در مورد #کافه_فیزیک يازدهم:
(#یادداشت_شخصی)
« من مسيري را براي حركت مشخص ميكنم، تمام انگيزه ام رسيدن از نقطه شروع به نقطه پايان است و هنگام شروع اين مسير تصميم ميگيرم حتما به پايان برسم؛ با شروع حركت، به موجوداتي موذي و ناشناخته برميخورم كه مرا آزار ميدهند، تك تكشان آنقدرها قوي نيستند اما از هر طرف وارد ميشوند، ضربه اي به من ميزنند و ادامه مسير را بسيار سخت ميكنند 😨، اما هرطور شده بايد به نقطه انتها برسم.
من ذره ١ را تعريف ميكنم، سرعت متوسطي در يك جهت براي او در نظر ميگيرم، و ١٠٠٠ ذره كوچكتر با جرم ١/ده هزارم ذره اوليه كه هر يك در جهت رندوم در شعاع ١٠٠ برابر شعاع ذره١ تعريف ميكنم! با برخورد ذره ١ به آنها، هريك اندكي از تكانه آن ميكاهند.
من در يك شب سرد زمستاني، بايد به بالاي تپه اي برسم و اين تنها راهم براي زنده ماندن است، بوران و ذرات ريز برف كه به صورتم ميخورد آنقدر مرا ضعيف ميكند كه هر قدم را سخت تر از قدمي بعدي برميدارم...
من الكتروني در يك سيم هستم كه در سر راهم مقاومتي حس ميكنم و مقداري از انرژي ام صرف گرم شدن سيم ميشود.
من مسيري را براي زندگي ام در نظر گرفته ام، سرزنش ديگران و هر حرف مخالفي انگيزه ام را براي ادامه سست ميكند؛ اما هرطور شده به هدفم ميرسم و به آنها ثابت ميكنم كه هستم!
آيا ما در يك شبيه سازي كامپيوتري زندگي ميكنيم؟
@farzin23i
ادامه دارد...»
با کافه فیزیک همراه باشید و به جمع ما بپیوندید ☕️😊
@sbu_physicscafe
(#یادداشت_شخصی)
« من مسيري را براي حركت مشخص ميكنم، تمام انگيزه ام رسيدن از نقطه شروع به نقطه پايان است و هنگام شروع اين مسير تصميم ميگيرم حتما به پايان برسم؛ با شروع حركت، به موجوداتي موذي و ناشناخته برميخورم كه مرا آزار ميدهند، تك تكشان آنقدرها قوي نيستند اما از هر طرف وارد ميشوند، ضربه اي به من ميزنند و ادامه مسير را بسيار سخت ميكنند 😨، اما هرطور شده بايد به نقطه انتها برسم.
من ذره ١ را تعريف ميكنم، سرعت متوسطي در يك جهت براي او در نظر ميگيرم، و ١٠٠٠ ذره كوچكتر با جرم ١/ده هزارم ذره اوليه كه هر يك در جهت رندوم در شعاع ١٠٠ برابر شعاع ذره١ تعريف ميكنم! با برخورد ذره ١ به آنها، هريك اندكي از تكانه آن ميكاهند.
من در يك شب سرد زمستاني، بايد به بالاي تپه اي برسم و اين تنها راهم براي زنده ماندن است، بوران و ذرات ريز برف كه به صورتم ميخورد آنقدر مرا ضعيف ميكند كه هر قدم را سخت تر از قدمي بعدي برميدارم...
من الكتروني در يك سيم هستم كه در سر راهم مقاومتي حس ميكنم و مقداري از انرژي ام صرف گرم شدن سيم ميشود.
من مسيري را براي زندگي ام در نظر گرفته ام، سرزنش ديگران و هر حرف مخالفي انگيزه ام را براي ادامه سست ميكند؛ اما هرطور شده به هدفم ميرسم و به آنها ثابت ميكنم كه هستم!
آيا ما در يك شبيه سازي كامپيوتري زندگي ميكنيم؟
@farzin23i
ادامه دارد...»
با کافه فیزیک همراه باشید و به جمع ما بپیوندید ☕️😊
@sbu_physicscafe