🔴 آزادگی وکیل (1)
🔶 وکالت را «کار آزاد» می نامیم. این فقط در محدودۀ تعاریف رسمی و شاید هم برای دلخوشی وکلا عنوان می شود. چه می دانیم آزادی یی در این کار نیست.
🔹 حرفه ای که ادارۀ آن به نحو مطلوب مستلزم صرف وقتی بیش از هر کارمند پرکار دولت است. شغلی که مطالعه و در جریان تغییرات قوانین و ضوابط بودن، جزء لوازم حتمی آن است. پیشه ای که فرد مشغول به آن چاره ای جز دیر خفتن و زود خاستن ندارد. کاری که به تعداد موکلین «صاحبکار» دارد، و در انجام آن نه فقط قوانین و ضوابط عمومی بلکه قواعد انتظامی وکالت نیز باید مرعی باشد چگونه می تواند «کار آزاد» نامیده شود؟
🔹 پس وکیل اگر اسماً و حسب تعریف رسمی «کار آزاد» دارد در واقع و نفس امر، بیش از هر کارمندی «دربند» و «مقیّد» است. لکن وکیل می تواند - و باید - علی رغم تقیّد،«آزاده» باشد و این بزرگترین - و شاید یگانه- مزیت حرفۀ وکالت است.
🔹🔶♦️🔷🔴🔷♦️🔶🔹
🔶 اقتضاء این آزادگی این است که به موارد آتی توجه داشته باشیم:
1➖اگر چه موکل، یا طرف مشاوره به ما وجوهی پرداخت می کند، اما همیشه رفتارمان باید چنان باشد که او بداند ما در استخدامش نیستیم. تجربه نشان داده با موکل یا طرف مشاوره ای که احساس کند وکیل به پول او نیاز دارد، نمی توان کار کرد.
🔹🔶♦️🔷🔴🔷♦️🔶🔹
🔶 ۲➖ اینکه ما در چه شرایطی از نظر مالی و مادّی هستیم، امری کاملاً خصوصی و شخصی است. بدیهی است اظهار عجز و فقر باعث نخواهد شد کسی به حال ما رحمت آورد و به قصد دستگیری از ما دست به کیسه برد.
🔹 همچنین باید به یاد داشته باشیم که همۀ مردم مأمور مالیات و در پی بررسی ثروت ما نیستند. بنابراین به همان اندازه که از تفاخر و تفرعن احتراز می کنیم، از خود شکستن و اظهار فقر و عجز نیز باید محترز باشیم.
🔹 چه اعتبار مالی وکیل دادگستری - اگر در حد اعتبار علمی و اخلاقی او اهمیت نداشته باشد - بی تردید در قضاوت جامعه بی تأثیر نیست. پس باید رفتار ما همیشه نشان دهنده بی نیازی باشد، بدون اینکه جنبۀ لاف زدن پیدا کند.
🔹🔶♦️🔷🔴🔷♦️🔶🔹
@keshavarzbahman🔶 ۳➖ وکیل دادگستری - به عنوان فردی فرهیخته و، بنابر اصل، باهوش و اهل منطق و استدلال - نمی تواند و نباید با مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بیگانه باشد.
🔹 همچنین، به لحاظ داشتن ویژگیهای پیشگفته، توقع قالبی اندیشیدن و دنباله رو بودن را از وکیل نمی توان داشت. به این ترتیب جای شگفتی نخواهد بود اگر بین وکلا از نظر مشرب و طرز فکر سیاسی و دیدگاه اجتماعی و فرهنگی تفاوت و حتی تضاد وجود داشته باشد.
🔹 اما آنچه غیر قابل قبول و غیر قابل توجیه است، این است که این تفاوتها و تضادها، در امور وکالتی، مطرح شود. یا - از این بدتر - در برخوردهای حرفه ای دستاویز حمله به حریف قرار گیرد.
🔹🔶♦️🔷🔴🔷♦️🔶🔹
🔶 توقع از وکیل دادگستری این است، که برای دفاع از حق آزادی عقیده سیاسی و اجتماعی همکارش - آنجا که این عقاید در محیط های کاری و قضایی مطرح می شود - تا پای جان بایستد. هر چند که با عقاید این همکار مخالف باشد.
🔹 زیرا از دیدگاه یک فرد اصولی، رفتاری جز این پسندیده نیست. از دیدگاه «پراگماتیک = اصالت علمی» هم همیشه باید به یاد داشته باشیم که وقتی برخورد با افراد بر مبنای عقاید سیاسی و اجتماعی ایشان متداول گردد و پذیرفته شود، دور نیست که نفر بعدی خود ما باشیم.
🔸🔸ادامه دارد . . .
@keshavarzbahman