زمانی در دوران پیش از شبکههای اجتماعی ـ دقیقا دوران اوج وبلاگ نویسی ـ با گروهی از منکرین سنت که خود را قرآنی مینامند آشنا شدم. آن دوران نوشتههای این گروه را میخواندم و گاه نیز پاسخی میدادم. چیزی که باعث جلب توجهم شد حجم بالای توطئه اندیشی این عده بود. تصور یک توطئهٔ فراگیر از نظر زمانی و مکانی که توانسته چیزی را به نام حدیث در میان مسلمانان جا اندازد و تقریبا همهٔ مسلمان که در سرزمینی به وسعت سه قاره زندگی میکردند وجود این توطئه را حس نکنند و بلکه به شرح و تدریس کتب حدیث بپردازند.
این حجم از توطئه اندیشی با نگاهی ساده به تاریخ و طبیعتِ جامعه قابل رد است. ممکن نیست گروهی بتواند همه را همیشه فریب دهد. بحث از حداقل هزار و دویست سال فریب است، البته به ادعای این گروه.
یادم است جایی گفتم این شکل از توطئه اندیشی شبیه گفتهٔ کسانی است که کروی بودن زمین را رد میکنند و آن را یک توطئهٔ سازماندهی شده از سوی قدرتها و ناسا میدانند. به معنایی دیگر فریبی به این بزرگی دربارهٔ زمینی که همین الان روی آن زندگی میکنیم در جریان است و تنها این گروه متوجهش شدهاند.
تا آنکه یکی از همین منکرین سنت را دیدم که به شدت طرفدار «نظریه» زمینِ تخت است! قضیه اینقدر ساده نیست، چنین گفتهای به معنای توضیح دوبارهٔ خیلی از قوانین است، از جاذبه تا خیلی چیزهای دیگر نیاز به بازنگری داشت. شبیه به توطئهٔ ادعایی دربارهٔ حدیث که باعث شده منکران سنت دوباره به تعریف نماز و حج و خیلی چیزهای دیگر بپردازند و عملا دین جدیدی بسازند. (بگذریم که در نبود سنت راه برای تعریفها و نظریههایی بینهایت باز میشود و اکنون نیز منکران سنت یک گروه نیستند).
جای تعجب نداشت، نوع اندیشیدن در هر دو یکی است: بریدن از همهٔ قوانین برای اثبات یک تصور. در نظر نگرفتن امکان یک امر و اندیشیدن در خلأ. رد کردن و سپس استدلال برای آن، نه برعکس.
#عبدالله_محمد
این حجم از توطئه اندیشی با نگاهی ساده به تاریخ و طبیعتِ جامعه قابل رد است. ممکن نیست گروهی بتواند همه را همیشه فریب دهد. بحث از حداقل هزار و دویست سال فریب است، البته به ادعای این گروه.
یادم است جایی گفتم این شکل از توطئه اندیشی شبیه گفتهٔ کسانی است که کروی بودن زمین را رد میکنند و آن را یک توطئهٔ سازماندهی شده از سوی قدرتها و ناسا میدانند. به معنایی دیگر فریبی به این بزرگی دربارهٔ زمینی که همین الان روی آن زندگی میکنیم در جریان است و تنها این گروه متوجهش شدهاند.
تا آنکه یکی از همین منکرین سنت را دیدم که به شدت طرفدار «نظریه» زمینِ تخت است! قضیه اینقدر ساده نیست، چنین گفتهای به معنای توضیح دوبارهٔ خیلی از قوانین است، از جاذبه تا خیلی چیزهای دیگر نیاز به بازنگری داشت. شبیه به توطئهٔ ادعایی دربارهٔ حدیث که باعث شده منکران سنت دوباره به تعریف نماز و حج و خیلی چیزهای دیگر بپردازند و عملا دین جدیدی بسازند. (بگذریم که در نبود سنت راه برای تعریفها و نظریههایی بینهایت باز میشود و اکنون نیز منکران سنت یک گروه نیستند).
جای تعجب نداشت، نوع اندیشیدن در هر دو یکی است: بریدن از همهٔ قوانین برای اثبات یک تصور. در نظر نگرفتن امکان یک امر و اندیشیدن در خلأ. رد کردن و سپس استدلال برای آن، نه برعکس.
#عبدالله_محمد