اتحادیه‌ی‌ابلهان


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


?
خِرَد و فامیل‌های وابسته!
ـ
ـ
نادوستیِ شما با خویش، تنهایی را برای شما زندان می‌کند.
(نیچـه)
.
.
.
.
•••••••••••••••••••••••
من پرنیان خلیلی (ملک پری خاتون) هستم. می‌توانید از طریق این آی‌دی با من در ارتباط باشید:
@Mpkh703vp
ـ
ـ
? تبلیغات نداریم!
?

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🔴

▪️فرانسیس بیکن (۱۵۶۱—۱۶۲۶)
▪️فیلسوفی که چون نابخردان زندگی کرد
▪️آرزوی کسب قدرت به حدّ کمال، فرشتگان را هم ساقط می‌کند
۳/۲
@AConfederacy_of_Dunces


هنگامی که #بیکن به‌مناسبت شصتمین سال تولدش ضیافتی بزرگ ترتیب داده بود و کاخ او در لندن از مهمانان پُر بود، پیغامی شوم از پارلمان برایش رسید.
اعضای پارلمان که تصمیم گرفته بودند از اعمال او که صاحبِ عالی‌ترین مقامِ قضایی بود تحقیقاتی بعمل آورند، تحقیقاتشان به‌سرعت پایان یافت و حقایق خیره‌کننده‌ای از پرده برون افتاد.

#فرانسیس_بیکن در «خیانتِ بزرگی» شرکت داشت و دشمنانش با ارائه‌ی مدارکِ بسیاری، راهِ گَزاف پیمودند و واقعه را بزرگ‌تر از آنچه بود جلوه دادند.
خلاصه‌ی داستان بدین شرح است که؛ بیکن، با وعده و وعید و تخویف و تهدید از بازرگانان اخاذی می‌کرده و از محکومانِ جنایی رشوه می‌گرفته و به سود آن‌ها رأی می‌داده است.

نخست بیکن کوشید که آن اتهام را یکباره انکار کند، ولی بعدها که مدارکی علیه او به‌میان آمد، تغییر قیافه داد و به‌جای تکذیبِ اتهامات، همه‌ی آن‌ها را بر عهده‌ی خویش شناخت و از پادشاه تقاضای عفو و بخشایش کرد. امّا به‌رغم التماس و استدعای بیکن، پادشاه از مداخله در رأی پارلمان امتناع ورزید. سرانجام وی در برج لندن زندانی شد و چهل هزار لیره جریمه پرداخت. چند روز بعد بیکن از زندان آزاد و از لندن تبعید شد و از داشتن مشاغل دولتی و عمومی محروم گردید. او به گوشه‌ی دِهی پناه برد و پس از آن ننگ و رسوایی که به بار آورده بود، دیگر وقت کافی داشت که به تعقیبِ فلسفه‌ی خویش بپردازد و از خاطرش می‌گذشت که: «آرزوی کسبِ قدرت به حدِّ کمال، فرشتگان را هم ساقط می‌کند.»


[پایان قسمت ۳/۲]



[ هنری توماس، دانالی توماس || ماجراهای جاودان در فلسفه | ترجمه‌ی احمد شهسا / نشر ققنوس / صص ۱۸۰—۱۸۲ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#هنری_توماس ، #دانالی_توماس
#ماجراهای_‌جاودان_در_فلسفه
#فرانسیس_بیکن (۳/۲)
°°°


🔴
ـ۱۳۴۴/۶/۶

چه روز و شب بدی است. قلبم خفه شده است. چنان سنگین و افسرده‌ام که انگار مرگ در رگ‌هایم جریان دارد. احساس مرگ می‌کنم: ‌نه تلخ است، نه اندوهگین و جان‌گزاست، هیچ نیست. سنگین است و مثل سنگی که به پای مردی در دریا بسته شده باشد مرا به اعماق می‌کِشد، فرو می‌ریزم، از آفتاب و هوا دور می‌شوم در ظلماتی بی‌هیچ امید آبِ حیاتی. این است احساس وصف‌ناپذیر من...



[ شاهرخ مسکوب || سوگ مادر / به کوشش حسن کامشاد / نشر نی / ص ۱۱۰ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#شاهرخ_مسکوب
#سوگ_مادر
°°°


Репост из: Shortfilm Bank
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
کامیار شاپور، فرزند فروغ فرخزاد و پرویز شاپور، در ۶۶سالگی درگذشت. کامیار ۳ساله بود که پدر و مادرش جدا شدند و این، شروع داستان او بود.
گفتگو: مریم نوابی‌نژاد، ۱۳۹۵

@shortfilmbank


♦️

منزل عدم و جاده نفس ما همه رهرو
رنج عبثی می‌کشد این قافله با هیچ


➰بیدل دهلوی➰

@AConfederacy_of_Dunces

#بیدل
#غزلیات
•••


♦️

برای نثارش ز شرمندگی‌ها
اگر جان نمی‌داشتم، مرده بودم


➰میرزا ابراهیم ادهم➰

@AConfederacy_of_Dunces

#‌میرزا_‌ابراهیم_ادهم_قلندری، ‌[فرزند میررضی آرتیمانی] از شاعران سبک هندی بود که در زمان شاه جهان به هند رفت. اندکی دیوانه مشرب بود و در هند به لودگی و بی‌بندوباری می‌زیست و سرانجام به زندان افتاد.


▪️برگرفته از مقاله‌ی:
[ شاعران دوره‌ی صفوی و هند || نوشته‌ی: پروفسور عزیز احمد (استاد دانشگاه تورنتو) / ترجمه‌ی مسعود رجب‌نیا ]

•••


🔴
▪️تحسین به‌اندازه


در زندگیِ من مواقعی پیش آمده است که همه‌ی توانم را وقفِ پروژه‌ای کرده بودم که جز شکست سرنوشتی نداشت و من ماه‌ها ــ و یک بار سال‌ها ــ رویش سرمایه‌گذاری کرده بودم، و آن هم جایی‌که بازخوردی صادقانه می‌توانست مرا از این‌همه تلاشِ بیهوده‌ی عظیم معاف دارد در مواقعی دیگر، با نقدهای صریحی مواجه شده‌ام، آن هم درست زمانی که نیازمندش بودم و می‌توانستم به‌سرعت مسیرم را عوض کنم، و فهمیدم که بااین نقد توانسته‌ام از دامِ مقدارِ زیادی کارِ پُر زحمت و شاق و غیر لازم بگریزم. تفاوت این دو مسیرِ طی شده آنقدر زیاد است که اصلاً دیگر جایی برای غلو نمی‌ماند.
آری، آدم خوشش نمی‌آید که به او بگویند وقتت را هدر داده‌ای، یا به آن خوبی‌ها هم که فکر می‌کردی ار عهده‌ی کارت برنمی‌آیی. اما اگر نقد به‌جا و معتبر باشد، دقیقاً همان چیزی است که نیاز داریم بشنویم تا راه‌مان را در این جهان پیدا کنیم.

بااین‌همه ما غالباً وسوسه می‌شویم با #تحسین_دروغین، به دیگران دل و جرأت بدهیم. در چنین مواردی داریم با آن‌ها مثل بچه‌ها رفتار می‌کنیم ـــ در عین اینکه به آن‌ها کمکی هم نمی‌کنیم که خودشان را آماده‌ی برخورد با کسانی کنند که مثل آدم‌های بالغ و بزرگسال داوری‌شان خواهند کرد.

حرف من این نیست که باید به سراغ مردم برویم و از آن‌ها انتقاد کنیم. امّا وقتی عقیده‌مان را می‌پرسند، اگر تظاهر کنیم که نقص‌های آن‌ها را در کارشان نمی‌بینیم هیچ لطفی در حقّ دوستانمان نکرده‌ایم. علی الخصوص چون کسانی که دوست آن‌ها نیستند حتماً این نقص‌ها را می‌بینند. محفوظ نگاه‌داشتن دوستانمان از ناامیدی و سرخوردگی و شرمندگی، مهربانی بزرگی در حقّ آن‌هاست، و اگر ما سابقه‌ی رفتار صادقانه داشته باشیم، آن‌وقت است که تحسین و تشویق‌هایمان ارزش خواهد داشت.



[ سام هریس || دروغ / اراده‌ی آزاد | ترجمه‌ی خشایار دیهیمی / نشر گمان / صص ۴۶—۴۷ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#سام_هریس
#دروغ_‌اراده‌ی‌آزاد
°°°


🔴
ـ ۱۳۴۳/۲/۲۳

دو هفته‌ای است که روزهای بحرانی بدی را می‌گذرانم. سنگین و غم‌زده‌ام. هر وقت غمی به من هجوم می‌آورد سنگین و لخت می‌شوم، انگار همه‌ی نیروی حیاتی مرا خشک می‌کند. و این هجوم مثل سیل نیست که ناگهان فرا رسد و هر چیز را با خشم و خروش درهـم بریزد. سیلابی است که انگار دشتی را فرا می‌گیرد و غرق می‌کند، آب از سر می‌گذرد. من هرگز چاره‌ای جز صبر نداشته‌ام باید تحمّل کنم تا در دل این دریا غرق نشوم، زمینِ وجودم این آب را فرو خورَد و در خود کِشَد و آن‌وقت من دوباره مثل درختی سر کِشم و شاخ و برگم را در پرتو خورشید خشک کنم. اکنون سیلاب رو به نشیب دارد و من رو به فراز: این است که می‌توانم چند کلمه‌ای بنویسم وگرنه آن‌گاه که همه‌چیز غرقه است حتّی توانایی خواندن هم نیست. چون کنجکاوی خاموش است و در این حال مطالعه جز ملال چیزی ندارد. مشاهده یا گفتگو هم ممکن نیست زیرا انسان در زندان تنهاییِ عقیمِ خود گرفتار است. فقط باید #صبر کرد. زمان درمان بسیاری از دردهاست همچنان که خود سرچشمه‌ی بسیاری دردهاست. از تولّد تا مرگ.

هرگز رنج را دوست نداشته‌ام و این حرف‌ها که رنج سرچشمه‌ی الهام و هنر است در نظرم حرف‌های پوچ است. به گمان من وارونه می‌بینند.


جهان به مجلس مستان بی‌خِرد ماند // که رنج بیش بَرَد هر کسی که هشیار است


هرکس که چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن داشته باشد، از رنج بی‌نصیب نیست. بی احساسِ رنج، حتّی شادی را نمی‌توان بیان کرد. امّا رنج سرچشمه نیست زیرا به خودیِ خود کور است و جز این بسیار چیزهای دیگر می‌خواهد تا حتّی خودِ رنج بیان شود. و از آن میان یکی بیزاری از رنج است و شاید یکی هم عشق به آن. چوت عـشق همیشه شیفتگی و ستایش نیست.ای بسـا که با نفرت و گریز و بسیار حالت‌های دیگر توأم است. چه کسی می‌تواند درباره‌ی روح انسان فرمولی بیابد و نابینا و سطحی نباشد. امّا من به‌هرحال رنج را دوست ندارم. ولی احساسِ رنج را دوست دارم. زیرا این خود محکی است برای انسانیّت. آن وقت که انسان هیچ رنجی احساس نکند، جا دارد که در انسانیّت خود شک کند. و البته کسی که به چنان حالی برسد از چنین تردیدی بسیار دور است.



[ شاهرخ مسکوب || سوگ مادر / به کوشش حسن کامشاد / نشر نی / صص ۲۸—۲۹ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#شاهرخ_مسکوب
#سوگ_مادر
°°°


♦️

جز به کشتن نشوند اهل جهان صاف به هم
صیقل آینه، گَردِ صف جنگ است اینجا


➰عبداللطیف خان تنها➰

@AConfederacy_of_Dunces

#‌عبداللطیف_خان_تنها شاعر سده‌های یازدهم و دوازدهم
•••


♦️

انیس دردم و با ناله گفت‌وگـو دارم
نگاهِ حسرتم و گریه در گلـو دارم


➰عبداللطیف خان تنها➰

@AConfederacy_of_Dunces

#‌عبداللطیف_خان_تنها شاعر سده‌های یازدهم و دوازدهم
•••


🔴

▪️فرانسیس بیکن (۱۵۶۱—۱۶۲۶)
▪️فیلسوفی که چون نابخردان زندگی کرد
۳/۱
@AConfederacy_of_Dunces


در سال ۱۶۲۱ در لندن خیانتی فاش شد و جنجالی بزرگ برپا کرد. تحقیقات به این نتیجه رسید که جمعی از مأموران عالی‌رتبه به اخاذی و رشوه‌خواری پرداخته‌اند و در رأس آن‌ها #فرانسیس_بیکن لرد صدراعظم انگلستان و فیلسوف بنام آن عصر قرار دارد.
خوب است ببینیم این دکتر جکیل و آقای هایدِ¹↓ قرن هفدهم کیست؟!

فرانسیس بیکن یکی از حادثه‌جویانِ عجیب و شگفت‌آورِ تاریخ است. روح او از لمعان ستارگان نور می‌گرفت ولی جسمش به جفیه‌ی دنیایی سخت بربسته بود.

بیکن پیوسته با خویشتن در جنگ و ستیز و در سراسر عمرش، مقهورِ دو نیروی شگرف بود: ۱- عشق به کسب دانش و ۲- حرص به جمع مال.

این جوان که زودتر از معمول به سن رشد رسیده و در دوازده‌‌سالگی وارد دبیرستان شده بود، اظهار می‌کرد: «برای هیچ‌کاری جز کشف حقیقت و کسب دانش شایسته نیست» ‌امّا از طرفی چون پدرش پیشه‌ی سیاست داشت و در کار خود توفیق یافته بود، بیکن شوق فراوان داشت که پا جای پای پدر بگذارد.
پس؛ تصمیم گرفت هم فیلسوفی بنام شود و هم یکی از بانفوذترین درباریان عصر خویش.
بیکن خیلی دیر متوجه شد که جمع این دو چون آتش و آب، ممکن نیست ولی دیگر راه رهایی به رویش بسته شده بود و روحش در گردابِ حرص و آز غرق و تباه شده بود.

بیکن به جمع مال و ثروت‌‌اندوزی، به هر وسیله و از هر طریق، عشق مفرط داشت. او برای ترقّی یکی از دستورات #ماکیاول را از بر کرده بود:
«دوستانی مطیع گرد خویش جمع کن، به زورمندان، سر تعظیم فرود آور و همه را گول بزن. مانند زنبور عسل باش که نوش می‌دهد و نیش می‌زند.»
بدین‌ترتیب؛ او هم در زمان ملکه الیزابت اول و هم در دوره‌ی جیمز، با دریوزگی و چاپلوسی، به مقامات و مناصب عالی رسید و به سِمَتِ مشاورِ عالیِ حقوقیِ دادستانِ کل، عضو شورای محرمانه و مُهردارِ سلطنتی برگزیده شد و سرانجام به مقام صدراتِ عظمی که عالی‌ترین مقام پس از مقامِ پادشاه بود، نائل آمد.
دیگر در این مقام، حسّ جاه‌طلبی‌اش فرونشست. او نه‌تنها عالی‌ترینِ مقامات را احراز کرد بل‌که می‌توان گفت یکی از ثروتمندترین افراد کشور خویش گردید.


🔺 #وایکانت_سنت_آلبانس (Viscount st. Albans)، این عنوان رسمی بیکن در آن موقع بود. وی به خوبی از خطرهای راهی که به‌عنوان برگزیده و مقرّب پادشاه در پیش گرفته بود اطلاع داشت و در این‌باره نوشته است: « به جای لرزان و نااستواری پای نهاده‌ام و برگشت از آن یا سقوط است یا حداقل از دست‌دادن تمام مقامات و امتیازات.»


[پایان قسمت ۳/۱]



[ هنری توماس، دانالی توماس || ماجراهای جاودان در فلسفه | ترجمه‌ی احمد شهسا / نشر ققنوس / صص ۱۷۵، ۱۷۶، ۱۷۹ و ۱۸۰ ]

@AConfederacy_of_Dunces
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¶پاورقی؛
۱ـ Mr. Hyde & Dr. Jekyll: شخص واحدی که دارای دو شخصیت متضاد باشد. ( نام کتابی اثر #روبرت_لوئیس_استیونسن رمان‌نویس انگلیسی. ۱۸۵۰—۱۸۹۴).


#هنری_توماس ، #دانالی_توماس
#ماجراهای_‌جاودان_در_فلسفه
#فرانسیس_بیکن (۳/۱)
°°°


Репост из: کاغذِ آتش‌زده
خاکِ تسلیم به سر کن‌ که درین دشتِ هلاک
تو نداری سپر و در کفِ دشمن تیغ است

#بیدل_دهلوی

#تابلوی_نقاشی:
Power Of Death
اثر: #ویلیام_هولبورک_بیرد

@kaghaze_atashzade


Репост из: @attachbot
🥀
🎶نفرین نامه (۱۳۵۵)

خواننده: داریوش

ترانه‌سرا: شهیار قنبری
آهنگساز: بابک افشار
تنظیم: منوچهر چشم آذر

@AConfederacy_of_Dunces


♠️

آیا شما که صورتتان را
در سایه‌ی نقابِ غم‌انگیز زندگی
مخفی نموده‌اید
گاهی به این حقیقت یأس‌آور
اندیشه می‌کنید
که زنده‌های امروزی
چیزی به‌جز تُفاله‌ی یک زنده نیستند؟


➰فروغ فرخزاد➰

@AConfederacy_of_Dunces

شعر: دیدار در شب
دفتر: تولدی دیگر
•••


‌ ‌ 🔴

▪️مارکوس اورلیوس
▪️ـ Marcus Aurelius


امپراطوری که از ۱۶۱ تا ۱۸۰ میلادی بر رُم حکومت کرد، برای نسل‌های بسیاری نمادِ عصرِ زرّینِ امپراطوری رُم بود. #مارکوس_‌اورلیوس در مقام فیلسوف و نویسنده‌ی #رواقی به خوبی نشان می‌دهد که چه خواهد شد وقتی مردی که در رأسِ هِرَم قدرت قرار دارد، فیلسوف هم باشد.

@AConfederacy_of_Dunces
✍ڪانال اتحادیه‌ی ابلهان🌏


🔴

اگر به مرگ بنگری، در می‌یابی که فرجام اسکندر مقدونی با فرجام مِهترش هیچ تفاوتی نداشت. یا هر دو به اصلِ خلّاقِ واحدِ جهان پیوستند، یا هر دو به اتم‌ها تجزیه شدند.


[ مارکوس اورلیوس || تأملات | ترجمه‌ی عرفان ثابتی / نشر ققنوس / کتاب ششم / ص۷۰ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#مارکوس_‌اورلیوس
#تاملات
°°°


♦️

مشکل دوا پذیرد بیماری‌ای که باشد
رشکِ رقیبش اسباب، هجرانِ یار باعث


➰شاپور تهرانی➰

@AConfederacy_of_Dunces

#تک_بیت
#غزلیات
•••


♦️

اگر تویی به سرانجامِ بد ز من خرسند
کدام حال مرا بِهْ ز بد سرانجامی؟


➰امیرخسرو دهلوی➰

@AConfederacy_of_Dunces

#امیرخسرو‌_دهلوی
#غزلیات
•••


🔴

▪️اپیکوریان (۲/۲)
▪️شاهکار منظوم

@AConfederacy_of_Dunces


آنچه امروز در ارتباط با فلسفه‌ی اپیکوری، شگفت‌انگیز به‌نظر می‌رسد، شباهت زیاد و تقریباً جزء به جزء آن با #اومانیسمِ علمی و آزاداندیشِ قرن بیستم است.
#فلسفه‌ی_اپیکوری نخستین روایت سنجیده از نگرشی به زندگی بود که در روزگار ما به‌طور گسترده‌ای رواج یافته است. مشهـورترین و بهتـرین شرحی که از آن داده شده، منظومه‌ی بلندی است به زبان لاتین که #‌لوکرتیـوس (ح ۹۵—۵۲ ق.م) ‌تحت عنوانِ #درباره‌ی_ماهیت_اشیاء در قرن اول ق.م سروده است. این منظومه یکی از شاهکارهای #ادبیات_‌لاتین به‌شمار می‌رود و هدف آن، وارد کردن فلسفه‌ی اپیکوری در فرهنگ رمی بود.

به‌نظر می‌رسد شاعر تقریباً نومیدانه، در جست‌وجـوی رستگاری از طریق همان فلسفه‌ای بود که آن‌قدر با شور و اشتیاق پذیرفته بود، زیرا خود او متناوبـاً دچار وحشت‌های جنون می‌شد و سرانجام خودکشی کرد و مُرد.

🔺شاید چون اصول عقاید فلسفه‌ی اپیکوری، تا حدّ فوق‌العاده زیادی، آفریده‌ی یک اندیشمندِ واحد بوده، در سراسر تاریخِ طولانی‌اش، به‌طور حیرت‌انگیزی بدون تغییر مانده است. این مکتب فلسفی را مراجع مسیحیت در قرون وسطیٰ، به‌عنوان ضد مسیح محکوم کردند و سپس، تقریباً به کلّی از صحنه خارج شد. اما در قرون شانزدهم و هفدهم دوباره آن را کشف کردند و تأثیر چشم‌گیری بر مراحلِ آغازینِ #علون_نوین و افکار انسان‌گرایانه (#اومانیسم) داشته است.


((پایان قسمت ۲/۲))



[ برایان مگی || داستان فلسفه | ترجمه‌ی مانی صالحی علامه / نشر اختران / ‌ص ۴۴ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#برایان_مگی
#داستان_فلسفه
#اپیکوریان (۲/۲)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحک تصویر:

تصویری از #لوکرتیوس (ـ Titus Lucretius Carus) بزرگترین شاعر اپیکوری در حال نوشتن پشت میز تحریرش. این تصویرِ صفحه‌ی اول نسخه‌ی مصوّر از آن شاهکارِ مُشرِکانه است که در عصر مسیحیت منتشر شده است. متنی که در زیر تصویر آمده، ابیاتِ آغازینِ فصل اول در ستایش #‌ونوس، ایزدبانوی عشق جنسی است.


✍ڪانال اتحادیه‌ی ابلهان🌏


🔴

▪️اپیکوریان (۲/۱)
▪️قدیمی‌ترین انسان‌گرایان علمی و آزاد اندیش

@AConfederacy_of_Dunces


از میان فلسفه‌های جدید در دوران یونانی‌مآبی، دو مکتب فوق‌العاده مهم و تأثیرگذار بودند که عبارتند از: #‌اپیکوریان و #رواقیان.

مکتب اپیکوری تا حدّ زیادی آفریده‌ی یک اندیشمند بود به‌نام #اپیکور ‌(ح ۳۴۱—۳۷۰ ق.م). هدف اصلی آن، رهایی انسان‌ها از #ترس بود؛ نه فقط ترس از #‌مرگ، بل‌که ترس از #زندگی. در زمانه‌ای که هر نوع زندگی اجتماعی غیرقابل پیش‌بینی و بسیار پُر مخاطره بود، فلسفه‌ی اپیکوری به انسان‌ها آموزش می‌داد تا خشنودی و رضایت خاطر را در زندگیِ خصوصی خود بجوینـد.

√_ یکی از شعارهایشان این بود: «گمنام زندگی کن». این در تضادِ کامل بود با همه‌ی عقاید پیش از این مکتب، مبنی بر بزرگی و شهرت‌طلبی یا حتّی تمایل به داشتن فضیلت‌های کامل پذیرفته شده‌ای همچون افتخار.

√_ همچون بسیاری از دیدگاه‌های قرن بیستم، فلسفه‌ی اپیکور هم #‌مادی، #لذت‌طلبانه و #‌غیر_دینی بود‌ و اولین فلسفه‌ای از این نوع بود که به‌طور کاملاً #عقلانی پدیدار گشت.


((پایان قسمت ۲/۱))



[ برایان مگی || داستان فلسفه | ترجمه‌ی مانی صالحی علامه / نشر اختران / ‌ص ۴۴ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#برایان_مگی
#داستان_فلسفه
#اپیکوریان (۲/۱)
°°°


⚫️
#فیودور_داستایفسکی
#برادران_کارامازوف
#ترجمه‌ی_احد_‌علیقلیان
#نشر_‌مرکز
(ص۱۰۲)

@AConfederacy_of_Dunces

https://t.me/AConfederacy_of_Dunces/1375

Показано 20 последних публикаций.

1 931

подписчиков
Статистика канала