دیشب خواب دیدم کنکور دادم شدم ۹ هزار
چنان زار میزدم که...
مامانم تو خواب میگفت نگاه آخر هیچی نشدی باز،
رفتم ب مدیر مدرسه التماس میکردم تروخدا بزارید یبار دیه امتحان بدم
آخرش فک کنم یه ماه بهم وقت داد...
ولی دیگه از خواب پریدم نفهمیدم آخرش چیشد.
خیلی عجیب بود همش انگار واقعی بودن
این خواب واسم یه تلنگر بود..
اینقدر کلافه بودم گفتم برم پیش حافظ وقتی خوندمش یه بغض عجیبی گلومو گرفت..
به زودی به مراد دل خود خواهی رسید.