▪️| #بانویکثیف_49 |▪️
💫💫💫
💫💫
💫
خودم رو برای هر چیزی اماده کرده بودم. حالا که وارد این حرفه شده بودم باید ازهمه چیزم میگذشتم.
اروم دست نوازشی روی صورتم کشید و خمم کرد. دوربین درست از زیر کمرم فیلمبرداری میکرد.
جیمز هم شونمو گرفت و هولم داد که روی تخت دراز شدم.
کنار گوشم اروم گفت:
- اماده باش. خودتو هم سفت نگیر تا دردت کمتر بشه!
اب دهنم رو به سختی قورت دادم.
واسه ی فیلم باید خودمو ترسیده نشون میدادم هرچند از ته وجودم با دیدن جیمز میترسیدم.
لبخند هوس انگیزی زد و سینه هامو به بازی گرفت.
دستشو روی گزاشت که سریع پامو جمع کردم. نگاهی انداخت و اروم و اهسته پاهامو باز کرد.
خودش رو پشتم دراز کرد و پای چپم رو بالای پاش قرار داد. طوری که قشنگ پایین تنم توی دیدش بود
کنار گوشم مدام می گفت "هیش دختر خوب"
گریم گرفته بود. این باعث میشد کارگردان با تحسین نگام کنه. جیمز اروم با دردی که پیچید با گریه جیغ بلندی زدم که جیمز....
(پارت رابطه دختر هجده ساله که فیلم بازی میکنه... 😀⛔️)
ادامهی رمان👇❌
https://t.me/joinchat/AAAAAEaOO8wCsweVgKg3og
💫
💫💫
💫💫💫
💫💫💫
💫💫
💫
خودم رو برای هر چیزی اماده کرده بودم. حالا که وارد این حرفه شده بودم باید ازهمه چیزم میگذشتم.
اروم دست نوازشی روی صورتم کشید و خمم کرد. دوربین درست از زیر کمرم فیلمبرداری میکرد.
جیمز هم شونمو گرفت و هولم داد که روی تخت دراز شدم.
کنار گوشم اروم گفت:
- اماده باش. خودتو هم سفت نگیر تا دردت کمتر بشه!
اب دهنم رو به سختی قورت دادم.
واسه ی فیلم باید خودمو ترسیده نشون میدادم هرچند از ته وجودم با دیدن جیمز میترسیدم.
لبخند هوس انگیزی زد و سینه هامو به بازی گرفت.
دستشو روی گزاشت که سریع پامو جمع کردم. نگاهی انداخت و اروم و اهسته پاهامو باز کرد.
خودش رو پشتم دراز کرد و پای چپم رو بالای پاش قرار داد. طوری که قشنگ پایین تنم توی دیدش بود
کنار گوشم مدام می گفت "هیش دختر خوب"
گریم گرفته بود. این باعث میشد کارگردان با تحسین نگام کنه. جیمز اروم با دردی که پیچید با گریه جیغ بلندی زدم که جیمز....
(پارت رابطه دختر هجده ساله که فیلم بازی میکنه... 😀⛔️)
ادامهی رمان👇❌
https://t.me/joinchat/AAAAAEaOO8wCsweVgKg3og
💫
💫💫
💫💫💫