چرا ازعرصهخارجنشدنِ این رقیب ضروری است؟
در جوامع مختلف طی سالیان طولانی، افراد تهیدست شانس کمتری برای رسیدن به مراتب بالا داشتهاند. امروز جایجایِ دنیا از بازار و اقتصاد تا آموزش عالی در تسخیر طبقات برخوردار است. به مرور فضا تکقطبیتر هم خواهد شد. یک فرآیند زمانبر اما احتمالاً محتوم!
سیاستهای جهانی تعدیل، آزادسازی، لهکردنِ کارگران و فرودستان تا زمان جایگزینی آنها با رباتها و هوش مصنوعی ادامه خواهد داشت.
این نگاه که دنیای آینده برای همه جا دارد کمی سادهاندیشانه و دور از واقعیتها و تجربیات زیسته است. فرزند کارگر شانس کمی دارد که کارگر نباشد و طبقهی اجتماعی-اقتصادی بالاتری پیدا کند.
نکتهی اصلی نگرانکننده، تقابل شدیدی است که در دورهی گذار احتمالاً رخ خواهد داد و در صورت عدم تجهیز تودهها به تئوری مستحکمِ منتقد و اصلاحگرِ وضع موجود، فرصت برای استفاده از سلاح نقد و درگیرکردن تودهها با تئوری از بین خواهد رفت، همانطور که اکنون هم این فرصت در عصر ابتذال دیجیتال دچار خدشه است.
این خلأ نظری به جایگزینی سلاح نقد توسط نقد با سلاح منجر خواهد شد و خشم و خون برای رسیدن به دیکتاتوری پرولتاریا در یک مقیاس جهانی به راه خواهد افتاد.
واقعیت آنست که دولتهای سرمایهداری فرصت برابر رشد را در طبق اخلاص میان تودههای مردم توزیع نمیکنند. احزاب، شوراها و صنوف هم بشدت تحت کنترل هستند.
با نگاه غیربهروزِ فعلی، عدالت و توزیع برابر فرصتها «بهینه» نیست و با توسعهی رباتیک و هوش مصنوعی، شکاف ایجادشده تشدید خواهد شد.
تجربههای موفق گذشته مانند اعطای حق مرخصی، بازنشستگی و نظایر آن به نیروهای کار که با تجمعات کارگری وابسته به جناح چپ در یکصد سال اخیر جااندازی و رویه شد، نشان میدهد که با اتخاذ رویکرد تحولی مناسب میتوان خطرات پیشرو را به فرصت بدل کرد.
در جوامع مختلف طی سالیان طولانی، افراد تهیدست شانس کمتری برای رسیدن به مراتب بالا داشتهاند. امروز جایجایِ دنیا از بازار و اقتصاد تا آموزش عالی در تسخیر طبقات برخوردار است. به مرور فضا تکقطبیتر هم خواهد شد. یک فرآیند زمانبر اما احتمالاً محتوم!
سیاستهای جهانی تعدیل، آزادسازی، لهکردنِ کارگران و فرودستان تا زمان جایگزینی آنها با رباتها و هوش مصنوعی ادامه خواهد داشت.
این نگاه که دنیای آینده برای همه جا دارد کمی سادهاندیشانه و دور از واقعیتها و تجربیات زیسته است. فرزند کارگر شانس کمی دارد که کارگر نباشد و طبقهی اجتماعی-اقتصادی بالاتری پیدا کند.
نکتهی اصلی نگرانکننده، تقابل شدیدی است که در دورهی گذار احتمالاً رخ خواهد داد و در صورت عدم تجهیز تودهها به تئوری مستحکمِ منتقد و اصلاحگرِ وضع موجود، فرصت برای استفاده از سلاح نقد و درگیرکردن تودهها با تئوری از بین خواهد رفت، همانطور که اکنون هم این فرصت در عصر ابتذال دیجیتال دچار خدشه است.
این خلأ نظری به جایگزینی سلاح نقد توسط نقد با سلاح منجر خواهد شد و خشم و خون برای رسیدن به دیکتاتوری پرولتاریا در یک مقیاس جهانی به راه خواهد افتاد.
واقعیت آنست که دولتهای سرمایهداری فرصت برابر رشد را در طبق اخلاص میان تودههای مردم توزیع نمیکنند. احزاب، شوراها و صنوف هم بشدت تحت کنترل هستند.
با نگاه غیربهروزِ فعلی، عدالت و توزیع برابر فرصتها «بهینه» نیست و با توسعهی رباتیک و هوش مصنوعی، شکاف ایجادشده تشدید خواهد شد.
تجربههای موفق گذشته مانند اعطای حق مرخصی، بازنشستگی و نظایر آن به نیروهای کار که با تجمعات کارگری وابسته به جناح چپ در یکصد سال اخیر جااندازی و رویه شد، نشان میدهد که با اتخاذ رویکرد تحولی مناسب میتوان خطرات پیشرو را به فرصت بدل کرد.