نقد سینمای روانشناسی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана



💽نقد و تحلیل فیلمهای روانشناسی از《کانال سینمای روانشناسی》
🎙دیالوگ های برگزیده فیلم ها
💿نقدهای روانشناسی خود را به آیدی زیر بفرستید
@Fereshteh_B_psy
📛خطر لو رفتن فیلم
🎥برای تماشای #فیلم_روانشناسی به لینک زیر بپیوندید
@cinema_psy

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


@Analiyis_cinema_psy
✍مرثیه ای برای یک رویا با تصاویری از حضور #خیالی سارا در شوی تلویزیونی، در حالی که پسرش را در آغوش گرفته، پایان می یابد؛ تصویری #غم_انگیز که گریز از رویا را گوشزد می کند. مرثیه ای برای یک رویا نمادی است از هر آن چه که می توان در صنعت سینمای آمریکا انجام داد و نمادی از قدرت سینمای مستقل این کشور، فارغ از مقتضیات و سازش کاری سینمای روز، که نشان می دهد هنگامی که به #آزادی و #خلاقیت مجال ظهور و حضور داده شود، حاصل کار تا چه حد می تواند درخشان باشد.

١- بنیان تمام #بیماریهای_روانی از جمله #اعتیاد در #تخلیه #هیجان های #سرکوب شده و سرگردان نهفته است که در مواجهه با بحران ارزش ها به #اختلالات مختلف منجر می شود.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍در حالی که در آغاز، تصویری آیینی از #مصرف_مواد_مخدر در قالب مجموعه ای متوالی از تصاویری با سرعتی برق آسا از یک قاشق، سرنگ، رگ و گشاد شدن مردمک چشم ارائه می شود (گونه ای هوشمندی ظاهر فریب)، اما تکرار این صحنه ها در جریان فیلم از جهت دیداری و شنیداری تبدیل به ترجیع یند سقوط آدم ها و #فروپاشی #رویاهایشان می شود. تکرار و آرامی این آیین نیز تبدیل به وقفه و استراحتی از پس #هراس هایی می شود که مقدم بر این لحظه بوده اند و هراس هایی که می دانیم از پی آن خواهند آمد. در این جاست که عنوان فیلم تحقق می یابد و به سرقت رفتن رویای زندگی بهتر از پس انتخاب های غلط این افراد رخ می نمایند. سارا وزنش را کم می کند و نهایتا عقلش را و هری برای رسیدن به پول یک بازویش را از دست می دهد و ماریون نیز #عزت_نفس و #غرورش را از کف می دهد. هر سه نفر در پایان فیلم به شکلی جنینی اندام خود را جمع می کنند، گویا در بی پناهی هستند. آن ها #بی_انگیزه، خالی و تنها شده اند. آن ها در این وضعیت همگی به نوعی مقصرند، مادر دچار «#مسمومیت_عاطفی» نسبت به فرزند و فرزند دچار مسمومیت عاطفی نسبت به دوست دخترش شده است؛ گونه ای ارتباط ناسالم که در مواجهه با #بحران #ارزش ها، تنها ویرانی از پی می آورد. هر یک از شخصیت ها تراژدی شخصی خودش را دارد و برای اختیار گرفتن زندگی اش تقلا می کند، اما پاسخی که پیدا می کند به وخیم تر شدن مشکلش می انجامد و سرانجام نابودش می کند.
💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍برای شخصیت های مرثیه ای برای یک رویا هیچ #پالایش و #تخلیه_عاطفی در کار نیست. هیچ کس شفا پیدا نمی کند، هیچ چیزی درست از کار نمی آید و تأثیرش، #جذابیت هولناک یک تصادف جاده ای را دارد. برای کسانی که اسیر پایان خوش هالیوودی (حتی در فیلم هایی درباره معتادان) هستند، مرثیه ای برای یک رویا تراژدی سیاه و هولناکی است؛ تلنگری به روان آن ها تا #پالایشی_روانی را تجربه کنند و بدون شک پافشاری بر همین تراژدی است که باعث تشویش و منقلب شدن بیننده می گردد.

@Analiyis_cinema_psy
✍پایان فیلم مجموعه ای از #تحقیر ها را به نمایش می گذرد؛ از #زخم های چرکین گرفته تا #شوک_درمانی و #آمیزش در برابر چشمان جمعی سبک سر و هوچی. شیوه اجرای آرونوفسکی سبیار شبیه کار گای ریچی در قاپ زدن است که بر تصویر پردازی پر شتاب و پر تحرک، تدوینی سریع و موزون و تأکید فراوان بر طراحی صدا تکیه دارد. رویکرد اصلی این نوع سینما در بر گیرنده شیوه ای از به کار گیری تصویر پردازی و صدا به عنوان وسیله ای برای حذف های روایی است؛ صدا و تصویر در قالب انرژی پر شتاب و نفس گیری که در چند ثانیه سمت و سو و نقطه تمرکز داستان را تغییر می دهد و قواعد متعارف و سنتی روایت و پیش برد داستان را به هم می ریزد. اما این امر نشانه غلبه سبک بر محتوا نیست و آرونوفسکی با چیره دستی میان انرژی عصبی این سبک بصری و داستان بی رحمانه اش تعادل برقرار می کند. در حالی که سقوط فراگیر و همگانی شخصیت ها را شاهد هستیم، تمرکز فیلم از این شخصیت متوجه شخصیتی دیگر می شود و به شکلی سنجیده مدتی زمان می برد تا ضرباهنگش را تثبیت کند و این نیروی رانشی موزون یکی دیگر از کامیابی های مرثیه ای برای یک رویا است. روایت چنان به شکل موثری پا به پای موسیقی و تصویر پردازی عمل می کند که در میانه فیلم، بیننده آگاهی فزاینده ای درباره قدرت فیلم و چگونگی تأثیرش می یابد. از این رهگذر، آرونوفسکی حرف های اصلی اش را درباره اعتیاد به مثابه عارضه ای رفتاری به تماشاگر عرضه می کند.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍برای کسانی که طبعی #حساس دارند، مرثیه ای برای یک رویا فیلم #تلخ و غافلگیر کننده ای است. فیلم هجوی تمام عیار بر #حساسیت و احساس انسان هاست، تصویری #وحشتناک از دنیا عرضه می کند و سرانجام در نقطه اوجی چشمگیر و هولناک پایان می پذیرد. این فیلم تجربه منحصر به فردی در ترکیب زبان سینمایی عامه پسند و تصویر سازی قوی و زیبا با تکیه بر احساسات ناب و متمایل به نیکی بشر است؛ اثری مدرن، هنرمندانه و درخشان که یک امید تازه به شمار می آید. فیلم حول محور چهار شخصیت- که به شکل رقت انگیزی امیدوارند – بنا شده و چنین می نماید که فقط مواد مخدر، خلأ موجود در زندگی این شخصیت ها را پر می کند. احساسات این شخصیت ها در فصل سیاه نهایی فیلم به اوج می سید تا این که سرانجام #آرامش مخوفی برقرار شود. در واقع فیلم بیش تر درباره #اعتیاد به تصور یک زندگی بهتر است تا مواد مخدر و مسافت درازی را که این آدم ها برای گریز از واقعیت خویش می پیمایند، تصویر می کند. فیلم در تصویر کردن جهنم #جسمانی، #عاطفی و #روانی ملازم اعتیاد بی رحم است و تأثیر سینمایی این جهنم را سبک بصری بسیار نوآورانه کارگردان تأمین کرده است. آرونوفسکی برای نقطه گذاری خطوط داستانی متعددش راهی برگزیده که به یقین شدید ترین سیلاب جلوه های ویژه است که تاکنون برای یک فیلم درام جدی تدارک دیده شده است. از همان ابتدای فیلم، زیر رگبار حمله های بی امان تصاویر اسپیلیت اسکرین، اسلوموشن، فست موشن، تدوین ایزنشتاینی و… قرار می گیرم تا در نهایت تأثیر #روان شناسانه #نشئگی های متعددی را که شاهد شان هستیم، احساس کنیم. نتیجه چنین سبکی تأثیر گذارترین فیلم ضد مواد مخدر است.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy

✍برای کسی که هنگام تحصیل چندان علاقه ای به ریاضیات نداشته، دیدن اولین فیلم کارگردانی جوان درباره کسانی که ریاضیات را زبان و رمزگان طبیعت می دانند، یک شگفتی کامل است. پی اولین فیلم دارن آرونوفسکی تجلیل بصری استادانه ای از #دیوانه های ریاضیات بود؛ فیلم دلنشینی که بیننده را در چرخه ای از #جنون_ریاضی به بند می کشید و با فرضیه جذابی درباره طبیعت و جهان پیرامون ما پایان می گرفت.
@Analiyis_cinema_psy
✍پی روایت تریلری روز آمد و متعلق به عصر کامپیوتر از گولم بود که در آن تکنولوژی به شکلی #مرگبار تصویر شده بود. تریلری هگلی و پر رمز و راز که هوشمندانه بودن خود را به رخ تماشاگر نمی کشید. پی با فیلمبرداری سیاه و سفید پر کنتراستش با آثار مایا درن و دیوید لینچ پهلو می زد و ادای دینی به بونوئل کبیر بود (مورچه هایی که درون کامپیوتر و مغز ماکسیمیلین می لولیدند از سگ آندلسی عاریت گرفته شده بود). پی درباره مردی بود که بدون توجه به بهایی که #سلامت #عقل و انسانیتش می پرداخت، #رازهای عالم را پی می گرفت و اینک مرثیه ای برای یک رویا درباره چهار انسان است که در راه رسیدن به رویا، سلامت عقل و جسم و روح خود را از دست می دهند.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


💥نقد روانشناسی فیلم #مرثیه_ای_برای_یک_رویا

✍داستان فیلم: سارا گلد فارب، بیوه زنی معتاد به تلویزیون که در کانی آیلند زندگی می کند، از شوهر متوفایش پسری به نام هری دارد. هری که #معتاد است اغلب اوقاتش را با ماریون (یک طراح مد ناکام) و بهترین دوستش تایرون (مواد فروش سیاه پوست) می گذراند.هری و تایرون در پی به جیب زدن پول کلانی از راه فروش #مواد مخدر هستند و ماریون هم در حالی که اعتیاد آن ها و نا #امیدی توام با آن شدت می گیرد، با آن دو همراه می شود. سارا نیز به تلویزیونش چسبیده و رویای شرکت در مسابقه تلویزیونی محبوبش را در سر می پروراند. سارا که باور دارد حضورش در تلویزیون قطعی است، زیر نظر پزشک #بدنامی شروع به رژیم گرفتن می کند تا لباس قرمز رنگی که در جوانی اش می پوشید، دوباره اندازه اش شود. او به زودی گرفتار قرص هایش می شود که در واقع مواد مخدر (مخلوطی از #کوکایین و #هروئین) هستند. اعتیادش او را از دنیای واقعی دور و #توهم های #هراسناکی را جانشین آن می کند. هری و تایرون هر چند در آغاز کارشان موفق به جمع آوری پول قابل توجهی می شوند، اما در نهایت این پول خرج مصرف فزاینده هر سه نفر می شود و از دست می رود. هری که همراه تایرون در صدد قاچاق مواد از شهری دیگر هستند، با عفونت بازوی هری (بر اثر تزریق با سرنگ آلوده) به دکتر مراجعه می کنند و به چنگ پلیس می افتند. بازوی هری برای پرهیز از گسترش عفونت قطع می شود و ماریون نیز که تنها و بی کس شده، به #تن_فروشی روی می آورد. سارا هم پس از گذشت مدتی کوتاه دچار #فروپاشی_عصبی و در #آسایشگاه_روانی بستری می شود.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


Репост из: 🎬سینمای روانشناسی
🎞معرفی فیلم سینمایی
🔹 #مرثیه_ای_برای_یک_رویا
🔹ژانر: درام
👤کارگردان:Darren Aronofsky
👥ستارگان : Ellen Burstyn, Jared Leto, Jennifer Connelly
✔️زیرنویس_چسبیده


@Analiyis_cinema_psy
✍فیلم را در ژانر وحشت (Horror) تقسیم‌بندی می‌كنند، كه این امر مخاطبین عام را به اشتباه می‌اندازد چرا كه در فیلم كمترین مخلوق ترسناك و یا موجود عجیب و غریب وجود ندارد، آنچه هست تعلیق، به دام افتادن به همراهی دكوپاژ مؤثر و موسیقی تاثیرگذار است. رزماری، یك زن معصوم و #خوش‌اخلاق و ساده كسی است كه در دام یك گروه اسیر می‌گردد و همسرش او را معامله می‌نماید.
@Analiyis_cinema_psy
✍او _گای_ به عنوان نماینده روشنفكران خام‌طینت، یك بازیگر سینماست. او در چند فیلم تجربی و چندین فیلم تبلیغاتی بازی كرده است، چیزی كه او را با #رویكرد و #عملكرد ابزار آشنا می‌كند و در یك جامعه مدرن گوهر استمرار در حیات مادی را با مستمسك قرار دادن اجسام و آدمها و بدتر از همه همسرش در می‌یابد و باز می‌شناسد. نگاه پولانسكی به مذهب همچون نگاهش به ارتباط آدمها مخدوش، یك‌سویه و افراطی است. او ضمن اینكه راهی گریز برای فرجام بشریت نمی‌شناسد تابوهای حكمی مذهب را در هم می‌شكند. هرچند نگاه او به شیطان‌پرستی ساختاری مذهب‌شكن و لائیك ندارد و همچون گای از این موضوع به عنوان یك ابزار بهره‌‌وری می‌نماید و در حقیقت همانطور كه پیشتر ذكر شد شیطان در جایگاه دیو درون انسانها نشسته است و با یاری سرمایه‌داری، بورژوازی، سلطه و از همه مهمتر ایدئولوژی رشد می‌یابد، بسترهایش آماده‌سازی می‌شود و مدرنیسم نیز برای چنین فرایندی كاتالیزور مناسب است. رزماری یك كاتولیك است، همین برای اعتقاد كوركورانه و قوی او كافی است. یك اعتقاد ایدئولوژیك و سخت‌گیر در كرانه دریای مسیحیت، كه از او موجودی #اقتدارگرا و #كمال‌اندیش می‌سازد. در شب زفاف رزماری با گای، كه قرار است طی یك مراسم آیینی نطفه شیطان در رحم رزماری بسته شود بر نقاشیهای رنسانسی روی سقف كلیساهای كاتولیك تاكید می‌شود و در جای دیگر به كاتولیك بودن رزماری اشاره می‌گردد. در اینجا رزماری در كنار مظهر انسان بودنش، جامی است كه از شراب مذهب آكنده است و این مذهب است كه بهترین بستر برای رشد دیو درون را مهیا می‌نماید و پولانسكی با در كنار هم قرار دادن این پارادوكس، تیغ برنده انتقادش را از كاركرد مذهب بر شاهرگ ایدئولوژی می‌كشد. این فیلم باعث شد كه طرفداران مانسن شیطان‌پرست همسر پولانسكی را در غیاب او و در منزل در حالی كه حامله بود مصله كنند و این حادثه دلخراش پولانسكی را چندین سال از حرفه سینما جدا انداخت؛ در حالیكه به عقیده حقیر، این مسیحیان متعصب بودند كه می‌بایست برمی‌آشفتند و جنجال به پا می‌كردند. در این فیلم، مذهب در كنار تجدد عامل #قهقرای انسان به شكلی نمادین معرفی می‌گردد.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍رزماری در ابتدای فیلم یك آپارتمان را می‌پسندد و آنجا را برای سكونت مناسب می‌بیند. آپارتمان اولین عامل جدا كننده او از طبیعت و ماهیت است، چیزی كه به روشنی در فیلم مستاجر نمود می‌یابد. او و همسرش در آپارتمانی زندگی می‌كنند كه در اختیار یك پیرزن بوده كه اكنون مرده است. مرگ به عنوان فرجام #زندگی مدرن در #ساختار_فكری پولانسكی جانشین شده است؛ آپارتمان مدرنیسم است و مرگ از دست رفتن هویت بشری. این مضمون در مستاجر بیشتر قابل بحث است. بعد از پیرزن، دختری كه به عنوان دخترخوانده در آپارتمان بغلی و در نزد كاستاوت‌ها زندگی می‌كند از پنجره آپارتمان به خیابان سقوط می‌كند و جان می‌بازد. دختری كه یك گردن‌بند اقبال بر گردن آویخته؛ گردن‌بندی كه با گروه شیطان پرست در ارتباط است. كلیدهایی كه فیلم در انطباق توطئه و ذهنیت رزماری به عنوان یك #سوبجكتیویته در اختیار مخاطب قرار می‌دهد عبارتند از: بوی گردن‌بند اقبال از دكتر زنان، قرار داشتن كمد در مقابل یك گنجه كه نمی‌تواند كار یك پیرزن ضعیف باشد، رفت و آمد كاستاوت‌ها به منزل رزماری به شكلی آزاردهنده در شرایطی كه آپارتمان‌نشینی امروز چنین چیزی را دست كم در جامعه غربی نمی‌پسندد، اصرار گای همسر رزماری برای عدم تعویض دكتر زنان و رعایت دستورات او با وجود دردهای شدید ناحیه رحم و لگن، اصرار در مصرف داروهای گیاهی به تجویز دكتر مرموز زنان و با همكاری كاستاوت‌ها، قتل هاچ هاكینز به شكلی مرموز و كاملاً غیر قابل توضیح و یافتن نام یك عضو یا رهبر #شیطان‌پرست در یك كتاب با مضمون شیطان پرستی توسط رزماری.
@Analiyis_cinema_psy
✍ همه اینها با روند #منطقی فیلمنامه رزماری و البته بیننده را به وجود یك توطئه و همدستی از طرف سایرین مجاب می‌كند هرچند كه تا سكانسهای پایانی همه‌چیز در یك تعلیق عمیق و در ساختار فیلمنامه در هاله ابهام قرار می‌گیرد و این تعلیق هرگونه اثبات و قطعیت را در پرده شك قرار می‌دهد و احتمال وجود #توهم و #بدبینی او را افزونی می‌بخشد. در حقیقت، توطئه وجود دارد و رزماری اشتباه نكرده است اما غایت این #واقع‌بینی ترسیم یك تصویر وحشتناك در تابلویی سفید از فطرت اوست. او این تصویر را رسم می‌كند، دیگران قلم‌مو و رنگ را مهیا می‌كنند و اوست كه نقاش این تابلوی هراس‌آور می‌گردد.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍روند #قهقرایی و ساختار معمایی فیلم و مسئله توطئه اسكلت فیلم را استحكام می‌بخشند و آپارتمان به عنوان عاملی #سركوب كننده از ابتدا حضور واضح و پررنگی دارد. رزماری (با بازی میا فارو) یك #قربانی است، كسی كه می‌بایست فرزندی به دنیا بیاورد. چیزی كه ناخواسته روی خواهد داد، همه مادر خواهند شد و فرزندان خویش را بزرگ خواهند كرد اما در اینجا، با فرمی تضاد آمیز و غیر قابل برگشت آن كودك معصومی كه در ذهن یك مادر معصوم‌تر نقش بسته و تنها به اعتبار اسمهایی كه رزماری برایش انتخاب كرده حضور فیزیكی دارد یك موجود پلید و كریه است، او انسان نیست و همین الزاماً برای #شیطان بودن او كافی است.
@Analiyis_cinema_psy
✍رزماری #خوشبخت، كه از ابتدا رابطه معقول و حسنه‌ای با همسرش دارد آبستن یك پلیدی عظیم است. اگر او در جایگاه انسانیت نشسته باشد، بی‌اختیار و بدون اراده و آگاهی قبلی و در روند ایجاد یك توطئه از پیش برنامه‌ریزی شده قرار است سرآمد زشتیها را به دنیا ارزانی كند. او چنین چیزی را بر نمی‌تابد و ذاتاً مایل به چنین كاری نیست اما عوامل بیرونی كه به زعم پولانسكی در جریان فكری و اجتماعی مدرنیته شكل گرفته‌اند و ساختار خود را پیچیده‌تر می‌كنند باعث بروز چنین اختناقی می‌گردند. به عبارتی، بشریت #كمال‌گرایی را در #ذهن_منزوی می‌كند و آنچه در عمل روی می‌دهد تباهی و نكبت است. در حقیقت آدمی است كه از میوه ممنوعه تناول می‌كند و #اتوپیای خود را از كف می‌دهد. بچه رزماری یك شیطان است اما این #استعاره‌ایست از صفات شیطانی كه در #مادینگی خلقت بشر نهفته است.
@Analiyis_cinema_psy
✍ رزماری #تباهی را با مساعدت آنچه كه عامل #بیرونی خوانده می‌شود و از نظر فرم و قالب توطئه است و چیزی است دستاورد #زیاده‌خواهی و آز انسانی به جهان هدیه می‌كند و در انتها چنان در بطن رسالت مادر بودن خود گرفتار است كه «مادر» بودن را قدرت انكار ندارد و او را در گهواره نوازش می‌نماید.
💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


🤱نقد روانشناسی فیلم #بچه_رزماری

✍بچه رزماری» سومین اثر از تریلوژی آپارتمانی رومن پولانسكی، بیشتر از آن كه نشان می‌دهد قابل تامل است. فیلمی كه در اواخر دهه هفتاد جنجالهایی را برانگیخت و الگویی برای سینماگران آن دوران برای تولید فیلمهایی نظیر «جن‌گیر» و «طالع نحس» شد، فیلمهایی كه البته در قالب هالیوود جانشین شدند و كمتر از رگه‌های تفكربرانگیز جد خود یعنی «بچه رزماری» بهره بردند. فیلمهایی كه ترس مخاطب را مد نظر داشتند و كیفیت ترس یا مورد بی‌اعتنایی قرار گرفت و یا تحت‌الشعاع عوامل متاثر كننده ساختار هالیوودی به انزوا كشیده شد. تریلوژی آپارتمانی پولانسكی شامل سه فیلم انزجار (The Repulsion)، مستاجر (The Tenant) و بچه رزماری است؛ و اگر هر تریلوژی را مستلزم رعایت سه عنصر #تحول، #تهوع و #فاجعه بدانیم _كه به زعم بنده چنین الزامی وجود ندارد_ بچه رزماری آبستن عنصر فاجعه است چنانكه #انزجاز تم تهوع و مستاجر عنصر تحول را یدك می‌كشد. قبل از بررسی و تحلیل خود فیلم لازم است درباره این تریلوژی و جایگاه پولانسكی در آن شرحی مختصر بیاورم. آپارتمان از دیدگاه پولانسكی، كه او را فیلمسازی بیمار و سادیست قلمداد می‌كنند محصول مدرنیسم و نمادی است برای انزوای انسان از خود، ماهیت و طبیعت. زندگی آپارتمانی كه در عصر حاضر و در ادامه تحولات اجتماعی با رویكرد مدرن اكنون بصورت پدیده‌ای اجتناب‌ناپذیر در آمده است انسان را #بیمار كرده است. بیماری او عدم #هویت و تحلیل وجود طبیعی اوست. این بیماری شاید اجتماعی و یا روانی نباشد اما پدیده‌ای موجود و غیر قابل درمان است. چنین دریافتی از آپارتمان ممكن است مغرضانه به نظر برسد اما پولانسكی این موضوع را دستمایه و زیرساخت سه فیلم خود در تریلوژی قرار می‌دهد. هرچند این #رویكرد در بچه رزماری كمتر قابل ملاحظه است اما در مستاجر بسیار پررنگ جلوه می‌كند. به زعم پولانسكی، مدرنیسم كه جریان فكری كشنده قرن حاضر است و شاید نقاط ضعف آن خاستگاه ظهور پست مدرنیسم شده است انسان‌ها را به ورطه بیگانگی و گریز از انسانیت می‌كشاند. از نظر تئوری این جریان یا به اصطلاح تیپ فكری ممكن است رهایی‌بخش و تسلی‌دهنده در نظر آید اما چون رسالتش عناد با جریانهای ثابت و امتحان‌شده كلاسیك است به بیراهه می‌رود و آپارتمان اولین دستاورد #جداافتادگی انسان از خودش _در بازیافت فردی_ و از اطرافیانش _در بازیافت #اجتماعی_ می‌گردد. بچه رزماری در چارچوب چنین تفكری ساخته می‌شود؛ تفكری كه در جای جای این تریلوژی و حتی فیلمهای دیگر او موج می‌زند.
💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


Репост из: 🎬سینمای روانشناسی
🎞 معرفی فیلم: #بچه_رزماری
Rosemarys Baby
🎭ژانر : درام|ترسناک
👤کارگردان: Roman Polanski
👥ستارگان :Mia Farrow, John Cassavetes, Ruth Gordon
🌎محصول کشور :آمریکا
🏆برنده جایزه اسکار
@cinema_psy
👌در صورت تماشای فیلم رای دهید


@Analiyis_cinema_psy
✍به نظر می‌رسد پولانسکی در این فیلم می‌خواهد تاثیر تمدن #خونخوار را در ممانعت از تنظیم شوندگی طبیعی انرژی حیاتی نشان دهد و می‌خواهد اعلام کند که تمدن چگونه از تنظیم طبیعی انرژی حیاتی جلوگیری نموده و بجای #خوشبختی #اضطراب حاکم می‌کند.

✍پیامدهای بازداری انرژی اورگاستیک «گرفتگی‌ها» شکل‌گیری مقاومت #روان_تنانه‌ای است که در مجموع «جوشن منشی» نامیده می‌شود.

@Analiyis_cinema_psy
✍در این فیلم #رفتارهای_جانشین از قبیل #سادیسم و #مازوخیسم، رفتارهای #ناهنجار تناسلی و کاراکترهای #وسواسی کاملاً مشهود است.

✍در این فیلم آشکارا قابل فهم و درک است که افراد گمگشته خود را نمی‌شناسند به مقاومت‌ها و جوشن‌های موجود در جسم و #روان_خودآگاهی ندارند به دنبال لذتی هستند که با رفتارهای غیرطبیعی نه تنها آن را نمی‌یابند بلکه هر لحظه‌ای که از عمرشان می‌گذرد از #گمگشته خود (انرژی جنسی آزاد شده) دور می‌شوند و سرانجام در دنیایی کاملاً تاریک و مبهم از دنیا می‌روند. «این است ارمغان تمدن» .
💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍بعضی از نقدکنندگان فیلم اظهار می‌دارند که پولانسکی با جسارت تمام عشق را در مقابل غریزه به نمایش گذاشته است «میمی» همسر اسکار را سوار بر اریکه عشق کرده و اسکار را در گلیم #غریزه می‌نشانند براستی از دیدگاه کدام #نظریه_روان‌شناسی می‌توان اظهار داشت آن چیزی که میمی را به بیمارستان کشانده و در درون به او حکم می‌کند که پرستار اسکار باشد آن همان نیروی عشق است آیا نمی‌توان پناه و #وابستگی و استفاده از #مکانیسم_دفاعی و #روان آزردگی میمی را در کنار عشق قرار داد؟
@Analiyis_cinema_psy

✍در دوران قبل از سیاهی روابط اسکار و میمی سکس‌های #خشن کاملاً بر روابط بین آنها حکم فرماست. آیا از روی سکس‌های خشن و اصطحکاک‌های سخت تناسلی آنها نمی‌توان روی #روان_آزردگی افراد تامل کرد؟ آیا نمی‌توان آنها را در حال فرار از زندگی جنسی و عاطفی قلمداد کرد که ناگه به دام افراد مثل خود ولی به اصطلاح باکلاس و باتشحص می‌افتند که آنها هم به دنبال آزاد نمودن انرژی جنسی در بند و زندانی خود بودند؟ آیا نمی‌توان گفت که در این فیلم تمدن خونخوار انسان است همان تمدنی که خود انسان مادر آن بوده است؟

✍به نظر من پولانسکی در شاهکار خود غبار از چهره تمدن #ضد_جنسی برمی‌دارد و چهره واقعی #دلزدگی، #بحران و حوادث دلخراش زندگی را در طبقات مختلف اجتماعی به اصطلاح متمدن به نمایش می‌گذارد.
💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍بعضی دیگر عقیده بر این دارند که پولانسکی با حضور مرد هندی و دخترش به شکلی بی‌تأثیر و حتی به نظر زائد در کنار آدم‌های اصلی فیلم می‌خواهد ارادت خود را به #اندیشه والای شرق و جایگاه بالای عشق و #احساس در #فرهنگ شرق نشان دهد و اعلام نماید که در فرهنگ عاری از مدرنیسم و تمدن #بحران‌زای غرب عشق سراسر ارزش و غریزه لبالب منفور است.
✍ در مقابل این چنین عقیده‌ای باید گفت که آیا #عشق_جنسی و انگیزه‌ای که موجب #برانگیخته شدن انسان به رفتار جنسی می‌شود از وجدان و فراخود آدمی نشأت می‌گیرد که بتوان آن را به مثابه عشق به میان آورد و فرهنگ شرق را با آن در اوج ارزش نام گذاری کرد؟

@Analiyis_cinema_psy
✍تعدادی از نقادان این فیلم، به زندگی نایجل و همسرش با چشم نیکی نگریسته و خانواده آنها را متعادل تلقی کرده و نایجل را درستکار فریب خورده می‌دانند. از چنین افرادی باید پرسید که آیا یک انسان رشد یافته و به #مرحله_صمیمیت_اریکسون رسیده می‌توان انتظار داشت که با کوچکترین استارت اندیشه یک سکس دلپذیر را پیدا کند؟ مگر نمی‌توان فکر کرد که نایجل در آن حال به این فکر رسیده است که تا حال سکس او دلپذیر نبوده است؟ یا باید به این فکر افتاد که جنس مرد از نظر سکس و #روابط جنسی موجودی تنوع طلب است؟
💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍آیا این فیلم می‌خواهد تعلق و #ازدواج را تخریب نماید و آن را عامل #رفتارهای #سادیسم و #مازوخیسم معرفی نماید یا به دنبال آن است که #شکننده بودن انسان را در جاده‌های باریک و پر پیچ و خم فرهنگ‌ها و #باورها نشان دهد. پس از تأمل و درنگ طولانی پی‌ میبرید که با دانش و تجربه کم کار بزرگ، هنری و جهانی را مشاهده نمودن و استنباط خود را روی کاغذ آوردن کاری آسان نمی‌باشد.
@Analiyis_cinema_psy
✍ بعضی‌ها معتقد هستند که #پولانسکی از دوران کودکی #تجربیات بسیار تکان‌دهنده داشته و او با تاثیر چنین تجربیات تلخ، خود را به ساختن فیلم‌هایی که سرشار از #تهوع، سادیسم و تراژدی است مجاب کرده است. در مقابل چنین اندیشه باید گفت که اگر ما با چنین نقدی به این پدیده بنگریم باید نظریه #فروید را حاصل جذابیت‌ مادر او و نظریه #اریکسون را حاصل بی‌پدری او و نظریه #هورنای را حاصل تجربه ناکامی‌های عاطفی او و نظریه آدلر را حاصل بیماری سخت او دانسته و نظریه آنها از اعتبار ساقط نمائیم در صورتی که اکثر مولفه‌های نظریه‌های آنها از طرف تحقیقات علمی و بنیادی مورد تائید قرار گرفته اند.
💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


@Analiyis_cinema_psy
✍گاهی در میان #زوج‌های که رسماً زن و شوهر هستند اما همه چیز بین آنها تمام شده است #بحران زندگی خیلی عمیق‌تر و فاجعه بارتر از #طلاق قانونی می‌باشد. هیچ وقت یادم نمی‌رود که مراجعه‌ای با سر و صورت کبود در مرکز #مشاوره نقل می‌کرد که با تهدید و تنبیه بسیار سخت شوهرش مجبور شده از نجاسات دستشویی میل نماید.

✍آیا می‌توان سئوال کرد که چرا #عشق‌ها در میان #زوجین ذوب می‌گردد؟ چرا آرمان‌ها فرو می‌ریزند؟ چرا #امیدها به #ناامیدی و چرا گرمی‌ها به سردی می گراید؟ چرا؟…

@Analiyis_cinema_psy
✍پس از مطالعه چند نقد در مورد این فیلم، #ترس و #اضطراب کاملاً تمام وجود مرا گرفته است و چند روزی است که فکر می‌کنم آرمان چیست؟ آیا این فیلم آرمان‌ها، شرف، #انسانیت را تخریب نموده است یا پردۀ غبار از روی واقعیت موجود برداشته و خواسته است ماسک مسموم وفاداری صداقت و #پاکدامنی را به مردم معرفی کند؟ آیا فیلم به دنبال خرد کردن #انسانیت و تحقیر مقام والای انسان است یا می‌خواهد قدرت غریزه مرگ و زندگی و توانایی آن را در هدایت رفتار انسان به نمایش بگذارد؟
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


🌙نقد روانشناسی فیلم #ماه_تلخ

✍پیمان #ازدواج در میان مردم، پیمان مقدسی است که با #نیرو و #انگیزه_جنسی و با آفرینش #صمیمیت و بکارگیری تعهد و #مسئولیت رابطه میان فردی جنسی، #عاطفی و اجتماعی #زوجین را جاودانه ساخته و رود پرآب و پر خروش عشق را در محفل این دو یار جاری می‌سازد. اگر این پیمان با چنین زیر ساخت‌های محکم و باورهای عمیق شکل می‌گیرد آیا #عقل سلیم بدون تعصب و بدون سوگیری به زوال و فناپذیری این پیمان مقدس می‌تواند بیاندیشد؟ آیا می‌توان باور داشت که وصل مرگ #عشق است یا این ازدواج است که رفیق نیمه راه عشق می‌گردد؟

@Analiyis_cinema_psy
✍وقتی در دادگاه‌های خانواده به دور از هرگونه دلیل تراشی‌های ظاهری و #ساختگی پای درد و دل‌های زوجین متقاضی طلاق می‌نشینیم، آنها بیشتر علت درخواست جدایی را عاقلانه یا عاشقانه بودن ازدواج خود می‌دانند و اعلام می‌کنند که در زندگی #زناشویی احساس خستگی نموده و قادر به تحمل طرف مقابل نمی‌باشند. آیا در چنین مرحله‌ای از زندگی می‌توان گفت که زن یا شوهر دچار #بدکارکردی_مغز شده‌اند؟ یا #سیستم_مرکزی_اعصاب آنها از نظر شیمیایی با #نارسایی‌هایی روبروست؟ آیا می‌توان گفت که شخصیت، باورها و هویت افراد در این مدت کوتاه تغییر و تحولات عمیق داشته است که برای یکدیگر تحمل طرف مقابل کاملاً غیرممکن می‌باشد؟
💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy


Репост из: 🎬سینمای روانشناسی
🎞معرفی فیلم: #ماه_تلخ
Bitter Moon 1992

🎭ژانر فیلم : درام, هیجان انگیز
👤کارگردان : Roman Polanski
👥بازیگران : Hugh Grant, Kristin Scott Thomas, Emmanuelle Seigner
🌎محصول کشور : ایالات متحده آمریکا، انگلستان، فرانسه

@cinema_psy
💥اختلالات جنسی . سادیسم
👌در صورت تماشای فیلم رای دهید


@Analiyis_cinema_psy
✍در فیلم «مالیخولیا»، فان تریر برای ما امکان لمس این «دیدار هولناک با دیگری» و همزمان بدون جیغ و داد فیلمهای ترسناک و هیجانات لحظه ای را ممکن می سازد و موزیک فیلم از یک سو این دیدار هولناک را دلپذیرتر و با فاصله می سازد و از طرف دیگر به لمس #احساسات و حالات عمیق دراماتیک نزدیک می سازد. از طرف دیگر فان تریر با استفاده از تکنیکهای مختلف فیلمبرداری به ما این امکان را میدهد که دیدار فیگورها با مرگ و پوچی را به شیوه های مختلف #حس و لمس بکنیم. از جمله اینکه در این مسیر گاه دوربین حالتی از چهره های جاستین،کلیر یا دیگران را نشان میدهد که اکنون غریب با معماگونه است، تا حدودی هولناک است. ازینرو تماشاچی با قبول مرگ و پایان فیگورها و امکان مرگ خویش، به شفای اولیه دست می یابد،در معنای خلاق به « چادر و حجاب جادویی» دست می یابد که همان هنر و موزیک متن فیلم و توانایی آفرینش مداوم روایات نوین و پرشور از تراژدی و #زشتیهای زندگی است که تا پایان فیلم و بعد از فیلم ما را همراهی می کند و ما را بر بالهای خویش به جستجوی جانهای جادویی نو و روایات نو پیش می راند.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy

Показано 20 последних публикаций.

740

подписчиков
Статистика канала