شبانه نویس


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


شب های بی خوابی را اگر نوشته ای نوشتیم در اینجا بایگانی می کنم و آنهایی که خانواده ودوستان نزدیک من اند می توانند بخوانند،این کانال برای مخاطبین زیاد طراحی نشده ،اینجا سرزمین سکوت کردن و گذشتن است

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


ای رفته زِ دل
رفته زِ بَر
رفته زِ خاطر
بر من منگر تاب نگاه
تو ندارم


#سیمین‌بهبهانی


سن و سالی نداشتیم که عشق مصدق از درون منفجرمون می کرد، کتاب می خونیدم،گفت و گو می کردیم ، او قدبلند و خوش تیپ بود سبیل پرپشتی هم می گذاشت،
من اما توی ته ریش باقی موندم،عضو یک کانون ادبی شدیم که سر یه انتخابات جمع و جورش کردند ، بعد از اون دور شدیم ، او مصدق را از درون رها نکرد اما سبیل ها را زد و به ته ریش روی آورد .
من همان ته ریش را هم زدم و سه تیغ شدم
او اکنون فرماندار یکی از شهرهای مهم کشور است و
هنوز کتاب می خواند
#ته_ریش


پست موقت:
نود شروع شد ،
اهل دل می دانند چه می گویم ،
عادل فردوسی پور برای ما پایاپای اپرا وینفری برای اونهاست


وزارت آموزش و پرورش به وزارت تربیت عمومی و تربیت رسمی تغییر نام خواهد داد ..
احتمالا در مرحله بعدی نام وزارت راه و شهرسازی نیز به وزارت طرق و شوارع باز خواهد گشت


به سانِ رود که
در نشیب دره،سر به سنگ می‌زند
««رونده باش»»
امیدِ هیچ معجزی ز مرده نیست
««زنده باش»»

#سايه


خواهش می کنم بخونید ارزشش رو داره
http://asriran.com/fa/news/584324




عجیب و شگفت زده ام از بوجود آورندگان وقایع اخیر که طلبکار شده اند
#خواستم_برم_بستنی_بخرم


اتفاق خودبخود نمی افتد دلیل می خواهد ، کنترل جامعه دانش جامعه شناسی می خواهد،بینش می خواهد ، نگاه جامع و فراپوپولیستی می خواهد ،
عزیزی از خانواده ی ما آموزگار است ، امسال وارد مدرسه ی جدیدی شد ، یک هفته از مدرسه ها که گذشت ، دانش اموزان آهسته گفتند ،
اجازه شما ما را کتک نمی زنید؟
با کتک می شود جامعه را خاموشاند ، حرفها رو فرو خورد ، سکوت کرد اما نمی شود برای همیشه نمی شود ، نه که در ایران ، هیچ جا نمی شود
همیشه به دوستانم‌می گویم هرچه باشیم ، هرچه هستیم ، ایران را دوست بداریم ، انضباط ایران را دوست بداریم ، آرامش ایران را دوست بداریم ، پیشرفت ایران را دوست بداریم و
مردم ایران را دوست بداریم مردم ایران یعنی با هر رنگ و نژاد و مذهب و عقیده ای
#خواستم_برم_بستنی_بخرم


توییتر مدام وسوسه می کنه ول کن تلگرامو ، نمی دونم شاید برای همیشه از اینجا رفتم
#آه_از_دل_گرفته


از اون وری ها غول نسازیم ، از این وری ها دیو
فکرش را بکنیم ته تهش می شود همدیگر را دوست داشت .
می شود زنی با سپر و باتوم عاشق مردی با مشت گره کرده شود .
می شود زنی با شال سبز عاشق مردی با پوتین و کلاه باشد .
می شود همدیگر را دوست بداریم اگر بگذارند
#خواستم_برم_بستنی_بخرم


نه اینکه اگر در اوج هستید خیره سر شوید
نه اینکه اگر در خاک نشسته اید
نا امید باشید
این چرخ فلک می چرخد و می چرخد و می چرخد
بالا و پایینش برای همیشه نیست


‏ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیده‌ای

گر برده‌ایم انگور تو تو برده‌ای انبان ما

#مولانا


بهترین سفارشی که برای افراد سیاسی دارم این است :
اگر سرخورده شدین اگر نا امید شدین اگر بی حوصله اید ویژه ترین دوا برای دردتان شعر عاشقانه است
بخوانید ، بنویسید ، زمزمه کنید
مخدر از این قوی تر برای ذهن ساخته نشده
#خواستم_برم_بستنی_بخرم


می‌دانست آن‌ها که واقعاً عشق می‌ورزند، در سکوت عشق می‌ورزند، با کردارشان و نه با گفتار

از کتاب سایه باد
کارلوس لوئیس سافون



زخم های ۸۸ خیلی عمیق بودند ،آنقدر عمیق که هنوز بهبود پیدا نکرده اند،این روزها اما زمامداران با تجربه تر شده اند ،پلیس با تجربه تر شده است ،تلوزیون همان رو سیاه همیشگی تاریخ ایران هم کمی بهتر عمل می کند
رجز خوانی ها و هل من مبارزها کمتر شده
تهییج و تحریک معترضان کمتر شده
زخم زبان و بی احترامی ها کمتر شده
این را برای حکومت داری به فال نیک می گیریم اما
معترضان از طبقه ی متوسط به طبقه ی فرو دست جامعه کوچ کرده اند
اصلاح طلبان بازنده ی اصلی این ماجر شده اند
چرا که در مانیفست آنها طبقه ی متوسط طبقه ی پر رنگ است و بقیه کمتر دیده می شوند
این روزها جامعه محتاج جامعه شناس است
همانگونه که تن رنجور به پزشک مراجعه می کند
#خواستم_برم_بستنی_بخرم


آسمانت همه‌جا، سقف یکی زندان است

روشنای سحرِ این شبِ تارانت کو

#شفیعی_کدکنی


چند روزیه چهره را به دست تیغ اصلاح نسپرده ام ، امشب هر‌کاری کردم خانواده اجازه ی خروج از منزل را ندادند ! آخر شب ناچار سری به مرکز شهر زدم آن هم وقتی که فکر می کردند دیگر آبی در آسیاب نیست،
خیابان های منتهی به محل تجمع هر روزه را کاملا بسته بودند ،مغازه ها را تعطیل و اجازه ی عبور سواره و پیاده به کسی نمی دادند
قبل از رسیدن دوتا ازبرادران ریش بلند باتوم بدست کنار خیابان راه می رفتند ناخوداگاه دستم روی بوق ماشین رفت و بوق محکمی به آسمان حواله کردیم
به سمت من برگشتند ،نگاه کردند برایم دست تکان دادند و فرمودند اجرتان مقبول..
از آنها جدا شدم مسیر را به سمت دیگر هدایت کردم سی پی یوی مغزم مدام سرچ می کرد
چی؟ چ شد؟ چی گفتند؟
به آینه نگاه کردم
اوه چه مرد ریشوی ژولیده ای !
دوست داشتم برگردم و بگم برادران یک تشابه چهره ی تصادفی بود ...اجرتان را پس بگیرید!

#خواستم_برم_بستنی_بخرم



هر که او بیدارتر پر دردتر
هر که او آگاه تر رخ زردتر
#مولانا


میگه چای یا قهوه
میگم فرقی نمی‌کنه
میگه چای تازه دمه
میگم خب چای باشه
میگه می خواهی قهوه درست کنم؟.
میگم نه همون چای لطفا .
میگه کاری نداره بخدا
میگم نه مرسی
میگه تعارف می کنی ؟
.میگم نه
میگه درست می کنم ها
میگم چای
میگه وجدانا قهوه نمی خوای
میگم نه
میگه خب.
#پیروزی_گفتمان

Показано 20 последних публикаций.

27

подписчиков
Статистика канала