از شر شیطان در امان خدا پنا ببرید
روزی مرد شروری به میدان شهر رفت و با صدای بلند داد زد من خیلی از شیطان بدتر هستم. شیطان باید خدمتکار من باشد. کارهای او در مقابل کارهای من هیچ است در همین لحظه شیطان به شکل یک پیر مرد در آنجا ظاهر شد و از آن مرد پرسید تو چگونه از من بدتر شده ای؟ آن مرد در پاسخ گفت: من این همه جنایت کرده ام، با آبرو خیلی از مردم بازی کرده ام و من باید شیطان باشم نه تو. شیطان در جواب به او گفت بیا با هم مسابقه بدهیم. یک ماه فرصت داریم. هرکس بیشتر از دیگری کارهای شیطانی انجام داد او برنده است. اگر تو بردی من از شیطان بودن خود استعفا خواهم داد و تو را شیطان معرفی خواهم کرد. بعد از یک ماه دوباره در همین محل همدیگر را خواهیم دید.مرد شرور پذیرفت و هر کدام به طرفی رفتند تا کار خود را شروع کنند.
بعد از یک ماه هر دو به محلی که قبلاً تعیین کرده بودند رفتند و شیطان از او پرسید: ای مرد تو چه کارهایی انجام داده ای؟
او گفت: فلان خانه ها را بی سرپرست کردم. تعداد زیادی از خانه ها را بر سر صاحبانش خراب کردم. بسیاری از مردم این شهر را معلول کرده ام و ... .
شیطان خندید و آن مرد با عصبانیت از شیطان پرسید چرا می خندی؟ بگو ببینم تو چه کار کرده ای؟
شیطان در پاسخ گفت:
بعد از اینکه از اینجا رفتم در هفته اول سعی کردم یک پسر و دختر را از کنار همدیگر رد کنم
در هفته دوم کاری کردم که آن پسر به دختر پیشنهاد دوستی بدهد و دختر نیز این پیشنهاد را قبول کند
هفته سوم کاری کردم که این دو بیشتر به همدیگر اعتماد کنند و با هم ملاقات کنند
و هفته چهارم کاری کردم که این دو در مکانهای خلوت با هم قرار بگذارند و با هم ملاقات کنند
و در آخرین ملاقاتشان کاری کردم که این دو با هم رابطه نامشروعی داشته باشند و حاصل این رابطه شخصی شود حرام زاده همانند تو.
حال بگو آیا تو کار خلاف زیادی کرده ای یا من؟
@towhid_1☝️
روزی مرد شروری به میدان شهر رفت و با صدای بلند داد زد من خیلی از شیطان بدتر هستم. شیطان باید خدمتکار من باشد. کارهای او در مقابل کارهای من هیچ است در همین لحظه شیطان به شکل یک پیر مرد در آنجا ظاهر شد و از آن مرد پرسید تو چگونه از من بدتر شده ای؟ آن مرد در پاسخ گفت: من این همه جنایت کرده ام، با آبرو خیلی از مردم بازی کرده ام و من باید شیطان باشم نه تو. شیطان در جواب به او گفت بیا با هم مسابقه بدهیم. یک ماه فرصت داریم. هرکس بیشتر از دیگری کارهای شیطانی انجام داد او برنده است. اگر تو بردی من از شیطان بودن خود استعفا خواهم داد و تو را شیطان معرفی خواهم کرد. بعد از یک ماه دوباره در همین محل همدیگر را خواهیم دید.مرد شرور پذیرفت و هر کدام به طرفی رفتند تا کار خود را شروع کنند.
بعد از یک ماه هر دو به محلی که قبلاً تعیین کرده بودند رفتند و شیطان از او پرسید: ای مرد تو چه کارهایی انجام داده ای؟
او گفت: فلان خانه ها را بی سرپرست کردم. تعداد زیادی از خانه ها را بر سر صاحبانش خراب کردم. بسیاری از مردم این شهر را معلول کرده ام و ... .
شیطان خندید و آن مرد با عصبانیت از شیطان پرسید چرا می خندی؟ بگو ببینم تو چه کار کرده ای؟
شیطان در پاسخ گفت:
بعد از اینکه از اینجا رفتم در هفته اول سعی کردم یک پسر و دختر را از کنار همدیگر رد کنم
در هفته دوم کاری کردم که آن پسر به دختر پیشنهاد دوستی بدهد و دختر نیز این پیشنهاد را قبول کند
هفته سوم کاری کردم که این دو بیشتر به همدیگر اعتماد کنند و با هم ملاقات کنند
و هفته چهارم کاری کردم که این دو در مکانهای خلوت با هم قرار بگذارند و با هم ملاقات کنند
و در آخرین ملاقاتشان کاری کردم که این دو با هم رابطه نامشروعی داشته باشند و حاصل این رابطه شخصی شود حرام زاده همانند تو.
حال بگو آیا تو کار خلاف زیادی کرده ای یا من؟
@towhid_1☝️