🍀🌼🍀
سر گیسوی تو در مشت گره خوردهٔ باد
خبر از خانهٔ ویران شده در مه می داد
من همان نامهٔ نفرین شده بودم که مرا
بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد
داس بر ساقهٔ گندم زدی و بی خبری
آهِ یک مزرعه در پشت سرت راه افتاد
هرچه فریاد زدم ، کوه جوابم می کرد
غار در کوه چه باشد ؟ دهنی بیفریاد
داشتم خواب شفایی ابدی می دیدم
که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد!
بغض من گریه شد و راه تماشا را بست
از تو جز منظره ای تار ندارم در یاد ...
#احسان_افشاری
سر گیسوی تو در مشت گره خوردهٔ باد
خبر از خانهٔ ویران شده در مه می داد
من همان نامهٔ نفرین شده بودم که مرا
بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد
داس بر ساقهٔ گندم زدی و بی خبری
آهِ یک مزرعه در پشت سرت راه افتاد
هرچه فریاد زدم ، کوه جوابم می کرد
غار در کوه چه باشد ؟ دهنی بیفریاد
داشتم خواب شفایی ابدی می دیدم
که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد!
بغض من گریه شد و راه تماشا را بست
از تو جز منظره ای تار ندارم در یاد ...
#احسان_افشاری