ای شعله ور چون آذرخش پیرهن چاک
با من بگو از سرگذشت آن سپیدار
آن سهمگین پیکر ، که با فریاد تندر
چون پاره ای از آسمان ، افتاد بر خاک
ای جنگل ، ای پیر
بالنده ای افتاده ، آزاد زمینگیر
خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها
ای جنگل ، اینجا سینه من چون تو زخمی است
اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد ، دمادم.
ه.ا.سایه - تهران
فروردین۱۳۵۰
@universityofart
با من بگو از سرگذشت آن سپیدار
آن سهمگین پیکر ، که با فریاد تندر
چون پاره ای از آسمان ، افتاد بر خاک
ای جنگل ، ای پیر
بالنده ای افتاده ، آزاد زمینگیر
خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها
ای جنگل ، اینجا سینه من چون تو زخمی است
اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد ، دمادم.
ه.ا.سایه - تهران
فروردین۱۳۵۰
@universityofart