یدالله شهریاری


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


اشعار و دست نوشته های یدالله شهریاری
@yshahryari

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


💖گل لیلا💖

چه نمازی بشود جنت الاعلی وقتی
تو موذن شوی و شیخ جماعت پدرت

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
‍🖐 السلامُ علیکَ یا سلطان🖐

زائری در قطار ، بین مسیر
یا رضا یا رضا (ع) به لب دارد
میرود جانب خراسان و
حاجت عافیت طلب دارد

دکترش گفته نیست امّیدی
از مداوای تو شدم مایوس
بی علاج است و هیچ راهی نیست
یادم آمد ؛ برو ، برو پابوس

با زن و بچه اش پیاده شدند
خسته از راه رو به سوی امام
در خیابان منتهی به حرم
با ادب میدهند هر سه سلام

کاسبی اهل دل ، سرِ صبحی
شد هواییِ بانگ نقاره
آن دو رکعت نماز شیرین و
آن وضو پای حوض و فواره

حجره را بست و چشم دل وا کرد
نیتش یک سحر زیارت شد
با بلیت هواییِ مشهد
کفتر بام کوی حضرت شد

گوشه ی صحن جامع رضوی
دِین خود را به او ادا میکرد
مستمندی که بود مستاجر
صاحبِ خانه را صدا میکرد

قبل از اعزام ، کنج گوهرشاد
آنقدَر ناله زد ، اجابت شد
در دفاع از حریم زینبیه
عاقبت لایق شهادت شد

زائری روی پشت بام هتل
مکنت و ثروت و طلا میخواست
زائری رو به پنجره فولاد
از رضا (ع) اذن کربلا میخواست

مادری بهر بخت دختر خویش
بسته محکم نخ دخیلش را
خسته و دلشکسته آورده
مادری کودک علیلش را

عده ای غرق غم میان حرم
مرده ای روی دست آوردند
عده ای نذرِ مقدَم اولاد
با شعف هرچه هست آوردند

پیرزن ، منتظر دعا میکرد
خبری از شهید او برسد
پیرمرد ، منتظر برای فرج
جمعه ای روز عید او برسد

چقدَر بین صحن آزادی
با دم و شور و روضه و فریاد
بی ریا ، سیّدی که ذاکر بود
به دل عاشقان صفا میداد

روضه خوانی برای اذن دخول
پشت در با دو چشم خیره و تر
رو به باب الجواد (ع) میخواند
زیر لب روضه ی علی اکبر (ع)

السلامُ علیکَ یا سلطان
گرچه در کوچه ریخت بال و پرت
لااقل بین حجره آخرِ سر
پسرت بود و گشت دور سرت

کربلا روضه طور دیگر بود
داغ دنیا خراب شد به سرش
پدری پیر هر طرف میرفت
پی یک تکه از تن پسرش

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


❤️اربابم حسین❤️

مزه ی زندگی تلخ تر از زهر مرا ؛
نمک دست حسین ابن علی شیرین کرد

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


سلام خدمت عزیزان
لینک کانال بنده در پیام رسان ایتا
در صورت فیلتر تلگرام فعالیت آغاز میشه
اگر تمایل داشتید عضو بشید
در پناه حق
یدالله شهریاری


یدالله شهریاری
اشعارم رو میذارم اینجا ✏
https://eitaa.com/yshahryari


Репост из: یدالله شهریاری
❤️لبیک یا زینب❤️

تردید عاقلان به درک این یقین ماست
رحلت نکرده زینب کبری شهیده است

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
🌹زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم🌹

حسین جان ❤️

بی سبب نیست اگر ذکر تو بر لب داریم
یا که ماتم زده هستیم و ز غم تب داریم
روضه و نوحه و گریه ؛ وَ همین رخت عزا
یادگاریست که از سیده زینب (س) داریم

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
❤️عقیله مددی❤️

از چه ملک به صور فلک غم دمیده است
گویا دوباره ماتم عظما رسیده است

امشب به یاد روضه ی تاراج خیمه ها
کارم میان روضه به بالا کشیده است

از بعد داغ کوچه در این روزگار پست
یک روز خوش به زندگی خود ندیده است

من زنده ام به اینکه شوم جان نثار او
قلبم میان سینه برایش تپیده است

برهان عقلیِ زدنِ لطمه های ماست
خونی که روی چوبه ی محمل چکیده است

ما نوکران و حلقه به گوشان زینبیم
ما را عقیله صبح ولادت خریده است

آورده اند کل مقاتل ، ز خیمه گاه
تا تل به سوی گودی مقتل دویده است

از کوفه تا شلوغی بازار شهر شام
توهین و ناسزا ز ارازل شنیده است

این شد سوال اکثر زن های یثربی ؛
این زن چه آمده به سرش که خمیده است ؟

تردید عاقلان به درک این یقین ماست
رحلت نکرده زینب کبری شهیده است

هر دفعه پیک سوریه با پیکری رسید
مرغ دلم به سوی حریمش پریده است

حالا بجای فکه و مجنون ز راه دور
از زینبیه عطر شهادت وزیده است

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
😍سیزدهتون تو نجف به در😍

رجب و سیزده اش حال و هوایی دارد
نجف آن روز خدایی چه صفایی دارد
در شود از قَدَرش نحسی دنیا ، هر کس
زیر ایوان طلا دست دعایی دارد

#یدالله_شهریاری

نجف ببینمتون سیزدهم رجب ✋🌹😘

@yshahryari


‍ ❤️یا علی مددی❤️

برای گفتن یک السلام زاده شدم
حلال زاده به عشق امام ، زاده شدم
به گوش من پدر و مادرم علی گفتند
و نذر حضرت حیدر غلام زاده شدم

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
❤️دوستت دارم❤️

دوستت دارم ، چرا داری عذابم میکنی ؟
با سلام سرد خود داری کبابم میکنی !

من نمیفهمم دلیل کم محلی تو را ؛
قاطی آدم مرا اصلا حسابم میکنی ؟!

ساختی با دست خود ویرانه های جان من ؛
پس چرا راحت ز نو داری خرابم میکنی ؟

بی وفا ؛ داری خبر با بی تفاوت بودنت ،
ذره ذره همچنان یک شمع آبم میکنی ؟

من که تا دیروز تُ بودم ! شدم حالا شما ؟!
آشِناجان ؛ مثل بیگانه خطابم میکنی ؟

آمدی درگیر آرامش شدم ؛ با رفتنت ،
هیچ میدانی دچار اضطرابم میکنی ؟

در خیالت غرق گشتم ، دل به آن دریا زدم
غافل از اینکه رها بین سرابم میکنی

تن نمیدادم به دوری تا دم مرگم ، ولی
خوب با رفتار خود داری مجابم میکنی !

ای طبیب دردهایی که علاجش دست توست
هرچه میگویم شفایم ده ، جوابم میکنی

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


❤️لیلة الرغائب❤️

نفسم بی تو در این سینه میان قفس است
حاجتی از تو اگر غیر تو خواهم هوس است
کربلا خواستنش با من و بعدش با تو
یک شب جمعه دو رکعت به زیر قبه بس است

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸

🍀نرم نرمک میرسد اینک بهار🍀


یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

حلول سال نو
و بهار پرطراوت را
که نشانه قدرت لایزال الهی
و تجدید حیات طبیعت می باشد را
تبریک و تهنیت عرض کرده
و سالی سرشار از برکت و معنویت را
از درگاه خداوند متعال و سبحان
برای شما مسئلت دارم


                    ارادتمند شما
                   یداله شهریاری

🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺


Репост из: @attachbot
🔘شعر نگو بگو زبانحال🔘

شعر جدیدم 👇

من آه جگر سوزم ، لب تشنه ی بارانم
ابری شده چشم دل ، آماده ی طوفانم

یک ریگ بیابان یا ، یک قطره ای از دریا
مثل شعرا گویم : یک مصرع دیوانم

از طایفه ی عشقم ؛ از خطه ی خوبی ها
نشناخته ای من را ؟ همشهری سلمانم

در مکتب مولایم شاگرد بدی هستم
عمری زده ام درجا ، من طفل دبستانم

از گفتن دردم با نامردِ به ظاهر دوست
آنقدر ضرر دادم ، واللهِ پشیمانم

از بس به زمین خوردم ، با سوت و کف و هورا
بین خودمان باشد ؛ از خلق گریزانم

این نفس بلایی را آخر به سرم آورد
در محکمه محکومم ، چون پاره گریبانم !

بدنام شدن یعنی : یک مردنِ تدریجی
رسوای زبان ، آری ؛ من کشته ی بهتانم

کردار ، خودِ کافر ؛ پندار ، شبیه گبر
رفتار ولی طوری ، انگار مسلمانم !

سرگرمی دیروزم تسبیح و عبادت بود
امروز به هر خلوت در خدمت شیطانم

تا خرخره در نکبت غرقی و پی عیبی ؟!
دنبال چه ای ؟ باشد ؛ لک است به دامانم

مومن سر ما را خورد ؛ بی دین دل ما را برد !
حیران مشو از اینکه غارت شده ایمانم

با دست خودم خود را ، بر باد فنا دادم
خسران زده ام اما ، من در پی جبرانم

در معرکه با فتنه ، عمار که نه اما
فرمانده دهد فرمان ، فورا کف میدانم

این دیر خراب آباد ، منزلگه دائم نیست
من هم دو سه روزی در این بادیه مهمانم

گفتا که : چه شد عهدت ؟ ماندی سر پیمانت ؟
گفتم که : سرافکنده در نزد شهیدانم


#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
😢درد پهلو😢

#یدالله_شهریاری ✏️

شد خانه ام ماتم سرا با درد پهلو
داغم ندارد انتها با درد پهلو

حیدر بقربان قدت قامت کمانم
رفتی دوباره تو کجا با درد پهلو ؟

مشغول کار خانه ای ؟ بنشین کنارم
جان علی زهرا بیا ؛ با درد پهلو ؟

گفتم برای دلخوشی بچه هایت
کاری بکن ، حالا چرا با درد پهلو ؟

چادر سرت کردی نشستی پای دستاس ؟
اسطوره ی حجب و حیا ؛ با درد پهلو ؟

هی رو مگیر از من ؛ مگر با همسر خود
بیگانه ای ؟ ای آشنا با درد پهلو

از خانه تا مسجد علمدار رشیدم
کردی تو دینت را ادا با درد پهلو

در خواب هم هرگز نمی دیدم که روزی
تو بهر من گردی فدا با درد پهلو

با سرفه های بی امان و آه جانسوز
آتش مزن جان مرا با درد پهلو

بین نمازت ، زیر لب عجل وفاتی
داری تو حاجت از خدا با درد پهلو ؟

خیری ندیدی از کسی ، اما تو اول
همسایه را کردی دعا با درد پهلو

در بیت الاحزان با فغان بابای خود را
هر روز و شب کردی صدا با درد پهلو

صبح قیامت گریه کن های غمت را
دانه به دانه کن جدا با درد پهلو

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
😢وای مادرم😢

#یدالله_شهریاری

اذن عزاداری ما دست شما افتاد
گریه برای مادر زینب (س) به ما افتاد

گلبانگ شور فاطمی در هر حسینیه
پیچید و در هر کوچه ای بزم عزا افتاد

همراه ما خیل ملائک نوحه میخوانند
چاووش غم هر گوشه از ارض و سما افتاد

دیشب میان شعرهایش روضه خوان میخواند
زهرا (س) که شد نقش زمین ، عرش خدا افتاد

تا دست سنگینی ز بالای سری رد شد
فریاد وااما میان کوچه ها افتاد

کابوس شبهای حسن (ع) این صحنه میباشد
سیلیِ نامردی و ... / مادر / بی هوا / افتاد

در آن هجوم وحشیانه با چهل نامرد
از کل شیعه ثلثی از آل عبا افتاد

در پشت در یکباره بار شیشه اش شد خورد
با ضربه ی آن لعنتی ، وقتی ز پا افتاد

شد همقدم با رهبرش مردانه ، تا اینکه
قنفذ رسید و ... ناگهان خیرالنسا افتاد

مولا غرورش شد شکسته ، تا غلاف تیغ
در دست یک نامردِ پستِ بی حیا افتاد

دنیا جهنم شد از آن روزی که در کوچه
دست علی (ع) از دست زهرایش جدا افتاد

مرد یهودی یاد خیبر با خودش میگفت :
دیدی گره بر کار این مشکل گشا افتاد ؟

دنیا تو با آن شیر مرحب کُش چه کردی که
هوهوی تیغ ذوالفقارش از صدا افتاد

اسما بریز آب روان ، آهسته و آرام
ردّ خراش خشت کوچه در کجا افتاد ؟

هنگام غسل پیکر زهرا ( س) قرارش رفت
با دیدن رخسار نیلی مرتضی (ع) افتاد

محسن (ع) گرفتار نوک مسمار شد ؛ اصغر (ع)
گیرِ کمان حرمله در کربلا افتاد

شاعر گریز روضه ی شعرش ارادی نیست
در بیت بعدی قرعه بر شام بلا افتاد

عمه ببین ، روی کبودم شکل زهرا ( س) شد
زینب (س) نگاهی کرد و یاد ماجرا افتاد

به به چه ذوقی میکند روحم ببیند که
پرونده ام دست خودت روز جزا افتاد

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
❤عقیله مددی❤

صبح ازل را با قدومش با صفا کرد
در عرش اعلا محشری کبری به پا کرد

زینب سلام الله وقت خلقت عشق
در عالم بالا تبانی با خدا کرد

پیغمبر روز دهم پیغمبری را
تکلیف شرعی تمام انبیا کرد

با یک نخ از چادر نمازش بین جنت
یک جنت دیگر برای خود بنا کرد

اول تلفظ کرد آیات جنون را
بعدا مجانین را برای خود جدا کرد

رب جلی گفتا : دعایی کن عقیله
بی بی همانجا سینه زن ها را دعا کرد

اقبال رو کرد و میان عالم زر
بی بی خودش با دست خود من را سوا کرد

وقت ولادت تار و پود باطنم را
با عشق حیدر ، مهر زهرا آشنا کرد

در پنجمین روز تولد با نگاهی
من را محب خامس آل عبا کرد

بی دست و پا بودم ولی زینب برایم
شغل شریف نوکری را دست و پا کرد

گفتم که بانو ، حج نرفتم چاره ای کن
از لطف من را مُحرم صحن رضا کرد

گفتم که انگور کجا شربش حلال است ؟
چرخید و رویش را به ایوان طلا کرد

تا با خودم گفتم : چه شد اذن زیارت ؟
یکباره من را راهی کرب و بلا کرد

گفتم که بی بی معنی سردرگمی چیست ؟
من را میان قتلگاه و تل رها کرد

جانم بقربان وفای خواهری که
طفلان خود را ظهر عاشورا فدا کرد

میخواست که شرم برادر را نبیند
در بین خیمه ماند و دِینش را ادا کرد

صد مرتبه بالای تل روی زمین خورد
وقتی تماشای فرود نیزه ها کرد

با خطبه های مرتضایی در اسارت
او مثل کوفه شام را هم کربلا کرد

باید نماز صبر را با او بخوانم
باید رشادت را به زینب اقتدا کرد

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
😍بغلم کن😍

#یدالله_شهریاری ✏️

با خود سر تو گرم جدالم ، بغلم کن
ویران شده ام رو به زوالم ، بغلم کن

یا اینکه برو از دل من ، یا که بیا راه
بر گردنت انگار وبالم ، بغلم کن

گیرم که فراق ابدی قسمت ما شد ؛
تو فارغ از این تلخیِ عالم بغلم کن

حتما که نباید شدنی باشد و بر فرض
یک آرزوی پوچ و محالم ، بغلم کن

وقتی که عمیقا به تو پرت است حواسم
ناگه وسط فکر و خیالم بغلم کن

هجران تو سوزانده تمام جگرم را
لب تشنه ی یک جرعه وصالم ، بغلم کن

دارم به دلم شوق پریدن به هوایت
صد حیف ؛ ببین بی پر و بالم ، بغلم کن

دانی که چرا هر شب تو چون شب یلداست ؟
من پاسخ کوتاه سوالم ! بغلم کن

حالا که ز اقبال خوشم در ته فنجان
افتاده جمال تو به فالم ، بغلم کن

تو دشت پر از برگ گل فصل بهاری
من نم نم باران شمالم بغلم کن

گرمای تنت ، پخته کند خامیِ من را
بی تجربه ام ؛ میوه ی کالم ، بغلم کن

آغوش بیفتد ز دهان فایده اش چیست ؟
تا پر نشده جام مجالم بغلم کن

خود را نکند با تشر شیخ ببازی !
در محکمه ی عشق حلالم ، بغلم کن

ای کاش رسد نیمه شبی خیره به چشمت
آرام بگویم که : عیالم ؛ بغلم کن

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: @attachbot
❤تنها نه❤️

#یدالله_شهریاری ✏

گفتم : احوال شما ؟ گفت : برو آقا ، نه !
در خیابان وسط همهمه ها ؟ اینجا نه

گفتم امروز به هُرم نفَست محتاجم
گفت اگر قصد هوس نیست ، چرا فردا نه ؟

صبر کن بر غم این هجر ، که شاید روزی
عاقبت کم شود این فاصله ها ؛ حالا نه

دوش با شخص خودم ، صحبت تو بود و خودم !
که مشو در به در خال لبش ، اما نه ؛

حسرت کام ملیحش به دلم خواهد ماند
عاقلم ، منطقی ام ؛ بی خرد و شیدا نه

شهد شیرین لبت ، منحصرا سهم من است
صادرات عسل از آن شکر اعلا نه

اخم ها مال من و دلبری ات مال رقیب ؟
با همه آری و انگار فقط با ما نه !

گفته بودم که ببر دل ز دلم ، آزادی
منتها از دل آواره ی ما یغما نه

میخرم ناز تو را هرچه که قیمت دارد
قهر کن مسئله ای نیست ، ولی دعوا نه

گفتم اهل سحر و صوم و صلاتم ؛ گفتا
تو اگر طالب و خواهان منی ، تقوا نه

گفتم عشق است ، شدم کافر چشمان شما
گفت ایمان تو سست است در این فتوا ، نه

من به یک عشوه همه باور خود را دادم
آبرو کشته ی عشق است بلی ، رسوا نه

گفت باید علنی جار زنی عشق مرا
گفتم این راز من و توست ، مکن افشا ، نه

مثل پروانه به دور سر تو میگردم
پر من پُر ز وجود است و پری پروا نه

در بر نهری و در سایه ی طوبی ، شاید
وصل رویایی من با تو در این دنیا نه

شک نکن روز جزا سوی جنان خواهم رفت
پشت در منتظرم ؛ با تو فقط ؛ تنها نه

#یدالله_شهریاری

@yshahryari


Репост из: یدالله شهریاری
❤یا رسول الله❤

جمال روی تو ما را رسانده تا وحدت
وگرنه ماتم کوچه به قوتش باقیست

#یدالله_شهریاری

@yshahryari

Показано 20 последних публикаций.

307

подписчиков
Статистика канала