میگن تو یک مجلس از بینوایی خسته پرسیدن میتونی فی البداهه شعری بگی که ده تا کلمه ی "دل" داخلش باشه و هر کدوم معانی مختلفی داشته باشه؟!
بینوا، رباعی زیر را در همون مجلس سرود:
دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت
گفتمش ای دلربا دلبر ز دل بردن چه سود؟
از ته دل بر من دیوانه دل خندید و رفت...
بینوا، رباعی زیر را در همون مجلس سرود:
دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت
گفتمش ای دلربا دلبر ز دل بردن چه سود؟
از ته دل بر من دیوانه دل خندید و رفت...