♨️رمان #آرام 🔆 به قلم افسانهای #ساحل 🔅 با ماجرایی متفاوتی❕
ژانر رمان #عاشقانهدرام،انتقامی هست🌀 مردی از جنس #غرور با گذشتهای تلخ برای انتقام وارد زندگی #دختر ماجرا میشه ولی، کی میدونه آینده چی رو رقم زده؟
#جدالی بین #عشق و #نفرت ...!
برنده میدان کدومه؟🤟🏿
❌متن زیر جزئی از پارت زیبای رمان #لطفا با حوصلع مطالعه کنید❗️
#aram
💫part 68💫
مهلا شنل #عروسم رو شونه ام گذاشت که دختری به سمتم اومد و گفت
- آرام جان یه نفر باشما کار داره.
به سمت بیرون رفتم که پستچی پاکتی رو به دستم داد و بعد از امضا رفت.
نمی دونم چرا قلبم #گواهی #بدی می داد نفس عمیق کشیدم پاکت باز کردم جز یک نامه ای که توش بود چیز دیگری قرار نداشت در حالی که دستم از شدت #اضطراب می لرزید.
《سلام آرام الان که تو این نامه رو می خونی من کیلومتر ها از تو #دور شدم دلم نمی خواست این جوری با تو بازی کنم ولی پدرت راه دیگه ای برام باقی نذاشت کسایی که دوستشون داشتم ازم گرفت...
راستی سلام ویژه ام رو به پدر گرامیتون برسون بهش بگو بازیم چطور بود؟ 》
نا باور، رو زمین های سرد نشستم دستم گذاشتم رو گوشم با تمام وجود #جیغ زدم امیر علی خردم کردی چرا این کارا باهام کردی؟ اونم با کسی که فقط جرمش عشق زیاد به تو بود من با لباس عروس اینجا گذاشتی رفتی لباس عروسی که شباهت به #کفن داشت تا لباس عروس!
باورم نمیشد از اول یک #مهره بودم...
https://t.me/joinchat/AAAAAEQLazRyFvzZEBEOTg