#شما_فرستاديد 🍃
،
سلام شیما
همین الان ک این متنو دارم مینویسم نفسم از درد و عذابی ک توش قرار دارم بالا نمیاد
من بر عکس همه بچهایی ک میگن انگیزه نداریم
اراده نداریم
هم انگیزه داشتم هم اراده داشتم
هم دهمو هم یازدهمو با معدل۱۹/۸۰ اومدم بالا
درد من خانوادمه
خانواده ای پدرو مادر توش عاشق هم بودنو عاشقانه زندگی میکردن
اما چن ساله پدرم ورشکست شدو مشکلاتمون شروع شد
سال دوازدهم شاهد تک تک ماجرا و درداشون بودم
پدری ک از مشکلات تموم موهای مشکیش شد سفید و مادری ک از رنجو عذابی ک کشیده داره کمرشو ازدست میده دگ نمیتونم خمو راست بشه
تموم مهره هاش درد میکنه
و من...
دختری ک شاهد درد کشیدنای باباممو لحظه ب لحظه حال بد مادرمو دارم میبینم
این شد ک معد ترم اول دوزادهمم شد ۱۷
من در کنار اینا درد جفتشونم دارم میکشم...
و الان..
انقدر درد و دوری افتاده بینشون ک مادرم تصمیم داره ی مدت باهاش زندگی نکنه...
و خواهری کوچولوم ک هیچی نمیدونه و هم ببره
درکنار اینا امسال سال کنکورمه
و دگ روحم نمیکشه..
با وجود تموم گریه هام
دردایی ک میکشم
غصه هایی ک میبینم
میخوام خودم زندگیمونو از اول بسازم
میخوام ریششو خودم دوباره بکنم تو خاکه زندگی
تا همین امروز من روزی ۱۰ ساعتو میخوندم اما همین الان
با شنیدن حرفاشون
فهمیدم تنها امید این زندگی منم...
هرچقدرم دارم عذاب میکشم
هرچقدرم همرا پدرو مادرم کمر منم داره خم میشه
اما من تنها کسیم ک میتونه از اول همه چیو بسازه
پس این دردارو تو قلبم ب قدرت تبدیل میکنم... الان تو این لحظه ن فقط بخاطر کنکور بخاطر زندگی خودمم نباید جا بزنم...
ب وقت ۲۰ خرداد
دلنوشته ای از دخترک غم دیده اما شکست ناپذیر🦋
@sh8yma
،
سلام شیما
همین الان ک این متنو دارم مینویسم نفسم از درد و عذابی ک توش قرار دارم بالا نمیاد
من بر عکس همه بچهایی ک میگن انگیزه نداریم
اراده نداریم
هم انگیزه داشتم هم اراده داشتم
هم دهمو هم یازدهمو با معدل۱۹/۸۰ اومدم بالا
درد من خانوادمه
خانواده ای پدرو مادر توش عاشق هم بودنو عاشقانه زندگی میکردن
اما چن ساله پدرم ورشکست شدو مشکلاتمون شروع شد
سال دوازدهم شاهد تک تک ماجرا و درداشون بودم
پدری ک از مشکلات تموم موهای مشکیش شد سفید و مادری ک از رنجو عذابی ک کشیده داره کمرشو ازدست میده دگ نمیتونم خمو راست بشه
تموم مهره هاش درد میکنه
و من...
دختری ک شاهد درد کشیدنای باباممو لحظه ب لحظه حال بد مادرمو دارم میبینم
این شد ک معد ترم اول دوزادهمم شد ۱۷
من در کنار اینا درد جفتشونم دارم میکشم...
و الان..
انقدر درد و دوری افتاده بینشون ک مادرم تصمیم داره ی مدت باهاش زندگی نکنه...
و خواهری کوچولوم ک هیچی نمیدونه و هم ببره
درکنار اینا امسال سال کنکورمه
و دگ روحم نمیکشه..
با وجود تموم گریه هام
دردایی ک میکشم
غصه هایی ک میبینم
میخوام خودم زندگیمونو از اول بسازم
میخوام ریششو خودم دوباره بکنم تو خاکه زندگی
تا همین امروز من روزی ۱۰ ساعتو میخوندم اما همین الان
با شنیدن حرفاشون
فهمیدم تنها امید این زندگی منم...
هرچقدرم دارم عذاب میکشم
هرچقدرم همرا پدرو مادرم کمر منم داره خم میشه
اما من تنها کسیم ک میتونه از اول همه چیو بسازه
پس این دردارو تو قلبم ب قدرت تبدیل میکنم... الان تو این لحظه ن فقط بخاطر کنکور بخاطر زندگی خودمم نباید جا بزنم...
ب وقت ۲۰ خرداد
دلنوشته ای از دخترک غم دیده اما شکست ناپذیر🦋
@sh8yma