته باشم .او که در مدرسه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود ، یک بار در سن 10 سالگی سعی کرد خودکشی کند.

👉 But at some point, Nick realized that feeling sorry for himself wasn’t the solution. “When you concentrate on the things you wish you had or the things you wish you didn’t have, you forget what you do have. When that clicked, it was like a light bulb just flashed in my brain. I was like, hey, now I see life as an opportunity.” Once he realized how grateful he was for what he had, nothing could stop Nick from achieving his dreams.
اما نیک این مسئله را میدانست که دلسوزی و تاسف خوردن برای خودش کارساز نیست. وقتی روی چیزهایی که آرزو دارید می داشتید یا چیزهایی که می گویید ای کاش آنها را نداشتید آنچه دارید را فراموش می کنید. در آن زمان مثل این بود که چراغی درون ذهن من روشن شد من علاقه داشتم اکنون زندگی را مانند یک فرصت می دیدم. وقتی فهمید که چقدربرای آنچه که دارد سپاسگزار است ، هیچ چیز نمی توانست نیک را از رسیدن به رویاهای خود باز دارد.

👉Nick no longer sees himself as a disabled person. Disability is something stopping you from being able to do something. And in Nick’s life, it seems that there is hardly anything he hasn’t been able to do. One of his greatest achievements is the non-profit organization he founded, called Life Without Limbs. Through it, he campaigns against bullying by giving motivational talks on stage. Over the years, he’s inspired millions of people in over 57 countries to find happiness by realizing how fortunate they are.
@Englishagency


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
💢Vocabulary
⭕️ The differences between "To match & To fit & To suit"

🧚‍♂🔤🧚‍♀
@reading_ comorehension


🔆Pharmacy vs. Drugstore🔆

معادل داروخانه در انگلیسی هم pharmacy است و هم drugstore.

ولی این دو با هم تا حدی فرق دارند.

🔅کلمه‌ی pharmacy به داروخانه‌ی گفته می‌شود که تقریباً فقط داروهای نسخه‌ای (prescription drugs) عرضه می‌کند.
با این تعریف، می‌توان گفت داروخانه‌های نسبتاً کوچکی که در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی می‌بینید عمدتاً pharmacy هستند.

🔅در مقابل، drugstore که در انگلیسیِ آمریکایی کاربرد دارد داروخانه‌ای است که معمولاً بزرگ‌تر از pharmacy است و علاوه بر اینکه خدمات pharmacy را ارائه می‌کند کلی چیزهای دیگر هم می‌فروشد، از قبیل لوازم آرایشی و بهداشتی، اقلام کمک‌های اولیه، نوشیدنی‌های گازدار، نوشیدنی‌های الکلی و از این دست.

⚠️ بنابراین، می‌توان گفت pharmacy به‌نوعی زیرمجموعه‌ی drugstore است، هر چند ممکن است همیشه و لزوماً این‌گونه نباشد.

◽در انگلیسیِ بریتانیایی کلمه‌ی drugstore تقریباً کاربردی ندارد. به‌جای آن می‌گویند chemist یا chemist's.

باتشکر از همکار محترم سرکار خانم زهره نعمتی
#good_to_know
#general

@visioncoursebooks


🧚‍♂🔤🧚‍♀
@Englishagency
💢Point
The difference between "Garbage vs. Trash vs. Litter vs. Refuse"

👈دو کلمه‌ی "garbage و trash" را فرهنگ‌های انگلیسی به فارسی آشغال و زباله معنی می‌کنند و خیلی‌ها این دو را مترادف فرض می‌کنند، در صورتی که با هم فرق دارند هرچند ممکن است در مناطقی این دو را جا به جا هم به‌کار ببرند.

‼️کلمه‌ی "garbage" به معنی زباله‌ای است که منبع تولیدش آشپزخانه و حمام و دستشویی است، عمده‌ی مواد تشکیل‌دهنده‌اش ممکن است ارگانیک باشد، اگر بماند بوی بدی تولید می‌کند و اینکه تقریباً قابل بازیافت نیست؛ و همان است که کامیون زباله‌جمع‌کن "garbage truck" آنها را از سطل‌های آشغال "garbage can/ bin "جمع می‌کند و می‌برد. در خارجِ شهر و در مناطقِ خاصی" garbage dump" تپه‌ها یا تَل‌هایی از زباله "garbage heap" را ممکن است ببینید.

👈کلمه ی "trash" هر آشغالی است که منبع تولیدش آشپزخانه و حمام و دستشویی نیست، ارگانیک نیست، تولید بو نمی‌کند و ممکن است قابلیت بازیافت داشته باشد. بنابراین، شاخ و برگِ ریخته‌ی درختان، مبلمان فرسوده و دورریختنی، وسایل مکانیکی و برقی خراب و غیر قابل تعمیر، نخاله‌ی حاصل از تعمیرات ساختمانی و ... "trash" محسوب می‌شوند.
از این رو، زباله‌هایی که در ادارات و نهادها و سازمان‌ها و مدارس و ... تولید می‌شود هم عموماً "trash" است، جز اینکه ماهیت ارگانیک داشته باشند.

‼️ کلمه‌ی" garbage "عمدتاً در انگلیسیِ آمریکایی به‌کار می‌رود و در انگلیسیِ بریتانیایی عموماً rubbish را برای اشاره به این مفهوم به‌کار می‌برند.
تقریباً می‌شود گفت که" garbage" زباله‌ی تَر و "trash" زباله‌ی خشک است.

👈کلمه‌ی "litter" به معنی زباله‌هایی است که افراد در مکان‌های عمومی ریخته‌اند، از حاشیه‌ی خیابان‌ها و کوچه‌ها بگیرید تا جای جای پارک‌ها.
این کلمه‌ شکل جمع ندارد و اصلاً s به انتهای آن اضافه نمی‌شود.
افراد بی‌ملاحظه در مکان‌های عمومی "drop litter" می‌کنند و مثلاً شهری را که این شکل زباله در آن زیاد شده باشد می‌گوییم دچار "litter problem" شده است.

‼️این کلمه حالت فعلی هم دارد.

📒Don't litter! زباله نریز

👈کلمه‌ی "refuse" (رِفیووس) به معنی زباله در مفهوم اعم آن است، هر چیز دور ریخته‌شده، و در موقعیت‌های رسمی استفاده می‌شود.

📒اعتصاب موجب اختلال در جمع‌آوری زباله شده است.
📒The strike has disrupted refuse collection.

‼️ این کلمه شکل جمع ندارد. بنابراین اصلاً s به انتهای آن اضافه نکنید.

📒heaps of refuse تل هایی از زباله

👈دقت کنید که در فعل "refuse" (به معنی امتناع کردن و جواب رد دادن به) تکیه روی سیلاب دوم است - re'fuse - و "s" در آن صدای "ز" دارد، ولی در حالت اسمی، به مفهوم زباله، تکیه روی سیلاب اول - refuse' - است.

@Englishagency


Репост из: موسسه زبان کبیر
🌹اصطلاحات عاميانه و خيلي كاربردي


حرف دهنتو بفهم :😱
Watch your mouth
خجالت بکش :😥
shame on you
بزنم به تخته: 😁
Touch wood
بخشکی شانس: 😒
it is just my luck

برو کشکتو بساب :😠
go fly a kite
حقته-تا چشمت کور شه: 😲
Serves your right
خرخون: 🐛
Book worm
بزن تو رگ :😝
Dig in
بزن به چاک:👻
Beat it

این به اون در :😤
Tit for tat
به تو ربطی نداره: 😾
It is none of your business
سنگ رو یخ: 😰
I felt like a fool
برو به درک _ برو به جهنم: 👿
Go to hell
دست از سرم بردار :😔
get off my back
می خوای بخواه نمی خوای نخواه😒

like it or lump it
این خط این نشون 😐
mark my words
چون من میگم: 😤
because I say so
حلال زاده است: 😇
Speak of the evil

@englishinstitute


✅How heavy is it?
🗣صحبتهای زیبای یک استاد دانشگاه در مورد شیوه برخورد با مشکلات
همراه با ترجمه فارسی🇮🇷

@reading _ comprehension


🧚‍♂🔤🧚‍♀
@reading_comprehension
💢Grammar

👈1) قبل از کلمه "abroad" هرگز از حرف اضافه استفاده نمی گردد.

📒 He went abroad last year
📒 او سال گذشته به خارج رفت

📒My brother is abroad
📒 برادرم در خارج است

‼️2) بعد از "enjoy" هرگز از حرف اضافه استفاده نمی گردد

📒 I enjoy this class
📒 من از این کلاس لذت می برم

📒I enjoy teaching English
📒 من از تدریس زبان انگلیسی لذت می برم.

👈چنانچه بعد از "enjoy" از ضمیر انعکاسی استفاده گردد، معادل "have a good time" است

📒 I enjoyed myself at the celebration last night = I had a good time at the celebration last night
📒 دیشب در مهمانی به من خوش گذشت

‼️3) کلمه "rise" به معنی طلوع کردن،بالا آمدن، و بلند شدن است و فعلیست لازم یعنی نیاز به مفعول ندارد گذشته آن "rose" و اسم مفعول آن "risen" می باشد.

📒 The sun rises in the East
📒 خورشید در شرق طلوع می کند

📒 He rose to welcome me
📒 او از جای خود بلند شد که به من خوش آمد بگوید
📒 The river has risen ten inches because of the rain
📒 رودخانه به علت بارندگی ده اینچ بالا آمده است

@reading_comprehension


🧚‍♂🔤🧚‍♀
@reading_comprehension
💢Science

👉Fuel is anything that is burned to make heat or power. Fuel gives energy. Cars use gasoline for fuel. People need energy. People get energy from food. People need energy or everything they do. Some toys and games need energy to work. A battery stores energy. You can use batteries to make your toys and games work! Electricity has energy too. Many things get energy from electricity. You are now about to read more about electricity.

👈سوخت هر چیزی هست که برای تولید گرما یا نیرو سوزانده بشه. سوخت انرژی می ده. ماشین ها از بنزین به عنوان سوخت استفاده می کنند. مردم محتاج انرژی اند. مردم از غذاها انرژی مورد نیازشون رو به دست میارن. مردم به انرژی برای انجام هر آنچه انجام میدن نیاز دارن. بعضی اسباب بازی ها و بازی ها برای این که کار کنن به انرژی نیاز دارند. یه باتری انرژی ذخیره می کنه. شما می تونید از باتری ها برای این که اسباب بازی ها و بازی هاتون رو به کار کردن وا دارید، استفاده کنید! الکتریسیته هم انرژی داره. خیلی از چیزا از الکتریسیته انرژی می گیرند. حالا شما آماده خواندن مطالب بیشتری در مورد الکتریسیته هستید!
@reading_comprehension


🧚‍♂🔤🧚‍♀
@reading_comprehension
💢Short Story
✴️ little Red Riding Hood

👉Little Red Riding Hood lived in a wood with her mother. One day Little Red Riding Hood went to visit her granny. She had a nice cake in her basket.
On her way Little Red Riding Hood met a wolf. “Hello!” said the wolf. “Where are you going?”
I’m going to see my grandmother. She lives in a house behind those trees.”
The wolf ran to Granny’s house and ate Granny up. He got into Granny’s bed. A little later, Little Red Riding Hood reached the house. She looked at the wolf.

“Granny, what big eyes you have!
“All the better to see you with!” said the wolf.
Granny, what big ears you have!”
All the better to hear you with!said the wolf.
Granny, what a big nose you have!”
All the better to smell you with!” said the wolf.

“Granny, what big teeth you have!”
All the better to eat you with!” shouted the wolf. A woodcutter was in the wood. He heard a loud scream and ran to the house.
The woodcutter hit the wolf over the head. The wolf opened his mouth wide and shouted and Granny jumped out.
The wolf ran away and Little Red Riding Hood never saw the wolf again.

✴️ شنل قرمزی

👈شنل قرمزی به همراه مادرش در جنگلی زندگی می‌کرد. یک روز شنل قرمزی به دیدن مادربزرگش رفت. او یک کیک خیلی خوب در سبد داشت.
در راه گرگی را دید. گرگ گفت: سلام! کجا می‌روی؟
شنل قرمزی: به دیدن مادربزرگم می‌روم. خانه‌اش پشت آن درخت‌ها است.
گرگ به‌طرف خانه مادربزرگ دوید و او را خورد. بعد در رختخواب او خوابید. کمی بعد شنل قرمزی به آنجا رسید. او به گرگ نگاهی کرد.
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه چشم‌های بزرگی دارید!
گرگ: برای اینکه تو را بهتر ببینم!
شنل قرمزی: شما چه گوش‌های بزرگی دارید!
گرگ: برای اینکه صدای تو را بهتر بشنوم!
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه بینی بزرگی دارید!
گرگ: برای اینکه تو را بهتر بو کنم!
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه دندان‌های بزرگی دارید!
گرگ فریاد زد: برای اینکه تو را بهتر بخورم.
هیزم‌شکنی در جنگل بود. او صدای جیغ بلندی را شنید و به‌طرف خانه دوید.
هیزم‌شکن ضربه‌ای به سر گرگ زد. گرگ دهانش را باز کرد و داد زد و مادربزرگ بیرون پرید. گرگ فرار کرد و شنل قرمزی دیگر هیچ‌وقت او را ندید.

@reading_comprehension


🧚‍♂🔤🧚‍♀
@reading_comprehension
💢News
⭕️ اخبار انگلیسی با لهجه بریتیش

👈سلام دوستان. یه بخش دیگه از انگلیسی در یک دقیقه رو با لهجه بریتیش براتون آماده کردم که در مورد سگ ها هست. قبل از این که به متن مراجعه کنید، فرض کنید در آزمونی مثل آیلتس هستید و ممتحن از شما می خواد یه دقیقه در این مورد صحبت کنید یا چند خط تو رایتینگ بنویسید. خوبیه این پست ها اینه که به موضوعات مختلف می پردازه و برای آمادگی آزمون های زبان تمرین خوبین. تا حالا تعداد زیادی از این پست ها ارائه شده. امیدوارم پست امروز رو بپسندید

✴️ Dogs

There’s an old English saying that says, “A dog is a man’s best friend”. This is true for many people – men and women. Most people I know love dogs. They are pretty cool animals. They are intelligent and very helpful. Dogs are a real member of the family if you have one as a pet. I think dogs are very useful. They keep you company, they bark if a stranger comes near your house, and they fetch your slippers. Not all dogs are nice, though. Some are dangerous. I get sad when I read in the paper about children being attacked by a dog. Owners need to train them better. I also get sad when I read about abandoned dogs. People who want a dog as a pet should get an abandoned one.

📒 یه مطلب قدیمیه انگلیسی هست که میگه، "یه سگ بهترین دوست انسانه". این امر واسه خیلی از مردم- چه مردان و چه زنان - صادقه. خیلی از مردمی که من میشناسم سگ ها رو دوست دارند. سگ ها حیوانات خیلی باحالی هستند. اونا باهوش و خیلی مفیدند. اگه یکی از اونا رو به عنوان حیوون خونگی داشته باشید، مثل یه عضو واقعی خونواده هستند. فکر کنم سگ ها خیلی به دردبخور باشند. اونا پیشتون می مونند، اگه غریبه ای نزدیک خونتون بشه واق واق می کنند، و میرن و کفشای خونتون رو براتون میارن. با این حال، همه سگ ها خوب نیستند. بعضیا خطرناکند. وقتی تو روزنامه درباره بچه هایی که توسط یه سگ مورد حمله قرار می گیرند، می خونم، ناراحت می شم. صاحبان سگ ها باید اونا رو بهتر از این ها تربیت کنند و آموزش بدند. به علاوه وقتی هم درباره سگ های رها شده می خونم، ناراحت می شم. مردمی که سگی رو به عنوان حیوون خونگی می خوان، باید یکی از اون سگ های رها شده رو بگیرند.

@reading_comprehension


🧚‍♂🔤🧚‍♀
@reading_comprehension
💢Proverbs

📒📒📒
when there is a will ,there is a way.
خواستن توانستن است.
📒📒📒
No pain , No gain.
نابرده رنج گنج میسر نمی شود .
📒📒📒
God helps the sailor but he must row.
از تو حرکت از خدا برکت.
📒📒📒
He that seeks finds.
جوینده یابنده است.
📒📒📒
The darkness hour is just before the dawn.
در نامیدی بسی امید است.
📒📒📒
A good name is better than riches.
نام.نیک گر بماند ز ادمی ....
📒📒📒
An artist lives every where.
هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده.
📒📒📒
A word is enough to the wise.
عاقل را اشارتی کافیست.
📒📒📒
Never put off till tomorrow what you can do to day.
کار امروز را به فردا میفکن.
📒📒📒
Practice makes perfect.
کار نیکو کردن از پر کردن است
@reading_comprehension

Показано 20 последних публикаций.

61

подписчиков
Статистика канала